فائزه هاشمی افزود: اگر واقعیتها را میگفتند، مهم نبود. اما اینها که گفتند، به دور از اخلاق، انسانیت و اصول اسلامی است. برای چه؟ البته این تخریب یک دلیل دیگر هم میتواند داشته باشد و آن نداشتن اعتماد به نفس است.
او توضیح میدهد که ویدیوی منتشر شده بیش از این که فیلم مستند باشد، یک کلیپ جانبدارانه است: «مستند تعریفی دارد. باید تاریخ را درست نقل کنی و حرفهای موافق و مخالف طرفین بحث را داشته باشی و قضاوت را به مردم بسپاری. اما در این مستند، صدای رسای آقای خامنهای را داشتیم و صدای بابا اصلا شنیده نمیشد. من اگر بیبیسی یا ایران اینترنشنال زیرنویس نگذاشته بودند، اصلا متوجه حرفهای او نمیشدم. بعد آقای خامنهای سه دقیقه حرف میزد. صحبت بابا یک ثانیه بود.»
فائزه هاشمی میگوید: «پدرم به عنوان یک سیاستمدار، روابط با دنیا را ضرورت کشورداری و حکمرانی میدانست اما الان متاسفانه اهمیت نمیدهند و کشور دچار سوء مدیریت شده و هیچ کس فکر نمیکند با این سیاست تهاجمی، به چه هدفی رسیدهایم که آن را ادامه میدهیم.»
فائره هاشمی میگوید: «هر دانشجوی کلاس اول علوم سیاسی یا دانشجوی فوق لیسانس و دکترای روابط بینالملل میداند که در روابط خارجی اصلا اعتماد جایی ندارد. چون اگر ما واقع گرایانه به موضوعات نگاه کنیم، در سیاست خارجی حرف اول را قدرت و حرف دوم را منافع میزند که البته این دو در هم تنیدهاند. اعتماد جایی ندارد، یعنی همه کشورها دارند تلاش میکنند منافع بیشتری را کسب کنند. چون منابع در دنیا محدود است، کشورها به طور طبیعی در تعارض قرار میگیرند. کسی دنبال اعتماد نیست. هرکشوری با یک مذاکره خوب و معقول در چارچوب اصول بینالملل، چیزهایی را که حق خود میداند، مطالبه میکند. در مذاکره اصلا بحث اعتماد مطرح نیست. ما باید خودمان دیپلماسی فعال و حرفهای داشته باشیم. قرار نیست اعتماد کنیم. در مذاکره شما دو تا چیز میدهی و دو تا چیز میگیری. مذاکره چه در داخل و چه در خارج از کشور نمیشود یک طرفه باشد. در مذاکره، هر طرفی که دیپلماسی فعالتر و هوشمندی بیشتری داشته باشد، طبیعتا میتواند امتیازات بیشتری بگیرد. اما این که مذاکره را هم به عنوان کلاه سر گذاشتن و… ببینیم و فکر کنیم وقتی به مذاکره میرویم، باید تمام منافع ما تامین شود و تمام شروط ما اجرا شود، ناآگاهی نسبت به شرایط مذاکره است. اگر اختلافی وجود نداشت که مذاکره نیاز نبود. مذاکره باید بر اساس منافع طرفین باشد که برد برد باشد. ما نمیتوانیم دنبال مذاکره برد باخت باشیم چون کشوری تن نمیدهد که طرف بازنده باشد.»
دختر مرحوم هاشمی اظهار داشت: «من این حرف را قبول ندارم اما میگویم خب شاید کلاه سر ما گذاشتهاند اما چرا این طرف قضیه را نمیبینیم که خودمان مفت و مجانی کشورمان را برای روسیه، چین، عراق، فلسطین، لبنان، یمن و سوریه حراج کردهایم و همگی آنها به ما پشت کردهاند؟ همانطور که آقای ظریف هم گفتند، ما اصلا متحدی نداریم. چین که روابطش با ما فاجعه است و خاک ما، ماهیها و برق ما را چین میبرد یا همان قرارداد ۲۵ ساله که خودش جای بحث مفصل دارد. هنوز اطلاع رسانی لازم را دربارهاش نکردهاند چون میدانند چه گندی زدهاند و چه طور کشور را حراج کردهاند. ما میرویم روسیه را با التماس راضی میکنیم برای کمک به سوریه، بعد بشار اسد از پوتین تشکر میکند. ایران اینجا دیگر جایگاهی ندارد. این همه در سوریه خرج میکنیم، قراردادها را به دیگران میدهند یا حماس در قضیه سوریه طرف عربستان را میگیرد.عراق در تحریمهای امریکا میگوید من باید منافعم را ببینم و طبیعتا روابطم را با ایران و امریکا تنظیم کنم؛ یعنی طرف ما قرار نمیگیرد.
وی گفت: چین و روسیه هم دارند صدای امریکا را برای تحریمها گوش میدهند. در ظاهر و به خاطر قدرت نمایی در شورای امنیت، طرف ایران را گرفتهاند و با امریکا کل کل میکنند اما تحریمهای امریکا را در روابط با ایران در نظر میگیرند. واقعیت این است که شما در تاریخ روابط، فیلمها، گفتوگوها و خاطرات مقامات ارشد کشورها میبینید که پیچیدگی و حیلهگری شرق را غرب ندارد؛ یعنی در مقایسه، غرب نسبت به شرق بسیار سادهتر، صادقتر و غیر پیچیدهتر است. اما ما خودمان را انداختهایم در دامان شرق و مدام داریم باج میدهیم که با غرب رابطه نداشته باشیم. بعد میگویند سر ما را کلاه گذاشتهاند. پس کلاههایی که دیگران سر ما گذاشتهاند، چه میشود؟ ضربههایی که به ما از شرق خورده، خیلی بیشتر از ضربههایی است که توسط غرب زده شده است. این یعنی ما داریم همه چیز را یک طرفه میبینیم؛ آنقدر یک طرفه که طالبان را هم تطهیر و از آنها طرفداری میکنیم. حالا به چه منظوری، من نمیدانم. اما اگر همه میتوانند تغییر کنند، چرا امریکا نمیتواند تغییر کند؟