گمانهزنی بر سر پشتپرده افشاگری علیه خانواده قالیباف و سفرشان به ترکیه ادامه دارد و از جمله به جنگ قدرت اشاره میشود. بهنظر خیلیها علت هرچه باشد، سوءاستفاده از قدرت را تطهیر نمیکند. مصاحبه با مهرداد جهانگیری خبرنگار.
خبرگزاری فارس در واکنش به جنجالی که بر سر سفر خانواده محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس ایران به ترکیه و خرید سیسمونی بچه به راه افتاد نوشته است این سفر که «بنابر شواهد بر خلاف نظر رئیس مجلس انجام شده بود دستاویز دروغپردازی مخالفان وی قرار گرفت.»
فارس گفته است: «برخی هدف این سفر را خرید سیسمونی برای نوه وی اعلام و تلاش کردند با مقایسه آن با اظهارات قبلی رئیس مجلس در نقد خرید خارجی، این موضوع را برجسته نمایند»، اما نزدیکان قالیباف به خبرنگار فارس گفتهاند که موضوع خرید سیسمونی “به هیچ عنوان صحت ندارد و ساخته ذهن مخالفان است”.
برخی نیز عکس خانواده قالیباف در اتوبوسی در ترکیه را منتشر کردهاند که میتواند این سوال را مطرح کند که آیا کل ماجرا برنامهریزی شده بود و آنها تحت تعقیب بودند؟ موضوع جنگ قدرت در جمهوری اسلامی نیز داغ است و بسیاری میگویند که “تاریخ مصرف قالیباف به سر رسیده”. در همین رابطه به مخالفت او با طرح صیانت نیز اشاره میشود.
صبا آذرپیک، روزنامهنگار که خود عکس خانواده قالیباف در اتوبوس ترکیه را توییت کرده، نوشته است که حتی اگر این افشاگری «پروژه جبهه پایداری باشد (که چنین ادعایی را قبول ندارم) دلیلی بر آن نیست که در برابر چنین فضاحتی کوتاه بیاییم!»
روز سهشنبه وحید اشتری، از جریان “عدالتخواه” در یک سری توییت درباره سفر خانواده محمدباقر قالیلاف به ترکیه و خرید سیسمونی بچه افشاگری کرده بود که به یک جنجال رسانهای علیه قالیباف تبدیل شد.
این که “سیسمونیگیت” چقدر صحت یا اهمیت دارد، برای خیلیها موضوعی انحرافی است. شاید اگر این ماجرا در کشوری رخ داده بود که رفاه مردمش قربانی شعارهای “انقلابی” حکمرانان نشده بود، توجه هیچکس را جلب نمیکرد.
اما ماجرای قالیباف و حواشی متعدد مالی پیرامون او متعلق به امروز و دیروز نیست و سالهاست که در سطح افکار عمومی مطرح است. خیلیها میپرسند این که همسر و دختر او از ترکیه خرید کردهاند یا به هر دلیل دیگر به آنجا رفتهاند، در برابر اتهامات مالی سنگینی که از پیش علیه او و خانوادهاش مطرح بود، چه اهمیتی دارد؟
چرا این سفر جنجالبرانگیز شد؟
مهرداد جهانگیری، خبرنگار مقیم تهران در گفتوگو با دویچه وله فارسی به دو دلیل عمده اشاره میکند: نخست اوضاع اقتصادی کشور و دیگری آنچه مردم از آن به عنوان ریاکاری در حرف و عمل مسئولان جمهوری اسلامی یاد میکنند.
او میگوید: «برای مثال ده سال قبل هر ایرانی با درآمد یک ماه خود میتوانست با یک تور چند روزه به ترکیه مسافرت کند و ضمن گردشگری، از بازار ترکیه نیز اجناس با کیفیتی بخرد. اما با توجه به سقوط ارزش ریال، این امکان از بخش بزرگی از جامعه سلب شده. اما آنچه این موضوع را برجسته میکند، تعارض حرف و عمل است.»
جهانگیری ادامه میدهد: «اگر نگاهی به شبکههای اجتماعی بیاندازیم، بسیاری از کاربران، قسمتی از مناظرهی انتخابات ریاست جمهوری را بازنشر کردهاند که درآن محمدباقر قالیباف، فرزند یکی از وزرای دولت روحانی را به واردات لباس بچه از ایتالیا متهم میکند. و یا در بخشهای دیگر آن مناظره، ضمن اعلام فهرست اموالش، خود را نمایندهی اکثریت ۹۶ درصدی و دولت روحانی را حافظ منافع اقلیت ۴ درصدی جامعه معرفی کرده و میگوید راه حل مشکلات اقتصادی کشور، توجه به تولید داخلی است».
به باور مهرداد جهانگیری، انتشار گسترده این خبر در دو روز گذشته، نشانگر حساسیت افکار عمومی روی تعارض حرف و عمل حاکمان است. درست مانند آنچه پیشتر برای علیاکبر ولایتی رخ داد. بعد از آنکه او در یک سخنرانی پس از تقدیر از مردم یمن، گفت آنها لنگ میبندند و نان خشک میخورند اما در برابر زور مقاومت میکنند و تلویحا جامعه را به مقاومت تشویق کرد، ویدئویی از یک مراسم یا جشن در کشور ترکیه منتشر شد که در آن از فرزندان ولایتی بابت سرمایهگذاری در حوزه انبوهسازی ساختمان در ترکیه تقدیر میشد».
هدف زدن قالیباف؟
مسئله جنگ قدرت و “تمام شدن تاریخ مصرف” قالیباف در این دو روز از بحث های اصلی بود، این موضوع چقدر میتواند علت اصلی طرح شدن “سیسمونی گیت” باشد؟ بخصوص که چهرهای مانند وحید اشتری از جریان “عدالتخواه” آن را رسانهای کرده و بر آتش آن دمیده است.
مهرداد جهانگیری معتقد است جنگ قدرت در هر ساختاری “یک امر مسلم” است و همهی طرفها تلاش میکنند “با نهایت سختگیری”، بهانهای برای ضربه زدن به رقیب خود بیابند.
او با اشاره به انتخابات پیش روی ریاست جمهوری فرانسه، ماجرای رسوایی اخلاقی ۱۰ سال پیش دومنیک استراسکان و حذف او از انتخابات یا ماجرای ایمیلهای هیلاری کلینتون و طرح مجدد آن توسط رییس افبیآی در فاصلهی یک هفته تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را یادآوری میکند و میگوید: «استفادهی رقبا از اشتباهات یکدیگر امری متداول است و گریزی از آن نیست. مگر اینکه موضوع واقعا تنها یک افترا باشد. قالیباف و حامیانش نیز تا پیش از این مورد، با تمام شائبههای مطرحشده اینگونه برخورد کرده و تمام آنها را تهمت قلمداد میکردند.»
این خبرنگار ادامه میدهد: «اینبار اما فرزند ارشد او، الیاس قالیباف، با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود، اقدام خواهر خود و همسرش را «خطایی نابخشودنی» خواند. حال وقتی فرزند ارشد قالیباف اقدام خواهر و داماد خود را اینگونه شماتت میکند، چگونه میتوان از رقبای قالیباف انتظار داشت که چنین فرصتی را برای فشار به او از دست بدهند؟»
“حذف قالیباف دور از ذهن است”
این خبرنگار معتقد است: «در این دور نیز همچون دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، شاهد رقابت یا جنگ قدرتی درونجناحی هستیم که در یکسوی آن طیفی عملگراتر(البته به نسبت رقیب) قرار دارد و در مقابل، جریانی که تحت کنترل جبههی پایداری است. اما اینکه آیا این تقابل به حذف قالیباف و مشخصا پایین کشیدن او از کرسی ریاست مجلس بیانجامد، شاید کمی دور از ذهن باشد.»
مهرداد جهانگیری میافزاید: «اگرچه قطعا رقبای او به دنبال این هدف هستند. آنها شاید به دلایل مختلف، از جمله نداشتن جایگزینی که در رقابت با قالیباف از حداقل شهرت و سابقه برخوردار باشد، نتوانند او را از کرسی ریاست پایین بکشند، اما قطعا میتوانند بر نفوذ او تأثیر بگذارند و با تهدید او به این کار، مانع از مخالفخوانیهای گاه به گاه او با مواردی همچون طرح صیانت شوند».
جهانگیری نگاهی فهرستوار به سابقه قالیباف میاندازد که از او چهرهای جنجالی ساخته است: «شاید بتوان انتخابات شورای شهر تهران در سال ۹۲ را مبدأ آن دانست. یعنی زمانی که قالیباف پس از یک شکست سنگین و بسیار پرهزینه از حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، ممکن بود که کرسی شهرداری نیز به محسن هاشمی ببازد. چرا که فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان توانسته بود با اختلاف یک رأی اکثریت شورای تهران را به دست آورد. اما در روز موعود، دو تن از اعضای فهرست اصلاحطلبان، یعنی احمد دنیامالی و الهه راستگو برخلاف تعهد تشکیلاتی به قالیباف رأی دادند. این موضوع با واکنش گسترده افکار عمومی مواجه شد و حواشی متعددی پیرامون دلایل اقتصادی رأی این دو نفر به شهردار شدن قالیباف پدید آورد.»
پرونده افشای واگذاری ارزان املاک شهرداری به افرادی خاص که به ماجرای “املاک نجومی” معروف شد و سپس موضوع طرح تحقیق و تفحص از شهرداری تهران در مجلس و چگونگی خارج شدن آن از دستور کار نیز “همه و همه مواردی بودند که به شائبههای پیرامون قالیباف دامن میزدند. در چنین جوی، خبر بازداشت قائم مقام او در شهرداری و افشای حجم فساد هلدینگ یاس عرصه را بر قالیباف تنگ و تنگتر کرد. هرچند حامیان او همواره این ادعاها را رد کرده و امثال سلطانی را به اتهام افترا به دادگاه کشیدند.”
جوک و طنز تنها واکنش؟
از او میپرسم واکنش افکار عمومی را چگونه پیشبینی میکند؟ آیا ممکن است واکنشها از طعنه و طنز فراتر رود؟
مهرداد جهانگیری معتقد است که اعتراضات در همین سطح خواهد ماند؛ «به بیان دیگر، جامعه چنان درگیر معضلات روزمره است که نهایتا به چند پست تلخ و گزنده در فضای مجازی اکتفا خواهد کرد و آبی به آسیاب تندروها نخواهد ریخت. در مقابل، آنقدر هم قالیباف را نزدیک به خود نمیداند که بخواهد در تقابل با تندروها، از او حمایت کند.»
از نظر این خبرنگار، حامیان قالیباف “با برجسته کردن موضوع به دنبال کم کردن از فشار انتقادات هستند. البته طبقه متوسط در این چند دهه، در چند نوبت از اصلاحطلبان و میانهروها در برابر محافظهکاران حمایت کرده. اما این حمایت تنها از سر مخالفت با محافظهکاران نبوده. بلکه نخست بخشهایی از حاکمیت به لحاظ گفتمانی در خود تغییراتی ایجاد کرده و گامی در جهت نزدیکی به طبقه متوسط برداشته و سپس این طبقه نیز از آنان حمایت کرده است.”
جهانگیری میافزاید: «اما در مورد قالیباف ابدا چنین اتفاقی رخ نداده و ما شاهد هیچگونه تغییر گفتمانی در او نیستیم. بلکه بیشتر شاهد نوعی نزاع بر سر قدرت هستیم. جامعه نیز این موضوع را درک کرده و بسیار بعید است که خود را وارد آن کند».
دویچه وله: