آب سد کرخه که برای کشت پاییزه نگهداری شده بود بازگشایی شد تا آتش اعتراضات خوزستان را بنشاند. گفته میشود که اعتراضات به پایان رسیده. کمتر از دو هفته بعد از آغاز اعتراضات در شب پنجشنبه ۲۴ تیرماه، رسانههای نزدیک به حاکمیت و هوادارانشان در شبکههای اجتماعی هشتگ «خبر خوب خوزستان» را داغ کردند و به زعم خود پرونده خوزستان را بستند.
در جهانی موازی اما اخبار دیگری از خوزستان مخابره میشد. خبر از گشتن خانه به خانه و یازداشت کودکان بود و تحویل ندادن پیکر کشتهشدگان و گذاشتن شرط و شروط برای خانوادهها. از سوی دیگر هم دسترسی به اینترنت به سختی ممکن بود و خبرها قطرهچکانی و دیر دیر به خارج از خوزستان میرسید. همزمان طرح صیانت از فضای مجازی به مجلس رفت و نگاه افکار عمومی که خیلی دیر و به قیمت جان دادن و به زندان رفتن مردمانشان به سوی خوزستان چرخیده بود، باز از روی این استان برگشت و به بلای جدیدی که در حال نازل شدن بود دوخته شد. این در حالی است که بر اساس گزارشهای موجود استان خوزستان به لحاظ تعداد اعتراضاتی که به دلایل مختلف در این استان شکل میگیرد مقام اول را در کشور دارد از اعتراض کارگران نیشکر گرفته تا مردمی که به دنبال آب و کار به خیابانها میآیند.
گزارشهای ناتمام
در روز ۱۴ مرداد، در حالی که بیش از یک هفته از پایان اعتراضات خیابانی مردم خوزستان میگذشت حامد هادیان، از روزنامه همشهری به خوزستان رفت تا گزارشی مستقیم از آنچه که گذشت و آنچه که در جریان بود بدهد.
بر اساس آمارهایی که در این گزارش ارائه شده فقط در سوسنگرد افراد حاضر در تجمعات تا ۱۲ هزار نفر بودند. تعداد بازداشتیهای این شهر هم در این گزارش حدود ۳۰۰ نفر اعلام شده است.
۸ نفر در کل استان آماری است که از تعداد کشتهشدگان ارایه شده است و از نظر نویسنده این گزارش این «عجیب» است چرا که «پلیس در روزهای مختلف از تیرهای جنگی استفاده نکرد».
از بین رفتن بخش بزرگی از محصولات کشاورزی و مرگ حداقل ۱۱۰ راس گاومیش و سِقط شدن ۳۰ گوساله پیش از باز کردن آب سد کرخه از دلایلی بود که مردمان خوزستان را به خیابان آورد.
در بخشی از گزارش هادیان در توصیف شکل اعتراضات آمده است:«کسی جایی را آتش نمیزد ولی هر روز به جمعیت معترضان اضافه میشد؛ هر چند در بقیه نقاط حاشیهای استان مدل دیگری از اعتراض نیز جریان گرفت. حلقههای کوچک چند نفره که لاستیک آتش میزدند، جاده میبستند و یا معدودی پرچم جریانهای جداییطلب را بالا میبردند.» در ادامه میافزاید: «بالاخره در روز چهارم با ورود یگان ویژه پلیس به منطقه سوسنگرد که غیربومی و ناآشنا به منطقه بودند فضا عوض شد…» او این تغییر فضا را اینگونه توضیح میدهد: « مردم که تا آن روز هیچ خشونتی به خرج نداده بودند و فضا فقط در حد اعتراض آرام بود با برخورد همراه با خشونت مواجه شدند و همین برای مردم گران تمام شد. همزمان، دوطرف رفتارشان را عوض کردند. گروه کوچکی سلاح درآوردند و همزمان با پلیس به تیراندازی پرداختند.»
سرکوب، «جمع کردن» کار در خفا و در غیاب رسانههای بیطرف، روندهای قضایی ناعادلانه و غیرشفاف و در نهایت گم کردن یک بحران در گرداب حاصل از بحرانی تازه، نسخه جمهوری اسلامی برای مواجهه با هر اعتراضی است.
در پی انتشار این گزارش بود که حمید سیلاویفرماندار سوسنگرد به این روزنامه گفت: ما برای ایجاد آرامش «طبق دستورالعمل» اقدام کردیم و ممکن است مردم عادی هم بازداشت شده باشند.
در زمانی که در رسانههای درون ایران دیگر خبری از بازداشتهای خوزستان نبود، خبرگزاری هرانا در روز ۱۲ مرداد از بازداشت ۸ نفر از اهالی روستای کردستان بزرگ از توابع شهرستان بهبهان توسط نیروهای امنیتی خبر داد. یک روز بعد همین خبرگزاری از احراز هویت ۳۶۱ شهروند بازداشت شده در روزهای اعتراضات و بعد از آن خبر داد.
در روزهای پایانی اعتراضات خیابانی منابع غیررسمی و حقوق بشری خبر از بازداشت خانه به خانه مردم و همچنین بازداشت کودکان میدادند، در میان بازداشت شدگان حداقل ۱۴ کودک ۱۲تا ۱۸ ساله حضور داشتند. این افراد کسانی بودند که پیش از آن نماینده اهواز هم از بازداشتشان خبر داده بود البته بدون ذکر آمار.
کریم حسینی، نماینده اهواز درباره این اخبار به خبرگزاری ایلنا گفت که «آمار دقیقی از این افراد وجود ندارد؛ اما آن چیزی که اکنون ما در حال پیگیری آن هستیم برای کلیه افراد در همه سنین است که اکنون در بازداشت هستند و در صورت عدم ارتکاب به جرم باید آزاد شوند».
همان زمان بود که انتشار خبر رفتن طرح صیانت از فضای مجازی به مجلس، افزایش تعداد قربانیان کرونا در سراسر کشور از جمله در خوزستان، قطع اینترنت این شهر و همزمان برگزاری مراسم تنفیذ و تحلیف ابراهیم رییسی اخبار خوزستان را به محاق برد. داریوش معمار روزنامهنگار در توییتر خود به نقل از یکی از بازداشت شدگان نوشته که به او گفته شده : «خبرها خوابیده، حالا چنان کاری می کنیم با شما که راه خانه و اسم پدر و مادرتان را فراموش کنید.»
سرکوب، «جمع کردن» کار در خفا و در غیاب رسانههای بیطرف و در ادامه روندهای قضایی ناعادلانه و غیرشفاف و در نهایت گم کردن یک بحران در گرداب حاصل از بحرانی تازه، نسخه جمهوری اسلامی برای مواجهه با هر اعتراضی است. هنوز آمار رسمی جانباختگان آبان ۹۶ در اعتراض به افزایش قیمت بنزین یا دی ۹۶ منتشر نشده. عدد درستی از تعداد بازداشتشدگان این اتفاقات که در سطح کشور پراکنده بود در دست نیست. بالاخص در اعتراضات یک دهه اخیر که نه لزوما در تهران بلکه در شهرستانها و استانهای دیگر رخ میدهد امکان خبرگرفتن و اطلاعرسانی خیلی کمتری وجود دارد. هر چند گسترش شبکههای اجتماعی که جمهوری اسلامی با قطع اینترنت به جنگ آن میرود نقش مهمی در صدا دادن به بخشهای مغفول جامعه بازی می کند، اما هنوز هم به دلیل اینکه شبکهسازی و امکان دسترسی خبرنگاران مستقل و فعالان حقوق بشر به زندانهای شهرستانها وجود ندارد. حال، چنانچه بازجو تاکید کرد، در وضعیتی که «خبرها خوابیده» انجام هر کار برای آنان ممکن است.
زیتون ـ مهسا محمدی: