هشت روز پیش، ۲۴ خرداد ۱۴۰۱، ماموران امنیتی به خانه «مریم کریمبیگی»، خواهر «مصطفی کریمبیگی» از جانباختگان عاشورای ۸۸ حمله کرده و با زیر و رو کردن وسایل خانه، مریم را با خود بردند. از همان روز، او در اعتصاب غذاست و در تماس تلفنی با «شهناز اکملی»، مادرش، به او گفته که جز آب، چیزی نخواهد خورد.
در این هشت روز، با اینکه شهناز اکملی، هر روز در مقابل زندان اوین حاضر شده و سعی کرده که با بازپرس دیدار کند، به او اجازه چنین کاری داده نشده است. مقامات یک بار از آنها وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی خواستهاند؛ ولی روز بعد گفتهاند که وثیقه را نمیخواهند. حالا قرار بازداشت با وجود اعتصاب غذای مریم دوباره تمدید شده و به خانواده مریم گفته شده که آخر هفته بعد بیایند.
البته مریم کریمبیگی تنها شهروند محبوس نیست که دست به اعتصاب غذا زده است. «رضا شهابی»، فعال کارگری، «وحید باقری» از زندانیان اعتراضات سراسری آبانماه ۹۸، «رضا سلمانزاده»، پدر کودک ۱۴ سالهای که در اعتراضات آبان کشته شد و هماکنون در بند است و ۱۰ معلم معترض که در هفته گذشته در شهرهای مختلف کردستان بازداشت شدهاند، نیز در اعتصاب غذا هستند.
چرا این دادخواهان و فعالان مدنی و صنفی، دست به اعتصاب غذا زدهاند و برای چه چیز، جان خود را در کف دست خود گرفتهاند؟ ایرانوایر با «شهناز اکملی»، مادر مریم کریمبیگی، یکی از دهها زندانی در اعتصاب غذا گفتوگو کرده است.
مریم کریمبیگی کیست و چرا بازداشت شده است؟
مریم کریمبیگی، زن جوانی است که ۱۳ سال پیش، در روز ۶ دی ۱۳۸۸، وقتی هنوز نوجوان بود، برادرش را از دست داد. برادرش نه به مرگ عادی، بلکه وقتی ۲۶ ساله بود، حوالی خیابان «نوفل لوشاتو» تهران از ناحیه سر مورد اصابت گلولهای قرار گرفت که برای سرکوب معترضان به حکومت در روز عاشورای ۱۳۸۸ از سلاح ماموران امنیتی خارج شده بود.
در این ۱۳ سال خانواده کریمبیگی، همچون سایر خانوادههای قربانیان حکومت ایران در زندان، خیابان و آسمان، از آزار و اذیت ماموران امنیتی در امان نبودهاند. سال ۱۳۹۵، شهناز اکملی، این مادر دادخواه را بازداشت و بعد از حدود یک ماه انفرادی، به طور موقت آزاد کردند. بعد از آن هم حکم یکسال حبس برای او صادر شد که سرانجام در سال ۹۸، او را راهی زندان اوین کرد.
از عاشورای سال ۸۸، شهناز اکملی، مریم کریمبیگی و پدر او، «محمد کریمبیگی»، در دادخواهی برای عزیز از دسترفته خود، عقب ننشتهاند. تصاویر و گزارشها از اغلب گردهماییهای خانوادههای داغدار و زندانیان سیاسی و عقیدتی، نشان میدهد که خانواده مصطفی کریمبیگی در کنار سایر خانوادهها ایستادهاند.
با اینوجود، در ماههای اخیر، فشارها بر این خانواده بیشتر از قبل شده است. در اسفندماه سال قبل، بعد از یورش ماموران امنیتی به منزل خانواده کریمبیگی و ضبط لوازم شخصی و حتی تصاویری که شهناز اکملی از فرزند جانباخته خود و سایر قربانیان جمهوری اسلامی در خانه داشت، خود او و مریم را برای بازجویی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات فرا خواندند.
بعد از دو جلسه بازجویی، در فروردینماه، گزارشهایی از اخراج مریم کریمبیگی از دانشگاه منتشر شد. «آتنا دائمی»، فعال مدنی که خود بهتازگی از زندان آزاد شده بود، همانزمان درباره این حکم نوشته بود که با فشار ماموران وزارت اطلاعات و به دلیل پروندهای که به تازگی برای او باز کردهاند، مریم را از دانشگاه اخراج کردهاند.
به گواه آنچه دوستان مریم در شبکههای اجتماعی نوشتهاند، او زن جوانی سرشار از شور و امید به زندگی است. «سپیده قلیان»، فعال مدنی که هماکنون خود در بند است، در نامهای که به دست ایرانوایر رسیده، درباره مریم کریمبیگی نوشته است: «سالهاست زندگی خود را با دادخواهی معنا کرده است. هر آنِ مریم با دادخواهی عجین و پیوسته است. وقتی بعد از جراحی پدرش، حراست بیمارستان از ورودش به بخش مردان جلوگیری کرد و گفت، ورود دخترا ممنوعه! دخترشی باش! برو بگو پسرش بیاد! در سرش میکوبید و فریاد میزد که مصطفی را کشتند. پسرش در مسیر آزادی کشته شد. دیگر پسر ندارد. ما هاج و واج به دهان مریم خیره شده بودیم که تا دقایقی قبل بلندبلند میخندید؛ که چگونه ۱۲ سال دادخواهی فعل روزمرهاش بوده و هست. حافظهی ما پر است از خندهها و شور مریم به زندگی و تلاش و تکاپویش برای دادخواهی.»
«هانیه دائمی»، خواهر آتنا دائمی، فعال مخالف حکم اعدام که مدت ۵ سال و نیم در حبس بود نیز در توییتر در حمایت از مریم کریمبیگی، نوشته است: «در طول سالهایی که آتنا زندان بود، مریم لحظهای ما را تنها نگذاشت و حالا که او در انفرادی و اعتصاب است، ما نیز صدای او و دادخواهیش خواهیم بود.»
شهناز اکملی، مادر مریم نیز همه اینها را تایید کرده و به ایرانوایر میگوید: «دختر من دختر شادی است. پر از شور زندگی و همیشه لبخند به لب دارد. همیشه با خنده و شادی با دیگران رفتار کرده و دوستان زیادی دارد. مریم من نگذاشته غم بزرگ کشته شدن برادرش، افسرده شود. هم دادخواهیاش را ادامه میدهد و هم زندگیاش را میکند.»
او ادامه میدهد: «مریم دادخواهی را به بخشی از زندگی خود تبدیل کرده است. با همه ارتباط دارد و به مردم و حیوانات محبت میکند. مریم من برای گربههای محل و پرندهها غذا میبرد. با همه با مهربانی رفتار میکند. برای بچههای کار، غذا میبرد. مهربانی این دختر بینهایت است. عاشقانه ما و زندگی را دوست دارد.»
این مادر داغدیده که هفت روز است در نگرانی و دلتنگی برای تنها فرزندش به سر میبرد، با بغضی که سرانجام فرو میریزد، میگوید: «مریم همیشه سربهسر ما میگذارد و با ما شوخی میکند، ولی حالا هفت روز است که عطر تنش در خانه نیست. صدایش نیست. صدای خندههایش نیست و من دارم دیوانه میشوم.»
او با اشاره به اینکه، فرزند او تنها جوان دادخواهی نیست که زندانی شده، میگوید: «دختر من هم یکی از این همه دختر و پسر جوان که برای آزادی در زندانها هستند. اما، بالاخره من هم عشق مادرانهای برای دخترم دارم. پسرم را که زیر خروارها خاک کردند و حالا دخترم هم در زندان است. این واقعا ظلم مضاعف برای ماست.»
چرا مریم کریمبیگی در اعتصاب غذاست؟
شهناز اکملی، درباره نحوه بازداشت فرزندش به ایرانوایر میگوید: «روز سهشنبه ۲۴ خرداد، ساعت ۷ صبح، ماموران ریختند در خانه ما. زندگیمان را زیر و رو کردند. همهجای خانه را گشتند و دخترم را با خود بردند. همان روز، مریم از بند امنیتی ۲۰۹ تماس گرفت و گفت که در زندان اوین است و غیر از آب چیزی نخواهم خورد.»
او توضیح میدهد: «بعد او را برای بازپرسی برده و تبلیغ علیه نظام را به او تفهیم کرده بودند. همان روز سهشنبه من مراجعه کردم به زندان اوین، به من اصلا اجازه ورود به بازپرسی را ندادند. وکیل مریم رفته بود و گفته بودند که ۲۰۰ میلیون وثیقه بگذاریم. روز چهارشنبه ۲۵ خرداد، با وثیقهگذار رفتیم به زندان اوین. من را که اصلا راه ندادند، ولی وکیل و وثیقهگذار رفتند به بازپرسی. به آنها گفته بودند که مریم تفهیم اتهام جدید شده و اتهام جدید او اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی است. نهایتا هم وثیقه را قبول نکردند و مریم همچنان در انفرادی است.»
شهناز اکملی در ادامه با اشاره به مراجعه مجدد برای پیگیری پرونده و وضعیت سلامت تنها فرزندش، میگوید: «امروز هم رفتیم، ولی باز هم ما را راه ندادند. من هرچه تلاش کردم بروم بازپرس را ببینم اجازه ندادند. وکیل هم رفت و گفتند که هفت روز دیگر قرار بازداشت موقت را تمدید کردهاند. سربازی که دم در بود به من گفت، برو آخر هفته دیگر بیا. اینطرفها پیدایت نشود. آخر من چطور بروم و یک هفته بعد بیایم، وقتی تنها بچهام در اعتصاب غذاست؟»
او همچنان با بغضی که در گلو دارد، میگوید: «بچه من در اعتصاب غذاست. مریم ناراحتی معده دارد و من نگران او هستم. میترسم که بلایی سرش بیاید.»
شهناز اکملی با اشاره به اذیت و آزار ۱۳ ساله خود و خانوادهاش، به ایرانوایر میگوید: «از روزی که مصطفی کشته شد و ما دو هفته دنبال پیدا کردن او بودیم، مریم همیشه کنار من بوده است. بعد از ۱۴ روز، وقتی مراسم تدفین مصطفی که در تاریکی شب و با حضور ماموران امنیتی برگزار شد هم مریم کنار ما و مایه تسکین ما بود. هر وقت میخواستم تولد یا سالگرد برای مصطفی بگیرم، مجبورم میکردند بروم پلیس امنیت و دفتر پیگیری شهریار و جواب پس بدهم که چرا میخواهم برای پسرم تولد یا سالگرد بگیرم. هر دفعه به عناوینی، زنگ میزدند و اذیتمان میکردند. ما سیزدهسال است دادخواه پسرم هستیم. من همهجا گفتهام که دادخواهی جرم نیست. ما دادخواه هستیم و صدایمان خاموش نمیشود.»
او ادامه میدهد: «مریم همیشه قوت قلب ما بوده، برای همین هم من به مریم گفتم که قوی هستم و محکم پشتش ایستادهام. وقتی زنگ زد، فقط به او گفتم مادر نگران نباش. گفت، مادر من فقط نگران تو هستم. گفتم نگران نباش من پشتت هستم. ما صدایمان را خاموش نمیکنیم.»
ما عزیزانمان را تنها نخواهیم گذاشت
این روزها در کنار اخبار اعدامهای بیشمار، گزارشهای بسیاری نیز از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و عقیدتی و خانوادههای دادخواهی که به جرم دادخواهی در بازداشت هستند، منتشر میشود. گزارش ها حاکی از اعتصاب غذای دستکم پانزده نفر در زندانهای گوشه و کنار ایران هستند.
«رضا شهابی»، فعال کارگری و عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران که از روز ۲۲ اردیبهشتماه در زندان اوین در بازداشت موقت است، روز دوشنبه ۲۳ خردادماه اعلام کرده که اعتصاب غذا کرده است. در پیامی که از او منتشر شده، شهابی به کنایه از ایستادگی خود تا پای جان گفته است: «عمودی به زندان آمدم ولی افقی از آن خارج خواهم شد.»
همچنین اخباری مبنی بر ادامه اعتصاب غذای «رضا سلمانزاده»، پدر «مهدی سلمانزاده»، نوجوان ۱۴ سالهای که در ارتباط با اعتراضات آبانماه ۹۸ کشته شده، در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این پدر داغدار که پنج هفته است در اعتصاب غذاست، از اواخر اردیبهشتماه بازداشت شده و از همان زمان اعتصاب غذا کرده است. گفته میشود مهدی، فرزند نوجوان آقای سلمان زاده را ماموران امنیتی در مراسم چهلم برخی کشتهشدگان اعتراضات آبان ۹۸، از جمله «پویا بختیاری»، شناسایی کردند و پس از آن وقتی در خانه تنها بوده، او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس حلقآویز کردند.
علاوه بر اینها، هفته پیش تصاویری از تجمع اعتراضی خانواده «وحید باقری»، از بازداشتشدگان آبانماه ۹۸ که به ۶ سال حبس محکوم شده، در مقابل مجلس منتشر شد. خانواده، از جمله دو فرزند خردسالش و مادر سالخورده او، در حمایت از وحید که بیش از ۴۰ روز است در اعتصاب غذاست، تجمع کرده بودند که ماموران با خشونت به آنها حمله کرده و برادر وحید باقری، «رسول باقری» را بازداشت کردند.
روز یکشنبه ۲۹ خردادماه نیز سازمانهای حقوقبشری کردستان از اعتصاب غذای دستکم ۱۰ معلم معترض که هفته قبل بازداشت شده بودند، خبر دادند. در این گزارشها اسامی این معلمان، «خالد عبداللهی»، «سلیمان عبدی»، «احمد قادری»، «طاهر حامدی»، «زاهد مرادی»، «د.حسام خاکپور»، «حسن رحیمیان»، «اسماعیل ریحانی»، «آمانج امینی» و «محسن شکوهی» اعلام شده است. همچنین گفته شده که این معلمان در اعتراض به «ادامه بازداشت غیرقانونی خود» و «کارشکنی نهادهای امنیتی در رسیدگی به پروندهشان»، در زندان مرکزی سقز، دست به اعتصاب غذا زدهاند.
شهناز اکملی در پایان نیز با اشاره به این اعتصابها، به ایرانوایر میگوید: «جان این عزیزان در خطر است و مسئولیت آن با تمام افرادی است که به جان این انسانهای عزیز بیتفاوتند و با خونسردی به من و دیگر خانوادهها میگویند بروید هفته بعد بیایید. اما نمیدانند که ما عزیزانمان را تنها نمیگذاریم.»