اگر بگوییم که سلطه حکومت دین بر جامعه ما، دینی که مظهر آن فقها، علما و آخوندهای مقدس بوده و هستند، تام و تمام و مطلق است- از آغاز در 57 تا کنون، مسلم است که سخنی بگزاف نگفته ایم. به زبانی ساده تر، بیش از چهار دهه است که دین، اسلام ناب محمدی، یکه تاز میدان است. نه معارضی دارد و نه دشمنی. چشمها را بستند، دهانها را کوبیدند و طناب شریعت را بگردنهای افراشته آویختند، با این وجود اینروزها، نقد و ستیز با دین، برغم سلطه شمشیر و شریعت، در عرصه فرهنگ مردمی سر برون برکشیده و از زبان هنرمند و شاعر و نویسنده و خواننده و تصویر ساز و بازیگرو موسیقیدان بگوش میرسد.
نظام، نیز، تا کنون نشان داده است که کوچکترین نقد و اعتراضی را بر نمی تابد و بیدرنگ به خاموش ساختن هر آوای ناخوشآیندی، برخاسته است. غره بقدرت، پیوسته اندیشده است که با به بند کشیدن نخبگان جامعه، با سرکوب و خفقان، میتواند نظام ولایت را تا قیامت تداوم بخشد. حال انکه در واقع، رژیم بحفر گور خود میپردازد.
اما، چه باک، این نظام بیش از آنکه انتظار میرفت دوام آورده است و نباید آنرا باین سرعت رو بقبله خواباند.
چرا که در بیش از چهار دهه حکومت، دین توانسته است تمامی آن حوزه هایی را که با آنان در زمانی نه چندان دور در ستیز بوده و خصومت دیرینه داشته است، همه را بنفع بقای نظام دین، مصادره کرده و برهمه عرصه های دیگر هم از جمله علم، بویژه علم هسته ای دست انداخته و آنرا از آن خود نموده است. یعنی که بر خلاف حکومت دین در اروپا، حکومت آخوندها نه تنها مثل کشیش های مسیحی، خشک و انعطف ناپذیر نیستند بلکه چه بسا از همآغوشی با علم، بجای ستیز با آن، لذتی برتر از همآغوشی با قدرت برگیرند.
در تمام این دوران، حوزه دین دیگر به حوزه عبادت و ترویج زهد و تقوا محدود نبوده و نیست. دین هم اکنون در صنایع و فن آوری هسته ای در دنیای اسلام پیشتاز است. این بدان معنا است که پیشرفتهای علمی و فن آوری مدرن، مثل موشک سازی و غنی سازی هسته ای در مدتی کوتاه را البته باید از معجزات حکومت دین دانست. اینست که همه عالمان هسته ای از جمله، علی اکبر صالحی، دانش هسته ای خود را در محضرمراجع حوزوی تکمیل نموده اند.
امروز هر مرجع دینی داری یک سایت بسیار حرفه ای در اینترنت است. حوزه ها و مدارس دینی بیش از هر نهاد دیگری دیجیتالی شده اند. کمتر طلبه ای را میتوان یافت که با فن آوری کامپیوتری بیگانه باشد حکومت دین، پیوسته، غرب را متهم کرده است که مخالفت با غنی سازی هسته ای در جمهوری اسلامی از سر دشمنی و خصومت با دین اسلام است. این غرب بوده است که راه پیشرفت و توسعه را به دین اسلام بسته بوده است. حال که دین اسلام، بواسطه آخوندهای برخاسته از حوزه های علمیه به حکومت رسیده اند، نشان داده است که نه تنها از عقل و خرد بشری و توسعه ی علم و صنعت هراسی ندارد بلکه آنرا در آغوش هم میکشد و کشیده است.
این بدان معناست که در جامعه آخوندی، دین، نه تنها عبادت را با سیاست و قدرت وحدانیت، یکتایی و یگانگی بخشیده است بلکه از هماغوشی با علم، بویژه علم هسته ای دیر زمانیست که کام خود گیرد، اما، بچه قیمتی گزاف؟ همین بس که وضع مصیبت بار و نکبت زده جامعه را بنگری. وقتی میانه حالان بفرودستان جامعه میپیوندد، زنگ خطر را در گوش هر رژیمی بصدا در میاورد، اما، نه در گوش رژیم آخوندی. رژیمی که بر آنست، دین اسلام نه تنها ستیزی با عقل و خرد بشری ندارد بلکه خود را تبلور عقل و خردی برتر از عقل و خرد بشری بشمار میآورند، نه از نوع بشری ش بلکه از نوع خدائیش.
همین بس که چند دقیقه به سخنان آخوند پناهیان فرا دهی تا از کشفیات شگفت آور طب سنتی در درمان کرونا آگاه شوی و همچنین لحظاتی چند سخنانی را بشنوید که یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در باره کوانتم فیزیک ایراد میکند که کوانتوم فیزیک قرنها قبل از آنکه در غرب بان بیاندیشند، گویا ابن عربی اصل و اساس آنرا کشف کرده بوده است. یغتی که اصل و اصول علم جدید را باید در دامن دین اسلام جستجو نمود.
رژیم دین، برغم برافراشتن پرچم عقل و خرد و کامگیری از در آغوشی با علم هسته ای، بدرستی روشن نیست تا چه حد و حدودی از نیروی عقل محاسبه گر در بازیهای سیاسی و دیپلماسی بین المللی بهره برمیگیرد. از آنحائیکه فقاهت بر عقل اجتهاد تکیه میکند، از کجا معلوم که بازگشت بدوران رسالت و شکوفایی دین اسلام را همچون رویایی در سر نپروراند. مگر هشت سال جنگ پوچ و بیهوده را با عراق ادامه نداد بآن منظور که از راه کربلا، قدس را تسخیر نماید. آخر سر امام مقدس، امام خممینی ناچار شد جام زهر را بنوشد و قطعنامه صلح با صدام حسین را بپذیرد.
این رویکرد نظام فقاهتی، رویکرد نیستیگرایی نهفته در نهاد کیش طرفداران امامت، همچنین انگیزه های توسعه طلبانه نظام که در حضور در چند کشور منطقه بازتاب میابد، کشورهای همسایه و همچنین قدرتهای بزرگ جهانی را نگران ساخته و با روی کار آمدن آخوند رئیسی شدت بیشتری یافته است.
جمهوری اسلامی، برغم حضور در عراق و یمن و لبنان و سوریه و بحشی از فلسطین، عملا در محاصره نیروهای مخاصم در جنوب و شمال و عرب کشور قرار گرفته است. در تمام فعل و انفعالاتی که در تمامی منطقه بوقوع میپیوندد، میتوان حضور اسرائیل را مشاهده نمود. در حالیکه اسرائیل عهد دوستی خود با همه کشورهای منطقه از جمله چین و شوروی را تجدید و تشدید مینماید، حکومت آخوندها، حتی نمیتواند روی حمایت دوست دیرینه شوروی و چین هم حساب باز کنند. در برابر مانورهای نظامی در مرز جمهوری اسلامی، حکومت دین تیز در پاسخ به خصومت ها رنگ دین میپاشد و عملیات خیبر بزرگ را راه اندازی نمود. هیچ کشوری در جهان نیست که دست یابی جمهوری اسلامی را باسلحه کشتار جمعی مورد تایید قرار دهد. شاید نظام ولایت بر آن تصور است که با یک تیر اتمی میتواند جهان عبادت و عبودیت و بندگی الله را جانشین جهان مادی پرستی و زرق و برق نموده و بجای امریکا، رژیم آخوندی را سرور دنیا نماید.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com