«بیست سال پس از آن حادثه دردناک، ۱۶ زن نابود و دهها نفر از وابستگان آنها تباه شدهاند و معلوم نیست چه برسرشان آمد»
در تابستان ۱۳۷۹ چند فقره قتل زنجیرهای در مشهد رخ داد. افسانه کریمپور، زنی ۳۰ ساله که دختری ۹ ساله نیز داشت، هفتم مرداد آن سال ناپدید شد. سه روز بعد، جسد زنی دیگر به نام لیلا آشفته که خفه شده بود در حوالی جاده خینعرب مشهد پیدا شد، و روز بعد در محله سجادشهر مشهد، جسد زنی به نام فریبا رحیمپور کشف شد. او هم خفه شده بود و در یک گونی زردرنگ در میان بوتهزارها رها شده بود. همه این زنها برای امرار معاش خود و فرزندانشان تنفروشی میکردند. مدتی قتل مشابهی رخ نداد و ماجرا داشت فراموش میشد، تا اینکه در زمستان همان سال دوباره قتلها شروع شد.
بدون اینکه از پلیس و نیروی انتظامی و انواع گشتهای ریز و درشت کاری برآید، ۱۶ قتل رخ داد. قاتل همسر و دو دختر و یک پسرش را به خانه پدر همسرش میفرستاد و همه قتلها را در خانه خود مرتکب میشد. جالب اینجا است که قاتل سر جسدهایی که رها کرده بود هم میرفت و پلیس و دادستان هم با او صحبت کرده بودند، اما دستگیر نشده بود. سرانجام، حدود یک سال بعد از قتل اول و ۱۶ قتل پیدرپی، یکی از قربانیان به نام مژگان حیدری موفق شد از چنگ او بگریزد و مدتی بعد که به دلیل مصرف مواد مخدر دستگیر شد، خانه قاتل را لو داد و مشخص شد که قاتل، بسیجی کارگر گچکار است و نامش سعید حنایی است و چون قربانیان را به خانه خود میکشید، نام «قاتل عنکبوتی» به او داده شد.
داشتند از او قهرمانی میساختند که قصدش اجرای امر خدا بوده است و کارش پاکسازی جامعه از زنان بدکاره، و قانون هم از او حمایت میکرد. در قانون مجازات اسلامی مادهای است که میگوید اگر فردی با این گمان که فرد دیگری «مهدورالدم» است او را به قتل برساند، قتل غیرعمد مرتکب شده است. سعید حنایی هم با استفاده از همین ماده، جنایتهای خود را توجیه میکرد. او در خود مشهد هواداران زیادی پیدا کرد که از او قهرمان ساختند و حتی در خانه او رفته بودند و به سود او شعار میدادند، اما افکار عمومی عمدتا او را پس زد. فراموش نکنیم که پرونده قتلهای زنجیرهای تازه با خودکشی سعید امامی در زندان بسته شده بود و با انتخاب مجدد محمد خاتمی، این بار با رای بالاتر از قبل، جامعه در امید تحول اساسی بود؛ امیدی که خیلی زود به ناامیدی تبدیل شد.
مازیار بهاری که در آن زمان در ایران بود و منتظر بود اجازه ورودش به افغانستان صادر شود، با همکاری خانم رویا کریمیمجد فیلم مستندی ساخت به نام «و عنکبوت آمد». هرچند این مستند هرگز اجازه پخش در ایران نیافت، دو سه سال بعد در برنامه «آپارات» بیبیسی پخش شد. خود مازیار بهاری در صفحه آپارات بیبیسی میگوید: «من و رویا کریمیمجد (که ساختن این فیلم را مدیون همکاری بیدریغ او هستم) پیگیر ماجرا شدیم و من در عرض یک روز با همسر، مادر، فرزند، برادران، و دوستان حنایی مصاحبه کردم. صراحت آنها در دفاع از یک جنایتکار و بیارزش دانستن زندگی ۱۶ قربانی او به دلیل اینکه روسپی بودند، من را شگفتزده کرد. تکاندهندهترین قسمت فیلم برای من هنوز صحبتهای فرزند حنایی است که میگوید به راه پدرش ادامه خواهد داد.»
امروز وقتی دوباره فیلم مستند مازیار بهاری را تماشا میکنیم، اولین چیزی که نظرمان را جلب میکند، حضور قاضی غلامرضا منصوری است. منصوری در آن زمان قاضی جوانی بود در مشهد، اما بر اثر همین پروندهها به شهرت رسید و به تهران آمد. او خبرنگاران و دختران انقلاب را در حالی سرکوب میکرد که مشغول فساد و رانتخواری بود. اعظم جنگروی، یکی از دختران خیابان انقلاب، در وبگاه رادیو فردا نوشت که منصوری قاضی پرونده او بوده و در دادگاه با تهدید به او گفته است «زندگیات را نابود میکنم»، و الفاظ رکیک علیه او بهکار برده است. سرانجام در دعواهای جناحی پای او در اختلاسهای چند میلیارد تومانی به میان آمد و هنگامی که دادگاه پرونده اکبر طبری را بررسی میکرد، او در خارج کشور بود و «خبرنگاران بدون مرز» در دانمارک او را شناسایی کرد، ولی پیش از دستگیر شدن به رومانی گریخت در آنجا دستگیر شد و پس از چند روز بدون حق خروج از رومانی در هتلی ساکن شد، و بعد اعلام کردند که از پنجره هتل خود را به بیرون پرتاب کرده است و مرگش «خودکشی» اعلام شد. تقریبا هیچکس شبههای ندارد که او از پنجره به بیرون پرتاب شده و به قتل رسیده است.
مدتی بود که «قاتل عنکبوتی» به فراموشی سپرده شده بود تا این که دو سال پیش فیلم «عنکبوت» (ابراهیم ایرجزاد) به نویسندگی اکتای براهنی و با بازی محسن تنابنده در نقش سعید حنایی و ساره بیات در نقش همسر او، روی پرده رفت و اکنون چند روزی است که در پلتفرمهای «برخط» (Online) عرضه شده است. نیوشا علیپور که اکنون در «نوبت لیلی» (روحالله حجازی) نقش کودکی لیلی را بازی میکند، در این فیلم نقش دختر حنایی را بازی کرده است. از اکتای براهنی انتظار داشتم مانند فیلم قبلی خودش، «پل خواب»، روایت پیچیدهتری از ماجرا ارائه دهد، اما ماجرا خطی روایت میشود. البته روایت آخرین دیدار سعید حنایی و همسرش در کار براهنی، اگر واقعی باشد، مفهومیتر است. در این مورد چیزی در فیلم مستند بهاری نیست و به نظر میرسد زن مدافع شوهرش است.
از حسن تصادف، امسال فیلم دیگری هم در این باره ساخته شد، اما نه در ایران که در سوئد. «عنکبوت مقدس» را علی عباسی و افشین کامران بهرامی نوشتهاند و علی عباسی آن را کارگردانی کرده است و قرار است نخستین بار در جشنواره کن نمایش داده شود.
«عنکبوت مقدس» در اردن فیلمبرداری شده است. چیز زیادی در مورد خط روایی آن هنوز بیرون نیامده که بتوان در موردش قضاوت کرد. تنها چیزی گفته شده است، این است که داستان سعید حنایی روایت میشود. نقش سعید حنایی را مهدی بجستانی بازی میکند و نقش همسر او را زر (زهرا) امیرابراهیمی بر عهده دارد. حضور امیرابراهیمی با توجه به حاشیههای ساخته و پرداخته شده برای او، تماشاگران زیادی را به سینما میکشاند. نیما اکبرپور که در برنامه «کلیک» بیبیسی فارسی به پوشش خبرها و فناوریهای روز میپردازد، در این فیلم هم بازی کرده است.
۲۰ سال از آن حادثه دردناک گذشته است. ۱۶ زن، و با خود سعید حنایی ۱۷ انسان، مستقیم تباه شدهاند و دهها نفر از اعضای خانوادههای آنان غیرمستقیم، و معلوم نیست چه برسرشان آمد. اکنون مشهد تحت کنترل سید احمد علمالهدی از هر زمانی فقیرتر و فاسدتر شده است. قاضی عادلشان در رومانی «خودکشانده» شد و خانههای عفاف، خدمات جنسی به زوار خارجی ارائه میدهند و بیماری و مرگ بیداد میکند. حاصل دست جمهوری اسلامی در ایران چیزی نیست جز حکمرانانی که از سر سیری فاسدند و مردمی که از سر نداری و فقر. این بود آن چیز بیشتری که روحالله خمینی وعدهاش را داده بود؟