همچنین «دین» یک تلاش برای پاسخ به پرسشی است که ممکن است همه انسانها از جمله «دکانداران دین» را به خود مشغول نکند، اما بسیاری دستکم یکبار به آن فکر کردهاند: معنا و هدف زندگی چیست؟! هیچ دین و پیامبری، هیچ دانش و دانشمندی و هیچ فلسفه و فیلسوفی برای این پرسش هیچ پاسخ قاطعی ندارد چه برسد به یک پاسخِ همهشمول!
هر اندازه ادیان طبیعی در توضیح و توجیه این معنی سیر میکردند تا وحشت از ناتوانی انسان را در برابر قهر و ناشناختههای طبیعت کاهش دهند، به همان اندازه دم و دستگاه عریض و طویل ادیان ابراهیمی که مدعی داشتن پاسخ برای همه پرسشها هستند، با سوء استفاده از قدرت بر این وحشت افزودهاند!
اینکه اعتقادات دینی و بیدینی و ضددینی، موضوعی کاملا شخصی است، در جهان و فرهنگ مدرن یک اصل است! این اعتقادات با درونیترین اندیشه و روحیات و نتیجهگیریهای فرد ارتباط دارند که صدالبته میتوان درباره همه آنها نقد و گفتگو کرد. اما وقتی به عنوان ابزار سیاسی استفاده میشوند، دیگر موضوعی شخصی نیست! به همین دلیل جدایی دین و حکومت یک اصل مهم برای همزیستی انسانهاست. آنان که خواسته یا ناخواسته از یک عقیده اعم از دینی و دنیوی و بیدینی، یک جریان سیاسی- عقیدتی به راه میاندازند بطور طبیعی بخشهایی از جامعه را علیه خود برمیانگیزند و اتفاقا با این کار به درگیریها و دخالتهای عقیدتی که ظاهرا در مقام مقابله با آنها هستند، یک درگیری و دخالت تازه اضافه میکنند!
راه همزیستی اما سادهتر از آنست که تصور میشود. هر کسی به نوعی در عمل به دنبال «معنا و هدف زندگی»ست و همین نیز محتوای زندگی وی را تشکیل میدهد! برخی آن را در ادیان مختلف و برخی در عقاید غیردینی مییابند. فقط باید توجه داشت که این «معنا و هدف»، چه دینی و چه غیردینی، محدود به زندگی فردِ خودِ ماست و نه زندگی دیگران و همه! یعنی یک زندگیِ محکوم به فنا، که به تصادف در جسم زن یا مرد، به صورت منحصر به فرد، در این یا آن موقعیت اجتماعی و در گوشهای از زمین به وجود آمده و با ما میمیرد! اما وقتی این اصل برای همزیستی صلحآمیز نه تنها از ما سلب شده بلکه توسط قدرت دولتی و با خشونت بر ما تحمیل میشود، آنوقت دیگر قدرت حاکم اعتقادات «شخصی» را به یک موضوع عمومی تبدیل کرده! برای برگرداندن این اعتقادات به حریم فرد و تأمین همزیستی شهروندان میبایست در برابر چنین حکومتی ایستاد!
در این ایستادگی، هر فردی به فراخور دانش و آگاهی و فرهنگ خود عمل میکند. در این میان، عکسبرگردان گفتار و رفتار جمهوری اسلامی بودن، به آن بیشتر کمک میکند تا به شهروندانی که علیه آن هستند. هزینههای میلیاردی برای سایبریهای رژیم از جمله این هدف را دنبال میکند که بگوید: مخالفان جمهوری اسلامی مثل خودش خشن، بیسواد، زشتگو و حتا بدتر از آن هستند! در حالی که این یک دروغ بزرگ است و باید در گفتار و رفتار ثابت کرد که آزادیخواهان و مدافعان جدایی دین و حکومت نه تنها هرگز مانند زمامداران حکومت اسلامی نبوده و نیستند، بلکه با دانش و استدلال و مستندات به بررسی و نقد همه چیز از جمله ادیان میپردازند و نوید و اطمینان میدهند «ایران آزاد فردا برای همه جا دارد».
الاهه بقراط
کیهان لندن :