حکایت حاج خانم دکتر نماینده مجلس ولایت….از حسن عباسی تا سعید حنایی راهی نیست
نمبدانم چند سال پیش بود که یک آقای نجاتغریق، کنار دریای مازندران متوجه میشود که بانوان یک خانواده که لب ساحل با لباس در حال شنا بودهاند، دچار موج دریا می شوند و نجاتگر میخواهند. مرد نجاتگر متوجه موضوع میشود و دو خانم را نجات میدهد ولی دو خانم دیگر غرق میشوند و میمیرند.
مسول مربوطه در گزارش به رسانه میگوید که بله نجاتغریق زن نبوده و نباید شنا میشد و یک مرد دو نفر را نجات داده و خوشبختانه دو نفر دیگر مردهاند! (خوشبختانه از دهنش میپرد یا مافیالضمیرش آشکار میشود که: (دست نامحرم خوشبختانه بالاخره به این زنها نرسید. دیگر به بقیهاش فکر نمیکند.)
حالا حکایت این نماینده مجلس حاج خانم دکتر زهره الهیان است.
میگوید: خوشبختانه سه میلیون از کودکان موبایل نداشتند و الحمدلله از فضای نرم افزار آموزش پرورش دور بودند و آلوده مستهجن نشدند. بقیه خبر را مثل آن مسول اصلا بهش فکر نکرده است.
سه میلیون بیسواد میمانند. (با توجه به اینکه اکثریت فریب خوردگان فساد و تن فروشان طبق آمار تحصیلات پایین دارند و همین خانم الهیان میتواند آمار را از مرکز پژوهشهای مجلس بگیرد.)
به نظرتان نظام، به این خانم چه درجهای نظام داده است. در معرفی او آمده، در فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران و به عنوان رئیس گروه آیندهنگری و نظریهپردازی، مشغول به فعالیت بوده. نماینده مجلس و وزیر پیشنهادی امور اجتماعی.
بگذارید یک جمله از ایشان بیاورم که چگونه این بانوی مجلله که سقف ذهنش این است ، نورچشم نطام میشود: «الهیان نماینده تهران در مجلس یازدهم گفت: جریان غربگرا که در دوران مسئولیتش در کشور توان خود را معطوف به مذاکره با آمریکا کرده و توجهی به ظرفیتهای داخلی نداشته است، حق اظهار نظر در مورد دستاوردها وموفقیتهای کشور را ندارد.»
………
می بینید؟ این اسم رمز است. غرب! این خانم… دقیقا میداند چطور دل نظام را به دست بیاورد. غرب. غرب. غرب. هرکاری مجاز است. فقط کافیست بگویی من غربی نیستم و یا مخالفان من غربی هستند.
…..
آیا ما که اشکمان از بیعقلی و حماقت درآمده به نظرتان غربی هستیم؟
به نظرتان ما کجا اشتباه کردیم. چگونه الهیانها آمدند. چه شد؟ ما که مَشغول جنگ و بدبختیهای بعدش بودیم. کجا را غلط پیشبینی کردیم.
چگونه می شود یک نفر از جاماندگی سه میلیون نفر کودک ایرانی اظهار شعف کند. مهم تر، چگونه نظام به این افراد خود را وابسته کرده است؟ قصهای است پر آب چشم…
به گزارش بهارنیوز، یک کاربر توییتر فارسی هم نوشت: ایشان «زهره الهیان» از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است. کافی است نام ایشان را یکبار در گوگل تحقیق کنید. تمام سخنان و دغدغههای ایشان دخالت در حوزه زندگی خصوصی مردم و گاهی هم دفاع از روسیه پوتین و بشار اسد و.. است. چه کنیم و چه بگوییم که هزاران و شاید دهها هزار متخصص حقوق و سیاست و هنر و فرهنگ و اجتماع بیکار و ناامید یا به کنجی خزیدهاند و یا غمگین و خسته آواره گوشهای از جهان هستند و ایشان نماینده مجلس قانونگذار ماست…
از حسن عباسی تا سعید حنایی راهی نیست
حسن عباسی، که از سخنرانان محافل طیف افراطیون میباشد در سخنرانی اخیرش بازیکنان فوتبال را افرادی بیارزش قلمداد کرد که درک و فهمی از موضوعات سیاسی، دین، اجتماعی و جامعه و اصول اخلاقی ندارند.
این فرد که چند سال پیش خود را کسینجر جهان اسلام لقب داده بود، ضمن اینکه فوتبالیستها را افرادی ثروتمند و همیشه ناراضی عنوان کرد، گفت: کسی که زنش چادری و دیندار باشد، اصلا دنبال فوتبال نمیرود!
علی کریمی، ورزشکار مردمی با انتشار یک استوری در حساب اینستاگرام نسبت به صحبتهای سخیف عباسی واکنش نشان داد.
ستاره سابق فوتبال ایران در این استوری خطاب به عباسی که در رسانههای طیف اصولگراهای تندرو به عنوان نظریهپرداز و کارشناس اقتصادی!! مطرح است، «در حالیکه گفته میشود فوق دیپلم حسابداری دارد» نوشت: «حداقل ما دل چند نفر رو شاد کردیم، تو چیکار کردی آدم دوزاری».
بازیکن سابق فوتبال آسیا در این استوری ضمن بازنشر صحبتهای عباسی نوشت: «تو نام ۵ اقتصاددان را یاد بگیر، نمیخواد درباره فوتبال نظر بدی».
علی مجتهدزاده «حقوقدان و وکیل دادگستری» نیز در واکنش به اظهارات نفرتبرانگیز حسن عباسی علیه ورزشکاران، هنرمندان و دیگر اقشار مردم ایران نوشت:
چقدر باید مدام افسوس بخوریم که چرا مقام دادستان در موارد زیادی وظیفه خود را به عنوان «مدعی العموم» انجام نمیدهد؟
فرض کنید الان به جای حسن عباسی، یک بخت برگشته دیگر به صنفی چون مداحان گفته بود بالای چشم شما ابروست. با او چه میکردند؟ مگر ما کم شهید و جانباز و ایثارگر ورزشکار در کشور داشتیم؟
مگر اصلا ملاک رواج پدیدههای اجتماعی باید خواست امثال حسن عباسی باشد؟ مگر جماعت فوتبالیست کم برای ایران افتخار آوردهاند؟
این سخنان قطعا از منظر حقوقی مصداق توهین و تشویش اذهان عمومی است و سکوت مدعیالعموم بسیار عجیب است.
اما مهمتر منظر اجتماعی این سخنان است که فقط در چارچوب گرایش خطرناک تکفیر قرار میگیرد. فکر میکنید جریانات خطرناکی مثل قتلهای محفلی کرمان یا سعید حنایی (قاتل زنجیرهای مشهد) از کجا شروع شد؟
از همین دست تکفیرهای خودسرانه که دستگاه امنیتی و قضایی چشم بر آن بست و یکباره رنگ خون گرفت. حسن عباسی دیگر باید چگونه نفرتپراکنی کند که نهادهای مربوطه او را عنصر خطرناک برای امنیت تشخیص دهند و جلوی کارش را بگیرند؟