فارغ از جنگ قدرت بسیار زیانباری که در عرصه سیاسی کشورمان میان فعالان سیاسی جریان دارد و فارغ از مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی ناشی از آن که گریبانگیر مردم است، جامعه ما اکنون بیش از هر زمان دیگری به آزاداندیشی نیاز دارد.
آزاداندیشی فقط زمانی در جامعه محقق خواهد شد که حکمرانان به آن اعتقاد داشته باشند و به این واقعیت رسیده باشند که بدون برخورداری از آن نمیتوان جامعه را به نحو مطلوب مدیریت کرد. آزاداندیشی، در آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی قلم و آزادی تجمعات برای مطالبه حقوق قانونی متبلور میشود. اینها دقیقاً همان حقوقی هستند که قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی در اصول 23، 24، 26، 27 و 37 بر آنها تأکید کرده است.
آزاداندیشی، با شعار دادن، وعده دادن و سخنرانی محقق نمیشود. قلمها باید برای انتقاد منصفانه آزاد باشند، سخنوران باید بتوانند در نهایت آزادی به تبیین حق و شناساندن باطل بپردازند، آحاد مردم باید بتوانند با اعتقادات خود زندگی کنند و در مواردی که سخنی برای مطرح کردن دارند آن را در تجمعاتی که با رعایت موازین تشکیل میشوند به زبان بیاورند حتی اگر انتقاد به مسئولین حکمرانی باشد.
آنچه در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی و در سخنان امام خمینی در این زمینه آمده، برگرفته از سیره عملی پیشوایان معصوم است. امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام علاوه بر پایبندی عملی به این امور، در خطبههائی که برای هدایت مردم و تبیین تعالیم اسلام میخواند نیز عیناً آنها را مورد تأکید قرار میداد. اینکه به مردم میفرمود با من بگونهای سخن نگوئید که دلخواه جباران است و هنگامی که ایراد و اعتراضی به رفتار حکومت دارید آن را آزادانه به زبان بیاورید بدون آنکه دچار لکنت شوید، دقیقاً به معنای تلاش آن حضرت برای تضمین آزادی اندیشه در جامعه اسلامی و آموزش دادن آن به حکمرانانی است که به نام اسلام و به نام خدا مسئولیت حکومت را در جامعه برعهده میگیرند.
این روش حکمرانی عجین شده با آزاداندیشی اگر قرار باشد در جامعه ما جاری شود، باید از نهادهای وابسته به حکومت شروع شود. قبل از همه، رسانه ملی باید زبان مردم باشد و مشکلات را مطرح کند. مطبوعات باید بتوانند آزادانه و بدون خودسانسوری عملکرد دولت و دستگاههای حکومتی را نقد کنند. مسئولان دولتی، قضائی، تقنینی و سایر دستاندرکاران حکمرانی در بخشهای مختلف باید بدون آنکه احساس محدودیت کنند اشکالات موجود در مجموعههای کاری خود را به زبان بیاورند و خودشان اول منتقد خود باشند.
اگر این روش که جلوه روشنی از آزاداندیشی است به سیره عملی حکمرانان ما تبدیل شود، علاوه بر اینکه ضعفهای موجود در لایههای مختلف حکومتی برطرف خواهد شد، اعتماد مردم به حکمرانان نیز ترمیم و به همدلی و همراهی مردم و حکمرانان تبدیل خواهد گردید.
این روزها نمایندگان مجلس از زبان مردم انتقادهائی را به عملکرد اقتصادی دولت مطرح میکنند ولی هیچیک از این انتقادها در رسانه ملی منعکس نمیشود. رسانههای وابسته به دولت و خود حکمرانان پیوسته از عملکرد خود تمجید میکنند در حالی که احساس مردم چیز دیگری است. این دوگانگی فقط از طریق حاکمیت آزاداندیشی بر ذهن و فکر و عمل حکمرانان از بین خواهد رفت. این راه را خود حکمرانان میتوانند باز کنند که اگر چنین کنند، مسیر حکمرانی خودشان نیز آسانتر خواهد شد.