بیش از دو ماه از آغاز کار دولت سیزدهم میگذرد. دو ماه البته برای قضاوت درباره کارنامه دولت کافی نیست، اما به اندازهای هست که بتوان با اطمینان نسبی گفت نهتنها نشانهای از بهبود اوضاع اقتصاد ایران به چشم نمیخورد، بلکه باید منتظر شرایطی به مراتب بحرانیتر از وضعیت کنونی بود.
«ابراهیم رئیسی» اما آینده را بسیار روشن میبیند. او در دومین گفتوگوی تلویزیونی خود میگوید: «هر چه کار پیش میرود، بنده به عنوان خدمتگزار در دولت، امیدهای بیشتری پیدا میکنم و گشایشهایی را احساس میکنم که برای کشور ایجاد میشود و آینده را بسیار روشن میبینیم.»
اما آیا نشانهای امیدوارکننده از اردوگاه دولت دیده میشود؟
مسکن
دونکیشوتهای کابینه ابراهیم رئیسی در جبهههای مختلف به جنگ با آسیابهای بادی برخواستهاند. یکی واقعا به دنبال اجرای پروژه ساخت یک میلیون مسکن در سال است. از نظر «رستم قاسمی»، وزیر راه و شهرسازی کار تمام است. او زمینهای ۹۰۰ شهر را شناسایی کرده، با بانک مرکزی هماهنگ کرده و از مردم دعوت کرده تا از امروز در سامانه ثبت نام کنند.
احتمالا رستم قاسمی نمیداند هزینه و اعتبار ساخت چهار میلیون مسکن از کجا باید تامین شود. آیا شبکه بحرانزده بانکی ایران کشش تامین اعتبار چنین پروژه عظیمی را دارد؟
دولت رئیسی اما بیاعتنا به مخاطرات تورمی تامین مالی ساخت چند میلیون مسکن، تصور میکند آسیاب بادی مسکن را میتوان به زانو درآورد. هیچکس درباره تحمیل صدها هزار میلیارد تومان پول داغ به اقتصاد ایران حرفی نمیزند، در عوض رییس دولت با اعتماد به نفس میگوید: «این کار باید بشود؛ چرا که اولا نیاز کشور است و دوم اینکه در قانون آمده است و خودمان را موظف به اجرای قانون میدانیم. سوم اینکه این کار را با توجه به امکانات کشور شدنی میدانیم.»
استقراض یا اوراق
رئیسی در مصاحبه تلویزیونی خود درباره کسری بودجه و معجزه قرض نگرفتن از بانک مرکزی حرف میزند: «در شهریور ماه که نخستین ماه آغاز فعالیت دولت جدید بود، به هر زحمتی بود، تلاش شد بدون استقراض از بانک مرکزی پرداختها انجام شود. برخی میگویند چطور ممکن بود، ولی به لطف خدا این کار انجام شد. در مهرماه هم این کار صورت میگیرد و بدون استقراض از بانک مرکزی، انشاءالله میتوانیم هزینهها، حقوق و دستمزدها و هزینههای دولت را تامین و پرداخت کنیم.»
چند روز پیشتر «احسان خاندوزی»، وزیر اقتصاد و یکی دیگر از دونکیشوتهای کابینه از فتوحات دولت برای پرداخت حقوق کارکنان بدون استقراض از بانک مرکزی گفته بود که «بدون یک ریال استقراض از بانک مرکزی» موفق شده حقوق شهریور کارکنان دولت را به طور کامل پرداخت کند. اما چگونه؟ بسیار ساده از طریق فروش ۲۷ هزار میلیارد تومان اوراق در یک ماه که حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان بیشتر از میانگین پنج ماهه اول سال است.
اما این اوراق را چه کسانی از دولت خریداری کردهاند؟ چه کسی بهجز بانکهای دولتی و شبهدولتی حاضر است با نرخ کمتر از تورم اوراق مالی دولت را خریداری کند؟ چه کسی قرار است سود و اصل این اوراق را تسویه کند؟ آیا دولت منابع درآمدی تازهای پیدا کرده یا اینکه بیسر و صدا و از منابع بانک مرکزی از زیر بار آن شانه خالی میکند؟
پیش از این هم وزیر اقتصاد «حسن روحانی» میگفت دولت کسری بودجه بدون نفت ۱۳۹۹ را هم بدون استقراض از بانک مرکزی و از طریق فروش اوراق جبران کرده است. اگر قرار بود فروش فلهای اوراق به این سبک سیاق جواب دهد، پس دلیل رکوردشکنی تورم در سال گذشته و امسال چه چیزی است؟
اصلاح ساختار بودجه
یک آسیاب بادی بزرگ دیگر، بودجه است. سالها است اصلیترین چهرههای ضداقتصاد ایران، در راس آنها علی خامنهای، درباره اصلاح ساختار بودجه حرف میزنند، اما توضیح نمیدهند منظورشان از اصلاح ساختار چیست؟
حالا دولت مطلوب رهبر جمهوری اسلامی سر کار آمده است و رییس آن در مصاحبه تلویزیونی خود کلیدواژههای مورد علاقه مافوق خود را تکرار میکند: «بودجه ۱۴۰۱ را باید بدون کسری و با ارقام واقعی ببندیم. رهبری معظم انقلاب دو سه سال پیش فرمودند و بارها هم تکرار کردند که ساختار بودجه باید اصلاح شود. این اصلاح کی میخواهد اتفاق بیفتد؟ باور دولت سیزدهم این است، حالا که مسئولیت داریم، وقت مناسبی برای اعمال برخی اصلاحات جدی در بودجه است.»
«مسعود میرکاظمی»، یکی دیگر از دونکیشوتهای کابینه رئیسی است. او در سازمان برنامه و بودجه آرایش جنگی گرفته و از تشکیل ۱۰ کارگروه برای اصلاح ساختار بودجه در سازمان حرف میزند.
اما هیچکس توضیح نمیدهد ساختار بودجه دقیقا از چه طریقی قرار است اصلاح شود. دولت میخواهد از کدام هزینههای بودجه بزند، یا از کدام منابع برای دولت درآمدهای تازه تعریف کند؟ آیا منظور از کم کردن هزینهها، کاهش دستمزد کارکنان و بازنشستگان است؟ یا قرار است بودجه نهادهای نظامی کم شود؟ آیا طرح و برنامههای دولت باید کم شود؟ اگر اینطور است ماجرای قول و قرارهای سفرهای استانی رئیسی چیست؟ صحبت از افزایش یارانهها چه معنی دارد؟ یا اینکه شاید منابع تازه درآمدی وجود دارد که کسی از آنها خبر ندارد؟
تداوم یا لغو تحریم
در دنیای واقعی اما یک راه بیشتر وجود ندارد و آن حل و فصل مشکل تحریم است. البته عمق بحران انباشته اقتصادی ایران آنقدر زیاد است که لغو تحریمها هم همه چیز را درست نمیکند، اما تداوم آن میتواند ایران را در زمان کوتاه به سمت و سوی فروپاشی کامل اقتصادی ببرد. گزارش درز کرده از سازمان برنامه و بودجه که گفته شده در دولت قبل تهیه شده است، ابعاد تاثیر تحریمها را در بحران اقتصادی به خوبی نشان میدهد.
اما از بدِ ماجرا، اختیار مذاکرات ایران برای زنده کردن توافق هستهای در دست دنکیشوتهای دیگری، مثل «امیرعبداللهیان» و «علی باقری کنی» است که هنوز نتوانستهاند به سطح مذاکره برای مذاکره برسند. با توجه به سوابق و تجربیات دیپلماتهای ایرانی بعید به نظر میرسد دستکم در کوتاه مدت خبری از لغو تحریمها باشد، اما آیا بدون لغو تحریمها میتوان آیندهای برای اقتصاد ایران متصور بود؟
به همان نسبت که میتوان به موفقیت یک دونده با دو پای شکسته در یک مسابقه امیدوارم، میتوان به برونرفت ایران از بحران اقتصادی امید داشت. منابع ارزی ایران پس از یک دهه تحریم و بحران اقتصادی ته کشیده است، شدیدترین رکود اقتصادی و بزرگترین تورم انباشته تاریخ معاصر به اقتصاد ایران تحمیل شده است. امکان مبادله مالی عادی با دنیا از دست رفته و حتی معامله و مبادله مالی با همسایگان هم دچار مشکل شده است.
علی رنجیپور- ایران وایر: