، خشونتهای جنسی، آزارهای کلامی و عاطفی، شکنجه، کار اجباری و خطر ربوده شدن تنها برخی از مشکلاتی است که زنان پناهجو و پناهنده در مسیر پناهجویی متحمل میشوند. آمارهای رسمی حاکی از آن است که از هر پنج زن پناهنده دستکم یک نفر آنان خشونت جنسی را تجربه کرده است.
سازمان ملل متحد میگوید شمار افرادی که برای فرار از ناامنی، خشونت، تغییرات اقلیمی، شکنجه و آزار سرزمین خود را ترک کرده و به نقاط دیگری از دنیا گریختهاند به ۱۰۰ میلیون نفر میرسد. «روز جهانی پناهندگان» مصادف با بیستم ماه ژوئن، فرصتی برای همدلی با پناهجویان و پناهندگان و تقدیر از تابآوری آنان است. این روز همچنین به دولتها یادآور میشود تلاشهای خود را برای کاهش مشکلات پناهجویان و پناهندگان وسعت ببخشند.
بر اساس گزارش آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد پس از قدرت یافتن طالبان در افغانستان و حمله نظامی روسیه به اوکراین، شمار آوارگان جهان به طور چشمگیری افزایش یافت و از ۸۴ میلیون نفر به ۱۰۰ میلیون نفر رسید. این آمار همچنان در حال افزایش است و گزارشها آشکار میکند که بالغبر نیمی از آوارگان جهان را زنان و دختران تشکیل میدهند. زنان پناهنده علاوه بر تحمل مشکلاتی همچون فقر و دیگر مسائلی که همه پناهندگان با آن مواجهاند به طور فزایندهای در معرض خطر ظلم و ستم ناشی از تبعیضهای جنسیتی نیز هستند.
زنان از وطن گریخته ایران
درباره آمار پناهجویان و پناهندگان ایرانی در کشورهای مختلف دنیا آمار دقیقی وجود ندارد اما حتی نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی ایران نیز تایید کردهاند که مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور در ۳۰ سال اخیر چهار برابر افزایش یافته است. بنا بر آمار رصدخانه مهاجرت ایران تا پایان سال ۲۰۲۰ میلادی بیش از ۷۷ هزار ایرانی در کشورهای مختلف جهان پناهجو و پناهنده بودند، بیشتر این افراد در کشورهایی همچون ترکیه، آلمان، بریتانیا، عراق و استرالیا زندگی میکنند. برآوردها نشان میدهد آمار مهاجران ایرانی در دوران همهگیری کرونا و پس از آن نیز به طور چشمگیری افزایش یافت و این روند ادامه دارد.
جمعیت قابلتوجهی از این افراد را زنان تشکیل میدهند که به همراه خانواده یا به شکل انفرادی از ایران خارج شدهاند. بیشتر آنان بضاعت مالی موردنیاز برای اقامت قانونی در کشورهای میزبان را نداشتند و به همین دلیل اعلام پناهندگی کردند.
مهاجرت زنان در قالب پناهندگی، عوامل مختلفی دارد و از فردی به فردی دیگر متفاوت است اما خطر دستگیری، زندان و خشونتهای خانوادگی مهمترین دلایلی است که زنان ایرانی را به ترک دیار میکند.
دوستان نزدیکش را گرفته بودند و او نمیتوانست به شکل قانونی از کشور خارج شود. قهرمان شنا بود با این حال میدانست که به دریا زدن هم مخاطراتی دارد. این را نیز دریافته بود که ماندن برایش نتیجهای جز شکنجه و زندان ندارد، ۲۲ ساله بود با دوستانش که یکی ۲۳ سال و دیگری ۲۷ سال داشت تصمیم گرفتند از راه آبی رود آستاراچای از کشور خارج شوند. تونیا ولیاوغلی، عضو سابق تیم ملی شنای ایران در دهه ۶۰ به همراه دوستانش از مرز آبی از ایران خارج شد. به قول خودش آنها در مسیر راه گرفتار قاچاقچی نشدند اما خطرهای دیگری تهدیدشان میکرد. او میگوید:
«وقتی از ماشین پیاده شدیم برای اینکه به رودخانه برسیم باید مسافتی را یکنفس میدویدیم. خطر تیراندازی نیروهای سپاه وجود داشت، با دوستانم عهد بستیم که هر کس تیر خورد دو نفر دیگر به خاطر او توقف نکنند و به دویدن ادامه دهند. وقتی هم که به آب زدیم در تاریکی و سیاهی شب به جنگلی رسیدیم که حیوانات وحشی در آن بود و احتمال حمله آنها به ما وجود داشت.»
تونیا ولیاوغلی که حالا در قالب مدافع حقوق زنان برای بهبود وضعیت زنان پناهنده تلاش میکند، درباره شرایط روحیاش در آن روزها به رادیو زمانه میگوید:
«من به عنوان یک دختر جوان ۲۲ ساله تجربههای بسیاری خوبی در عرصههای مختلف داشتم اما این را نمیدانستم اگر دستگیر شوم چهکار باید بکنم، اگر نزدیکترین دوستم تیر میخورد من چه باید میکردم، آیا او را میگذاشتم و میرفتم یا کنارش میماندم. خوشبختانه این اتفاقها برای ما نیفتاد و ما از کشور خارج شدیم و در یک کشور سوسیالیستی اعلام پناهندگی کردیم اما وضعیت برای بسیاری از زنان که مجبور میشوند بدون همراه از راه کوهستان یا دریا از کشور بگریزند فرق دارد.»
زنان ایرانی، اجازه فعالیتهای آزادانه در بسیاری از رشتههای هنری مثل خوانندگی و مدلینگ را ندارند، زنان ورزشکار هم در وضعیتی مشابه با آنان هستند، برخی فعالیتهای ورزشی مثل شنا و بدنسازی در عرصههای بینالمللی کلا ممنوع است، حتی زنان ورزشکار رشتههای مجوزدار هم با محدودیت انتخاب نوع پوشش مواجهاند. هر کدام از این گروه درصورتیکه خط قرمزهای حکومت را زیرپا بگذارند در معرض خطر شکنجه، دستگیری، اعتراف اجباری و زندان قرار میگیرند.
به این گروه از زنان باید افرادی را که از طرف خانواده و اقوام خود تهدید شدهاند اضافه کرد. گروه سوم را هم زنانی تشکیل میدهند که به دلیل فعالیتهای سیاسی و اجتماعی تحت تعقیباند یا به زندان محکوم میشوند.
این زنان برای اینکه بتوانند جان خود را نجات دهند، چارهای جز فرار از کشور ندارند و از آنجا که امکان خروج قانونی برایشان فراهم نیست، مجبورند از راههای غیرقانونی اقدام کنند.
تونیا ولیاوغلی به مشکلات زنان پناهجو و پناهنده در مسیر راه اشاره میکند و میگوید:
«وقتی شما روسریتان را از سر برمیدارید و روی چوب میگذارید که مخالفت مدنی خود را با یک قانون اجباری اعلام کنید، تحت پیگرد قانونی قرار میگیرید و حتی احتمال دارد که حکم ابد برای شما به دنبال داشته باشد، به همین دلیل تصمیم میگیرید از کشور خارج شوید، خیلیها برای اینکه جان خود را نجات دهند مجبور میشوند یک شبه شال و کلاه کنند و از کشور خارج شوند درحالیکه آمادگی سفر و مهاجرت را نداشتند و آگاهی لازم را کسب نکرده بودند. این افراد با مخاطرات زیادی در مسیر راه مواجه میشوند که اولین و مهمترین آن پیدا کردن قاچاقچی مورد اعتماد است. خطر تعرضهای جنسی و خشونتهای کلامی و فیزیکی نیز این زنان را تهدید میکند.»
تونیا ولیاوغلی به این موارد مصائب عبور از کوهستان و راه دریا را نیز اضافه میکند و میگوید: «وقتی در قایقی که ۱۰ نفر گنجایش دارد ۵۰ نفر را سوار میکنند، احتمال واژگونی آن قایق و جان باختن افراد وجود دارد ولی شرایطی که جمهوری اسلامی ایران برای زنان درست کرده بهگونهای است که آنان مجبور میشوند برای نجات جان خود این مخاطرات را تقبل کنند.»
او وضعیت زنان هنرمند و خواننده را مثال میزند و میافزاید: «مثلا یک زن هنرمند که صدای رسا و زیبایی دارد، نه تنها نمیتواند در کشور خودش اجازه فعالیت آزادانه داشته باشد، بلکه اگر فعالیتهای زیرزمینی او نیز آشکار شود خطر دستگیریاش وجود دارد. کم نبودند زنان هنرمندی که به همین دلیل مجبور شدند ترک دیار کنند.»
