– جمهوری اسلامی پس از ۱۶ سال توانست بالاخره به عضویت «سازمان همکاری شانگهای» درآید.
– «سازمان همکاری شانگهای» که مهمترین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی در دنیا را در بر میگیرد، مقابله با پیمان ناتو را در دستور کار قرار داده است.
– سقف اهداف رؤیایی جمهوری اسلامی در مورد منافع امنیتی و نظامی خودش از پیوستن به سازمان شانگهای از ظرفیتهای واقعی این سازمان که حاضر است با تهران به اشتراک بگذارد بلندتر است.
ساختار دفاعی و ژئوپلیتیک از ارکان اصلی پیمانهای امنیتی و دفاعی است اما چنین فاکتورهایی بین ایران و اعضای شانگهای وجود ندارد.
– جمهوری اسلامی عضویت در این سازمان را راهی برای بی اثر کردن تحریمها ارزیابی میکند در حالی که صادرات نفت ایران به چین در هفت ماه نخست ۲۰۲۱ به دلیل «تحریمها» ۹۹ درصد کاهش یافته است!
– برخی کارشناسان حامی نظام معتقدند جمهوری اسلامی میتواند با تقویت مبادلات پایاپای نوعی گشایش اقتصادی ایجاد کند اما محاسبات نشان می دهد سهم ایران از بازار ۳ هزار میلیارد دلاری اعضای این سازمان کمتر از نیم درصد است!
«موافقتنامه اعتمادسـازی در زمینه نیروهای نظامی در مناطق مـرزی» که بعدها نام آن به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر یافت، در آوریل ۱۹۹۶ در شهر شانگهای به امضای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان رسید.
این ائتلاف در ابتدا تنها با هدف همکاریهای امنیتی– نظامی آغاز به کار کرد ولی با گذشت زمان و پیوستن هند و پاکستان، همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز نه تنها به آن اضافه شدند بلکه در مرکز توجه قرار گرفتند. امروز با آغاز جنگ سرد جدیدی بین شرق و غرب و با پیوستن جمهوری اسلامی به این پیمان پس از بیش از از ۱۵ سال انتظار، بار دیگر جنبههای نظامی و امنیتی در «سازمان همکاری شانگهای» پررنگتر شده است.
فرصت واقعی یا خزیدن در پوست شیر؟!
امروز این پیمان که در سال۱۹۹۶ برای موازنه قدرت نظامی با «پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) و گذاشتن نقطه پایانی بر خصومت بین چین و روسیه شکل گرفته بود، با پیوستن جمهوری اسلامی، مقابله با ائتلاف نانوشته بین برخی کشورهای خلیج فارس و اسرائیل را نیر در دستور کار قرار خواهد داد. نباید از نظر دور داشت که این سازمان بزرگترین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان انرژی در جهان را نیز در بر میگیرد. ناگفته نماند که تلاش روسیه برای تشکیل «باشگاه انرژی» در کنار «سازمان همکاری شانگهای» تا کنون بینتیجه مانده است.
جمهوری اسلامی ایران بعد از فروپاشی شوروی با احساس خطر از هژمونی غرب از سیاست اولیهاش که قرار بود «نه شرقی نه غربی» باشد، در تلاش برای حضور در ائتلافها و پیمانهای منطقهای رقیب و مخالف غرب برآمد. جمهوری اسلامی امنیت نظام وادامه سیاست منطقهای خود را در گرو تضعیف برتری غرب و تداوم خصومت دائمی با آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عرب منطقه میداند. از همین رو عضویت در «سازمان شانگهای» از دید جمهوری اسلامی یک فرصت ساختاری به حساب میآید. فرصتی که برای به دست آوردن آن دولتهای مختلف نظام پذیرفتند بیش از ۱۵ سال در اتاق انتظار باقی بمانند.
پذیرفتن جمهوری اسلامی پس از این انتظار طولانی بیرابطه با افزایش تنش بین آمریکا و روسیه و چین، به ویژه غول اقتصادی آسیا، نیست. برخلاف ادعای ابراهیم رئیسی (قاضی مرگ) و رسانههای پشتیبان دولت سیزدهم، تصمیم پذیرفتن حکومت ایران ماهها قبل از برگزاری نشست «دوشنبه» در تاجیکستان و نمایش انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی گرفته شده بود. بدون شک تحولات داخلی در ایران و تضعیف جناح هوادار به اصطلاح «همکاری با غرب» نیز تاثیرگذار بوده است. در حال حاضر کشورهای ارمنستان، آذربایجان، نپال، کامبوج و سریلانکا نیز در صف متقاضیان پیوستن به «سازمان شانگهای» نشستهاند و افغانستان، مغولستان و بلاروس نیز به عنوان ناظر در آن حضور دارند. اینهمه در حالیست که افزایش تنش بین غرب به ویژه آمریکا با چین تحولات استراتژیک قابل توجهی را به دنبال خواهد داشت. آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد در سخنانی در مراسم گشایش هفتاد و ششمین مجمع عمومی این نهاد، در کنار بحران فراگیر کرونا، چالشهای محیط زیستی و گسترش فقر در جهان، جنگ سرد بین آمریکا و چین را خطری برای ثبات جهانی خواند و از این دو کشور خواست راه مراوده و تفاهم را انتخاب کنند.
گذشته از تناقضاتی که بین اهداف جمهوری اسلامی و منافع ایران وجود دارد، پیوستن ایران که تنها کشور خاورمیانه در این سازمان است، موقعیت و توان «سازمان همکاری شانگهای» را افزایش خواهد داد. ایران حلقه اتصال منطقه موسوم به «اوراسیا» به خلیج فارس و دریای عمان است؛ یعنی یک موقعیت بیهمتای جغرافیایی که ظرفیت راهبردی را در انتقال انرژی در خلیج فارس به مزیت ژئوپلیتیک «سازمان همکاری شانگهای» اضافه میکند. از سوی دیگر، حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در برخی کشورهای منطقه نیز از جمله دلایلی است که «سازمان شانگهای» را قانع ساخت تا آن را به عضویت بپذیرند به ویژه اینکه چه چین و چه روسیه با جمهوری اسلامی در زمینه کاهش چشمگیر حضور و نفوذ آمریکا در منطقه همسویی دارند.
خروج ارتش آمریکا از افغانستان، ورود چین و تا حدی روسیه را به این کشور، با دو جمهوری اسلامی پاکستان و ایران، به عنوان نیروهای نیابتی این دو قدرت جهانی، تسهیل کرد. احتمال خروج نظامیان آمریکا از عراق تا قبل از پایان سال جاری میلادی نیز میتواند به نفع «سازمان شانگهای» تمام شود. اما اینکه جمهوری اسلامی بتواند سود نظامی و اقتصادی از «نیروی نیابتی» بودن خود ببرد، جای تردید است!
اقتصادِ برتر همه بجز جمهوری اسلامی!
کشورهای عضو این سازمان همکاری حدود ۳ میلیارد و ۳۶۳ میلیون نفر جمعیت دارند که برابر با ۴۳ درصد جمعیت جهان است! امکان تجارت ترجیحی با این کشورها به معنای در اختیار داشتن بازاری معادل تقریبا نیمی از جمعیت جهان است. از سوی دیگر کشورهای عضو این سازمان حدود یک چهارم از کل تولید ناخالص ملی در کره زمین را در اختیار دارند. پیشبینیها نشان میدهد بسیاری از کشورهای عضو این سازمان طی سالهای آینده از جمله مهمترین و بزرگترین اقتصادهای جهان خواهند بود.
شرکت خدمات حرفهای بینالملل (PWC) آوریل گذشته در گزارشی با عنوان «جهان در سال ۲۰۵۰» پیشبینی کرده ردهبندی اقتصادی کشورها طی سالهای آینده با تغییرات قابل توجهی روبرو میشود بطوری که آمریکا از رتبه ۲ به ۳، ژاپن از رتبه ۴ به ۸ و آلمان از رتبه ۵ به ۹ تنزل خواهند کرد. در مقابل چین و هند به ترتیب پتانسیل دستیابی به رتبه اول و دوم اقتصاد جهان را دارند.
جمهوری اسلامی اما عضویت در این سازمان را تازه راهی برای بیاثر کردن تحریمها ارزیابی میکند! این پیشبینی پیشتر همزمان با امضای تفاهمنامه اقتصادی میان جمهوری اسلامی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز مطرح بود. اتحادیه اقتصادی اوراسیا متشکل از کشورهای بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان است و دومین دولت حسن روحانی ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ تفاهمنامه تجارت ترجیحی را با این اتحادیه که شامل تخفیف و معافیت گمرکی و امتیازهای ویژه تجاری بود امضا کرد. همان زمان هم تبلیغات زیادی درباره بهبود شرایط تجاری و افزایش ارزآوری به کشور مطرح شد اما دستاورد این اقدام چیزی نبود که جمهوری اسلامی انتظار داشت زیرا گذشته از مشکلات ساختاری، هم تحریم و هم قرار داشتن ایران در فهرست سیاه FATF مهمترین مانع برای هرگونه تجارت خارجی و تبادلات مالی با دیگر کشورهاست.
در حالی که میان کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای تعرفهها وتخفیفهایی برای آسان شدن تجارت وجود دارد اما اکثر کشورهای عضو این سازمان تبادلات گسترده و مهم اقتصادی با ایالات متحده آمریکا دارند؛ در نتیجه در انتخاب میان تجارت ورشکسته و حواشی بینالمللی جمهوری اسلامی و ایالات متحده قطعا دچار تردید نخواهند شد! حتا چین به عنوان «مهد» سازمان شانگهای و یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران، در هفت ماه نخست ۲۰۲۱ واردات نفت از جمهوری اسلامی را ۹۹ درصد کاهش داده و علت آن چیزی نیست جز «تحریم»!
از سوی دیگر ایران به دلیل رویکرد سیاسی- ایدئولوژیک جمهوری اسلامی هنوز به عضویت سازمان تجارت جهانی در نیامده. عدم عضویت در این سازمان نیز هزینه تجارت برای ایران را افزایش داده و در نتیجه اگرچه تخفیفهای تجاری و تعرفههای ترجیحی برای کشورهای عضو سازمان شانگهای وجود دارد اما هزینه تجارت برای ایران بیش از شرکای تجاریاش در این سازمان خواهد بود.
همچنین برخی کارشناسان حامی نظام با توجه به پتانسیلهای اقتصادی بالقوهای که در میان کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای وجود دارد، معتقدند جمهوری اسلامی میتواند با تقویت مبادلات پایاپای نوعی گشایش اقتصادی ایجاد کند.
در سالهای گذشته بارها مقامات جمهوری اسلامی مبادلات تهاتری را با دیگر کشورها مطرح کردهاند اما حتا تفاهمنامهها از جمله با روسیه نیز عملی نشد و در بهترین حالت مانند معاملات پایاپای با چین، مهمترین ثروت مردم یعنی سوختهای فسیلی خارج شد و در عوض، سنگپا و خلال دندان و میخ و سنگ قبر و چوب بستنی وارد شد!
مقامات و حامیان جمهوری اسلامی با تکیه بر ظرفیت اقتصادی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از پیوستن ایران به این سازمان، موج تبلیغاتی برای داخل و قمپز برای غرب راه انداختهاند اما واقعیت اینست که با بضاعت اقتصادی موجود قادر به بهرهبرداری از این فرصت نیز نیستند! برای نمونه، واردات ۸ کشور چین، هند، پاکستان، روسیه، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان در سال ۲۰۲۰ حدود ۳ هزار و ۱۱۸ میلیارد دلار بوده اما میزان صادرات ایران به این ۸ کشور طی سال گذشته فقط ۱۲ میلیارد و ۲۶۰ میلیون دلار بوده است. این ارقام نشان میدهد سهم ایران از این بازار تنها حدود سی و نه صدم درصد بوده و حتی به نیم درصد هم نمیرسد!
حجم اقتصاد ایران طی سالهای گذشته به یک سوم کاهش یافته. بر اساس آمارهای بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی ایران «بر اساس قیمتهای جاری» از حدود ۴۴۵ میلیارد در سال ۲۰۱۷ به زیر ۱۹۲ میلیارد دلار در سال گذشته میلادی رسیده. صندوق بینالمللی پول نیز اعلام کرده بود که ارزش تولیدات در بخش نفت ایران طی سال ۲۰۱۹ میلادی ۳۴.۵ درصد و در بخش غیرنفتی ۱.۲ درصد کاهش داشته. بر اساس برآورد این نهاد، اقتصاد ایران طی سال گذشته ۷.۶ درصد کوچکتر شد.
اینهمه نشان میدهد اقتصاد ایران نیازمند رفع موانع ساختاری داخلی است و تا زمانی که رویکرد جمهوری اسلامی به حوزه اقتصاد و روابط بینالملل تغییر نکند، امکان جذب سرمایهگذاری وجود ندارد و عضویت در هیچ پیمانی نمیتواند این مشکلات را برطرف کند!
امنیتِ برتر همه بجز جمهوری اسلامی!
هرچند یکی از اهداف «سازمان همکاری شانگهای» برقراری موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو است اما به نظر میرسد سقف رویاهای جمهوری اسلامی در مورد مسائل امنیتی و نظامی از پیوستن به سازمان شانگهای از ظرفیتهای واقعی این سازمان که حاضر است با تهران به اشتراک بگذارد بیشتر است.
در اتاقهای فکر و مراکز دانشگاهی ایران نه تنها گفته میشود عضویت در شانگهای از نظر امنیتی اهمیت دارد و «بازدارندگی ایران» را افزایش میدهد بلکه از آن به عنوان «ناتوی آسیایی» یاد میکنند که میتواند سپر جمهوری اسلامی در برابر «ناتوی عربی» باشد! این دیدگاه در بالاترین ردههای حکومت در مراکز نظامی نیز وجود دارد. در همین ارتباط محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از شانگهای به عنوان «پیمان بزرگ و فوقالعاده مهم» نام میبرد و میگوید پیوستن ایران به آن «اتفاق مبارک و بزرگی است و قطعا در بازدارندگی تهدیدات تاثیر مثبت دارد.»
باقری تأکید کرده «مسلماً ارتباطات و روابط نظامی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای عضو پیمان شانگهای توسعه بیشتری پیدا خواهد کرد.» در ایران عنوان میشود پیوستن به «سازمان شانگهای» در راستای پیشبرد استراتژی «نگاه به شرق» است که علی خامنهای مدافع آنست.
بر اساس تجربه اما آنچه جمهوری اسلامی از پیوستن به «سازمان شانگهای» توقع دارد، دستکم از سوی دو عضو قدرتمند این سازمان یعنی روسیه و چین، در حوزه نظامی و امنیتی بطور دائم با یک «نه» بزرگ روبرو شده است. فراتر از این حتا در مواردی همین کشورها آنجا که منافع آنان اقتضا کرده چشم به روی ضربات امنیتی و نظامی که رژیم در منطقه میخورد بسته و میبندند.
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در بهمن ۱۳۹۷ پس از بازگشت از آنکارا به شدت به روسیه انتقاد کرد و گفت در جریان حملات اسرائیل به مواضع سپاه در سوریه آنها سیستم های پدافندی «اس-۳۰۰» خود را از کار میاندازند!
قرار خرید سیستم پدافندی «اس-۳۰۰» در سال ۲۰۰۷ بین روسیه و رژیم ایران شد اما روسیه پس از صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در ارتباط با ممنوعیت فروش اسلحه به ایران از تحویل آن خودداری کرد و کار به شکایت کشید و در نهایت در سال ۲۰۱۶ به ایران تحویل شد.
در تمام این سالها پکن و مسکو نه تنها حاضر به فروش تسلیحات درجه چندم خود به جمهوری اسلامی نشدهاند بلکه حتا در تأمین قطعات و تجهیزات یدکی اندک ادوات چینی و روسی از جمله جنگندههای فرسوده «چنگدو» و «سوخو» نیز خودداری کردهاند.
هرچند جمهوری اسلامی تلاش کرد در حوزه نظامی با برگزاری رزمایشهای مشترک با چین و روسیه پیوند محکم خود را با این دو قدرت به رخ همسایگان و حتا غرب و اسرائیل بکشد اما واقعیت جز این است. مشارکت تنها دو ناوچه کوچک روسی و چینی در یک رزمایش مشترک در خلیج فارس که دو سال پیش برگزار شد بیانگر این واقعیت بود. این رزمایش سهجانبه قرار بود سال پیش نیز انجام شود اما چین کنار کشید و رزمایش دوجانبه و در نمایشی نحیف برگزار شد!
اینهمه درحالیست که ساختار دفاعی و ژئوپلیتیک از ارکان اصلی پیمانهای امنیتی و دفاعی است اما چنین فاکتورهایی نیز بین ایران و اعضای شانگهای وجود ندارد.
به این ترتیب تصویر نهایی عضویت در «سازمان همکاری شانگهای» چیزی جز این نیست: جمهوری اسلامی که ایران را به عنوان یک کشور مقتدر و در حال رشد و پیشرفت بیش از چهار دهه به انزوای سیاسی و اقتصادی کشانده، نقشی جز «نیروی نیابتی» چین و روسیه در رقابت آنها با آمریکا ندارد!
احمد رأفت، روشنک آسترکی، حامد محمدی
کیهان لندن: