سردار حسین همدانی در گفتگویی با سایت تابناک و در گزارشی از ۶ دیماه ۸۸ به نقش خود و «اراذل و اوباش» در سرکوب معترضان میپردازد و میگوید: «۵ هزار نفر از کسانی که در آشوبها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی و در منزلشان کنترل میکردیم. روزی که فراخوان میزدند اینها کنترل میشدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند.
بعد اینها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سر و کار دارند را پای کار بیاوریم.»
این فرماندهی ارشد سپاه که ۶ سال پس از این جنایت، در مهرماه ۹۴ در سوریه مُرد میافزاید: «همهی سینماهای تهران را اجاره کردم. تمام مدارس و حسینیهها را در اختیار گرفتیم. بچهها با لباس مشکی در میدان حضور داشتند. نزدیک به ۳۰ هیئت را هم که با من مرتبط بودند را هم آماده کردیم و گفتم دستهها را به سمت میدان دانشگاه بیاورید». او تاکید میکند که در سرکوب جنبش سبز «۴۵ هزار بسیجی در این صحنه بودند».
پس از مرگ همدانی، محمد علی جعفری، فرمانده وقتِ سپاه نیز گزارش او را تایید و تصریح میکند که «اگر درایت و مدیریت سردار همدانی در عاشورای سال ۸۸ نبود، جمع کردن این فتنه سخت میشد». جعفری البته تاکید میکند که همدانی بعد از سرکوب جنبش سبز «آرام و قرار نداشت و داوطلبانه» و برای سرکوب اعتراضات مردم سوریه راهی دمشق شد و «کولهبار تجربیات سردار در سوریه به کمک ایشان آمد.»
پیوند «هزاران بسیجی» مسلح با «هزاران اراذل و اوباشِ» تیغ به دست، برای سرکوب معترضان در عاشورای ۸۸ تصویری روشن از ترکیب حاکمیت در استبداد دینی است.
کلمه