مخاطرات زنان در مسیر پناهندگی
اگرچه مشکلات و دردسرهای زنان پناهنده اغلب مشترک است با این حال اینکه چه سرنوشتی پس از خروج از کشور در انتظار این زنان است از فردی به فردی دیگر فرق میکند، تونیا ولیاوغلی تاکید میکند که حتی از کشوری به کشور دیگر هم متفاوت است. او وضعیت زنان ایرانی پناهجو در ترکیه را مثال میزند و میگوید:
«مثلا شما میدانید که دفتر سازمان ملل در ترکیه دیگر فعال نیست و بسیاری از پناهجویان در این کشور بلاتکلیف ماندهاند و اجازه کار هم ندارند. اگر شما وارد این کشور شوید و شرایط مالی خوبی نداشته باشید، دچار چالش میشوید ضمن اینکه در این کشور خطرهای جانبی دیگری نیز برای پناهجویان وجود دارد.»
اشاره قهرمان سابق تیم ملی شنای ایران به دستگیری فعالان سیاسی و اجتماعی ایران در ترکیه و بازگرداندن آنان به ایران است. جمهوری اسلامی ایران حتی اگر نتواند دولت ترکیه را برای دستگیری برخی افراد قانع کند، به روشهای دیگری همچون ربودن، آنان را به کشور بازمیگرداند. با این حال مقصد بسیاری از افراد به خصوص آنان که سراسیمه از کشور خارج میشوند ترکیه است. بسیاری از این افراد را نیز زنانی شامل میشوند که ترس از قتل و خشونت خانگی یا دستگیری و زندان راهی غربت شدهاند.
آنان زندگی در غربت را در شرایطی آغاز میکنند که بضاعت مالی مناسبی ندارند، زبان کشور میزبان را بلد نیستند و اجازه کار هم ندارند. در کنار همه اینها برای تامین سلامت و بهداشت خود نیز با تنگناهای متعددی مواجه میشوند به خصوص اگر در کمپهای پناهندگی اقامت داده شوند.
خشونتهای مبتنی بر جنسیت نیز همواره آنان را تهدید میکند. بسیاری از زنان در کمپهای پناهندگی محکوم به کار اجباری میشوند و خطر به کارگیری جنسی آنان نیز وجود دارد. هنگام بارداری و زایمان هم به امکانات بهداشتی و تغذیه مناسب نیز دسترسی ندارند.
زنان پناهجو و پناهنده ایرانی از ساختاری میگریزند که حقوق مدنی آنان را برای انتخاب نوع پوشش، فعالیت هنری و ورزشی و کنشگری مدنی و سیاسی به رسمیت نمیشناسد و حکومت به طور فزایندهای جامعه مردسالار را علیه آنان تحریک میکند. آنها اگر در سرزمین خود بمانند سرنوشتی جز زندان، خشونت و یا حتی قتل در انتظارشان نیست و درصورتیکه از کشور خارج شوند هم با مصائب دیگری مواجه میشوند.
سرنوشت غزل حیدری، نوجوان ۱۷ ساله قربانی کودکهمسری که به دست همسرش در اهواز کشته شد، آیینهای از زندگی و شرایط زنان ایرانی است که از بیم جان مجبور شدند، زادگاه خود را ترک کنند و در کشور میزبان با اختلالهای پس از سانحه مثل افسردگی، اضطراب، بیخوابی، پرخاشگری و انزوا دچار شدند.
پیام تونیا ولیاوغلی برای زنان پناهجو و پناهنده ایران در نقاط مختلف جهان این است که برای مراقبت از خود دفاع شخصی یاد بگیرند، منابع مالی خود را تا جای ممکن افزایش دهند، به یک زبان خارجی و ترجیحا زبان کشور میزبان مسلط شوند، از اعتماد بیدلیل به افراد ناشناس پرهیز کنند و قدرت گروه و جمع را دستکم نگیرند. به گفته او اگر زنان پناهنده ساکن یک منطقه دور هم جمع شوند، درصد امنیت آنان بالا میرود و چون شرایط مشابه دارند میتوانند با همفکری و حمایت از هم مشکلات را حل کنند.
سایه رحیمی
رادیو زمانه: