نه محکوم کردن و نه حتی بیطرفی؛ جمهوری اسلامی در ماجرای حمله روسیه به اوکراین در کنار کشور متجاوز ایستاد تا همراه سوریه جز معدود کشورهایی باشد که از این کشورگشایی محرز حمایت میکنند.
ابراهیم رئیسی، در ساعتهای آغازین جنگ طی گفتوگوی تلفنی با ولادیمیر پوتین، گفته بود: «امیدواریم آنچه اتفاق میافتد به نفع ملتها و منطقه تمام شود».
رییس دولت ایران در تماس تلفنی روز پنجشنبه، پنجم اسفند خود خطاب به پوتین اضافه کرد که «گسترش ناتو به سمت شرق تنشزا است» و مدعی شد که «گسترش ناتو تهدیدی جدی علیه ثبات و امنیت کشورهای مستقل در مناطق مختلف است.» حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه هم در توییتر خود نوشت: «بحران اوکراین ریشه در اقدامات تحریک آمیز ناتو دارد. ما توسل به جنگ را راه حل نمی دانیم.» موضع مقامات دیگر لشکری و کشوری نیز کمابیش همین است.
رسانههای نزدیک به حاکمیت هم در نحوهی انتشار اخبار این جنگ جانب روسیه را گرفتند و صدا و سیمای جمهوری اسلامی تجاوز نظامی روسیه به اوکراین را «عملیات ویژه» خواند.
شعار «نه شرقی، نه غربی» از اولین اصول آیتالله روحالله خمینی برای نظام تازه بنیان گذاشته شده در سال ۱۳۵۷ بود. شعاری که بر سر در وزارت امور خارجه ایران نیز نقش بست تا اصل هفتم «اصول و مبانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» هرگز از اذهان سیاستگذاران نظام پاک نشود.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اما به مرور سیاست گردش به شرق جای خود را به «نه شرقی، نه غربی» داد. سیاست گردش به شرق اما نه فقط در تضاد با اصل هفتم از اصول و مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود بلکه حتی در تضاد با ایدئولوژی حاکم بر جمهوری اسلامی نیز بود.
ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت، در مصاحبهای با روزنامه بهار در سال ۹۲ تاکید کرده بود که سیاست خارجی جمهوری اسلامی نه بر مبنای ایدئولوژی حاکم بر کشور، که کاملا در تضاد با آن است. چرا که اگر قرار بود بعد از به پایان رسیدن تب و تاب انقلاب رابطه با دیگر کشورهای دنیا را آغاز کنیم، نه به سمت شرق کمونیست و غیر خداباور باید به سمت غرب حداقل مسیحی و خداباور گرایش پیدا میکردیم.
دوستان فصلی
این تغییر سیاست اما در برگیرنده منافع ایران نیز نبود. تنها چند سال پس از پایان جنگ، جمهوری اسلامی دریافت که در مناسبات جهانی دنیای مدرن امکان «استقلال» به صورت کلاسیک آن وجود ندارد و هیچ کشوری نمیتواند مستقلا تمامی نیازهای ملت خود را برآورده کند.
در این شرایط بود که نظامی که تنها شعار باقی مانده از انقلابش «مرگ بر آمریکا» بود، سیاست گردش به شرق را در پیش گرفت و سعی کرد به دو ابر قدرت شرق یعنی چین و روسیه نزدیک شود.
نظامی که تنها شعار باقی مانده از انقلابش «مرگ برآمریکا» بود، سیاست گردش به شرق را در پیش گرفت و سعی کرد به دو ابر قدرت شرق یعنی چین و روسیه نزدیک شود.
چین و روسیه به رغم داشتن حق وتو، بدون استفاده از این حق موجبات تحریم جمهوری اسلامی ایران در شورای عالی امنیت سازمان ملل را فراهم کردند.
چین به عنوان یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران، پول ایران را بارها و بارها بلوکه کرد یا جمهوری اسلامی را وادار کرد که تن به تهاتر نفت با کالا بدهد.
روسیه نیز در دوران جنگ با عراق از صدام حمایت کرد. همچنین به عنوان دومین کشور قدرتمند نظامی دنیا در زمینه فروش تسلیحات نظامی بارها جمهوری اسلامی را ناامید کرد. این کشور بعد از مدتها کشمکش موشکهای ضدهوایی اس-۳۰۰ به ایران فروخت، اما تنها پس از تفاهم هستهای لوزان در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴.
از سوی دیگر در دوران مذاکرات هستهای این دو کشور با بازی با کارت «جمهوری اسلامی» و سنگ اندازی در راه مذاکرات برای امتیاز گیری از طرف غربی و حفظ منافع خود تلاش میکردند و در مقابل تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی از ایران حمایت نکردند.
به رغم تمامی اینها اما جمهوری اسلامی دست از بازی کردن در زمین «شرق» برنداشت و بر سیاست ضد منافع ملی و حتی ضد ایدولوژیکش پافشاری کرد. روزنامه کیهان، وابسته به رهبر جمهوری اسلامی هم، دی ماه امسال در گزارشی با تیتر «نه شرقی، نه غربی مال قدیم بود» از لزوم ارتباط با بلوک شرق نوشت.
«تمامی مستضعفان جهان»، بهجز بعضیها
جمهوری اسلامی از اولین روزهای تاسیس تاکید داشت که کنار «تمامی مستضعفان جهان» ایستاده است. تعریف مستضعف چه در داخل کشور و چه در عرصه بین المللی برای نظام به مرور تغییر کرد.
پیش از حمایت از روسیه در لشگر کشی به اوکراین، جمهوری اسلامی از اولین کشورهایی بود که پس از مذاکره آمریکا با طالبان و خروج این کشور از افغانستان، مراوده با این گروه را آغاز کرد. مقامات نظام جمهوری اسلامی با چشم پوشی از تمامی جنایات طالبان، حتی «شیعه کشی»، این گروه آن را «جنبش اصیل منطقهای» دانستند.
انتخاب «سوی غلط» توسط جمهوری اسلامی سابقهای طولانیتر دارد. با فرمان رهبر جمهوری اسلامی و ذیل ایده ساخت «تمدن شیعی» جمهوری اسلامی در کنار بشار اسد ایستاد و مدعی شد که به خواست دولت مستقر در این کشور حضور نظامی دارد.
چشمپوشی از قتلعام مسلمانان اویغور در چین و مسلمان چچن در قفقاز نیز از دیگر نقاط تاریک سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود. در مقابل اما سیاست ضداسرائیلی جمهوری اسلامی که دال مرکزی آن ادعای حمایت از مسلمانان فلسطینی است، هزینههای فراوانی را برای ملت و نظام در پی داشته است.
دنیای ابرقدرتهای جدید
دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی مدتهاست تلاش میکند در اذهان مردم جا بیاندازد که دنیای آینده دنیای ابرقدرتهای جدید، روسیه و چین، خواهد بود.
جمهوری اسلامی مدعی است که نزدیکی به چین و روسیه تلاش برای بهبود جایگاه ایران در دنیای جدید خواهد بود؛ دنیایی که در آن ایران به ابرقدرت اقتصادی چین و ابرقدرت نظامی روسیه نزدیک خواهد بود.
بر خلاف کشورهای غربی که در صورت بروز اعتراضات مردمی پشت همپیمانان منطقهای خود را خالی میکنند، مانند آنچه در تونس و مصر در بهار عربی رخ داد، روسیه و چین تضمینکننده بقای نظامهای نزدیک به خود هستند.
با فرض صحیح دانستن پیش بینی مقامات نظام از مناسبات جهان در سالهای آینده، نباید فراموش کرد که این دو کشور هرگز هم پیمانان قابل اعتمادی برای جمهوری اسلامی نبودند و هر جا که منافعشان حکم کرد، از آنجا که چندان در همتنیدگیای با منافع ایران هم ندارد، از بازار محدود ایران در مقابل بازارهای وسیع و غنی کشورهای غربی چشم پوشی کردهاند.
از سوی دیگر اما جمهوری اسلامی یک منفعت دیگر نیز در استحکام رابطه با این دو کشور دارد و آن «امنیت» است؛ اما نه امنیت ملی.
بر خلاف کشورهای غربی که در صورت بروز اعتراضات مردمی به سرعت پشت همپیمانان منطقهای خود را خالی میکنند، مانند آنچه در تونس و مصر در دوران بهار عربی رخ داد، روسیه و چین تضمین کننده بقای نظامهای نزدیک به خود هستند.
از همین روست که جمهوری اسلامی نه تنها به صورت آشکار از سیاستهای متضاد با نرمهای جهانی این دو کشور حمایت میکند که با بستن قراردادهای طویل المدت با هر دو کشور موجب شده است که دوام نظام برای آنها نفع اقتصادی نیز داشته باشد.
زیتون- سولماز ایکدر: