مقامات جمهوری اسلامی وقتی رجزخوانی نمیکنند، پاسخ میدهند: «نه»
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، گفته است: «به دلیل همکاری نامناسب جمهوری اسلامی نسبت به سرنوشت برجام تردید جدی وجود دارد.» گزارشهای رسانهای از احتمال بالای بسته شدن مسیرهای بازگشت به برجام حکایت دارند و ابراز نگرانی مقامات اروپایی و روس همین شرایط را گواهی میدهند. مقامات وزارت خارجه دولت بایدن به تدریج به این نتیجه میرسند که بازگشت به برجام منفعتی برای ایالات متحده ندارد. مذاکرات نیز از ماه ژوئن به تعلیق در آمده است. آیا گزینه دیگری غیر از بازگشت به برجام یا سیاست فشار حداکثری وجود دارد؟ آیا دولت بایدن به سراغ فشار حداقلی خواهد رفت؟
مشخص است که مقامات دولت بایدن با اظهارات غیرمسئولانه (تنها مخالفت با آنچه دولت ترامپ انجام داد) راه را برای تداوم سیاست وی بستهاند بدون آنکه چشماندازی برای تغییر این سیاست وجود داشته باشد. همگی این جمله را سالها تکرار کردهاند که سیاست فشار حداکثری بر ایران شکست خورده است. آنها در انتقاد از سیاست دولت ترامپ با مقامات سپاه پاسداران و همه بوقهای حکومتی جمهوری اسلامی همراهی داشتهاند. بر اساس همین ادعاست که تاکنون شش دور مذاکره میان جمهوری اسلامی و ۵+۱ در وین انجام شده و وضعیت دور هفتم نیز چندان مشخص نیست.
اما ادعای شکست سیاست فشار حداکثری ادعایی بدون خطکش و تبلیغاتی است که مدام در سخنان مقامات سیاسی و مذهبی «نظام» هم تکرار شده است. در این نوشته به دو پرسش پاسخ میدهم: آیا در دوران ترامپ فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی واقع شد یا خیر؟ و اگر این سیاست شکست خورده سیاست مقابل آن تاکنون چه تاثیری داشته است؟
از زبان خودشان
بهترین نتایج فشار حداکثری را باید از زبان مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی شنید وقتی که نمیخواهند دل خامنهای و فرماندهان سپاه را به دست آورند، چون آنها نمیخواهند شرایط داخلی را سیاهنمایی کنند و خود را از تک و تا بیاندازند و تا آنجا که بتوانند تلاش میکنند اوضاع کشور تحت تحریمها را خوب و مثبت ارزیابی کنند. مقامات جمهوری اسلامی یکصدا بوق تبلیغاتیاند و خود را موظف به اطلاعرسانی نمیدانند مگر آنکه کار خود آنها تحت پرسش قرا گیرد و در رقابتهای سیاسی بخواهند افشاگری کنند. به چند موضوع محوری در دوران تحریمها از زبان آنها اشاره میکنم. هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم در سخنان زیر شک کنیم:
فروش نفت: «در این مدت از فروش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار نفت ما جلوگیری کردند و آنچه فروختیم هم به دلیل هزینههای مبادله درآمد کمتری به دست آوردیم.» (بیژن زنگنه، تابناک ۱۱ مرداد ۱۴۰۰) «هیچکس از ما نپرسید که چگونه نفت فروختید؟ ترامپ ایستاد و نگذاشت یک بشکه نفت فروخته شود و به ۱۲ نفتکش ما آسیب زده و منفجر کردند.» (جهانگیری، تابناک ۱۱ مرداد ۱۴۰۰) مقامات برای عدم سرافکندکی در شکستها اینگونه دادهها مثل حمله به نفتکشهای خود را آشکار نمیکنند مگر در زمان ترک مقام.
برگشت درآمدها: اسحاق جهانگیری میگوید: «آمریکا … کاری کرد که نمیتوانستیم همسایگان و کشورهای دوست جمهوری اسلامی ایران را قانع کنیم که حتی پول بلوکهشده ما را پس بدهند و به صراحت اعلام میکردند که چنین امری امکانپذیر نیست، چرا که آمریکا در همهجا حاضر است و برای کشور ما در صورت دادن پول مزاحمتهایی ایجاد میکنند… فکر نمیکردیم حتی هند نیز از ایران نفت نخرد و مابهازایی ندهد و حتی روسیه و برخی کشورهای همسایه که برای استقلال کشور آنها از خون فرزندان خود گذشتیم نیز چنین اقداماتی انجام دادند.» (خبر آنلاین ۲۳ تیر ۱۴۰۰)
بودجه: «کسری بودجه امسال (۱۴۰۰) دولت بین ۴۰۰ تا ۴۵۰ هزار میلیارد تومان [است].» (پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، فارس ۱۳ مرداد ۱۴۰۰) این بیش از ۵۰ درصد بودجه کشور است و در تاریخ جمهوری اسلامی با همه ناکارآمدیهایش سابقه ندارد.
مبادلات خارجی: «تحریم باعث شده بیش از ۳۰ میلیارد دلار حجم معاملات ایران با اتحادیه اروپا از بین برود.» (شافعی رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران، تابناک ۱۳ مرداد ۱۴۰۰)
سرمایهگذاری: به گزارش اسحاق جهانگیری، سرمایهگذاری در ایران در دهه نود منفی بوده است. (خبر آنلاین ۲۳ تیر ۱۴۰۰) خالص ایجاد شغل نیز صفر بوده است. بدون تحریمهای آمریکا چنین اموری ممکن نمیشد.
نقدینگی و پایه پولی: به گزارش بانک مرکزی رشد نقدینگی و پایه پولی در دوازده ماه منتهی به پایان تیرماه ۱۴۰۰ به ترتیب به ۳۹.۴ درصد و ۴۲.۶ درصد رسید. (فارس، به نقل از روابط عمومی بانک مرکزی ۲۳ مرداد ۱۴۰۰) نتایج این دو در تورمهای ۵۰ تا ۷۰ درصدی نمایان شده است.
تولید: «چرا امروز باید ۹۰ درصد واحدهای صنعتی در شهرکهای صنعتی ما تعطیل باشند؟» (مسعود میرکاظمی، رئیس سازمان برنامهریزی و بودجه، ایمنا ۲۳ مرداد ۱۴۰۰)
آمارهای سازمانهای بینالمللی که از منابع داخلی گرفته میشوند این گونه سخنان را تایید میکنند. بنا به آمارهای بانک جهانی تولید ناخالص داخلی ایران بر اساس قیمت جاری دلار آمریکا در سال گذشته به زیر ۱۹۲ میلیارد دلار رسیده که کمتر از نصف سال ۲۰۱۷ و کمتر از یک سوم سال ۲۰۱۲ است.
برنامههای تبلیغاتی
تحریم مقامات باعث شد سفر آنها به آمریکا و حضور در رسانههایی که در دوران ترامپ همه آماده پخش تبلیغات جمهوری اسلامی بودند محدود شود. تحریمها همچنین باعث محدود شدن فعالیت بوقهای تبلیغاتی نظام به زبانهای غیر فارسی شد (قطع پخش ماهوارهای شبکههای تلویزیونی مثل پرس تیوی، الکوثر و آی فیلم). پیمان جبلی، معاون برونمرزی صداوسیما در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفت: «در پنج ماه گذشته، علیرغم پیگیریهای بسیار جدی سازمان صداوسیما برای دریافت سهمیه ارزی خود، حتی یک دلار هم به صداوسیما داده نشده است.» (۲۱ خرداد ۱۳۹۹) علت این امر بیتوجهی حکومت به بوق تبلیغاتی خود نبود؛ ارز کافی نداشتند که بدهند. آیا پخش کمتر دروغپراکنی سیاست نادرستی بود و اگر بود چرا دولت اوباما از این سیاست فشار حداکثری پیروی نمیکرد؟
ارقام و دادههای بالا تنها ناشی از حدود سه سال تشدید تحریمها بوده است. اگر این سیاست چهار سال دیگر ادامه پیدا میکرد جمهوری اسلامی برای برنامه گسترشطلبی و موشکی و هستهای و تبلیغاتی خود آهی در بساط نمیداشت. موتور محرکه برنامههای تسلیحانی و بسط قدرت نظامی جمهوری اسلامی درآمد و ارز خارجی است. دلار و یورو است که میلیشای (هواداران) افغانی، عراقی، پاکستانی، یمنی و لبنانی را در اختیار سپاه قدس قرار داده است. طبیعی است با کاهش آنها این برنامهها افول پیدا میکند. سیاست فشار حداکثری در واقع بدون هیچ توجیه معقولی متوقف شد چون دموکراتها با هرچه ترامپ میگفت و میکرد مخالف بودند و به نتایج و آثار آن برای منافع و امنیت ملی آمریکا کاری نداشتند.
حتی یکی از مقامات آمریکایی که میگوید سیاست فشار حداکثری شکست خورده است دلایل و توجیهات خود را بیان نکرده است یا در مناظرهای با کسی که باورمند به این سیاست است شرکت نکرده است. رسانهها نیز که اغلب در سمت دولت بایدناند مباحث مربوط به سیاستها و نتایج آنها را کنار گذاشتهاند. علت احتمالا این است که آنها فکر میکنند تنفر از ترامپ برای نفی این سیاست کافی است وگرنه آن را به بحث میگذاشتند یا از سیاست خود دفاع میکردند.
اگر موارد فوق مبین فشار حداکثری به یک حکومت نیست چه چیزی فشار حداکثری است؟ هیچ حکومتی بهخصوص دول یاغی در برابر این فشارها تسلیم نمیشوند اما به تدریج تضعیف میشوند و هدف هم همان است. انتظارات حداکثری از یک سیاست فقط برای ابراز شکست آن بدون دلایل معقول است.
تحریمها اثر داشت
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری ایران در مورد تحریمها در ابتدای شروع تحریمهای ترامپ گفت: «نمیتوانم دروغ بگویم که تحریمها اثری ندارد تحریمها اثر دارد.» (۱۵ آبان ۱۳۹۷) او تاثیرات تحریمهای بانکی و ممنوعیت فروش نفت را ضربهای سخت بر اقتصاد ایران دانست تا حدی که میگوید: «اقتصاد ایران به دلیل تحریمهای آمریکایی زمینگیر شده است.» (۲۶ آذر ۱۳۹۸) او کشورهای چین، روسیه، ترکیه و هند را متهم به پیروی از دستورات آمریکا کرد که حاضر نیستند نفت ایران را بخرند. تلاش بوقهای تبلیاتی نظام در دو سال آخر دولت روحانی برای خلاصی از دست اصلاحطلبان حکومتی این بود که عامل این شکستها را دولت روحانی معرفی کنند در حالی که اینها را باید دستاورد دولت ترامپ با اِعمال تحریمها دانست. بدون تحریمها چنین فشاری به حکومت اسلامی وارد نمیشد.
تاثیرات سیاست عدم فشار
تاثیر این سیاست را در شرایط نبود آن میتوان مشاهده کرد. به راهزنیهای دریایی جمهوری اسلامی در روزهای اول ماه اوت ۲۰۲۱ نگاه کنید. در هشت ماه دولت بایدن، جمهوری اسلامی در اوج موشکپراکنی، حمله به کشتیها و فعالیتهای تروریستی بوده است. جمهوری اسلامی همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نیز به شدت کاهش داده است. اگر سیاست عدم فشار حداکثری کار میکند چرا اقدامات تنشزای جمهوری اسلامی در دوره بایدن افزایش یافته است؟ از روزی که این سیاست متوقف شده جمهوری اسلامی جسورتر و یاغیتر شده و برای همسایگان و دولتهای غربی دردسرهای بیشتری آفریده است.
ایندیپندنت فارسی :