در قرن ۲۱ حکومتی در ایران قدرت انحصاری را به دست دارد که داستانهای تخیلی درباره فشار حکومتهای مذهبی و ایدئولوژیک فقط میتوانند اقتباسی ناقص از آن باشند. هیچکدام از دیکتاتوریهای نظامی و یا رژیمهای توتالیتر کمونیست و فاشیست تا این اندازه جامعه را از همه نظر، تحت فشار و سرکوب قرار نداده. همگی آنها «خط قرمز»هایی را برای عموم تصویر میکردند که فقط اقلیتی اگر در مبارزه با آن رژیمها زیر پا میگذاشتند، مورد پیگرد و بازداشت قرار گرفته و به زندان میافتادند و یا سر به نیست میشدند.
در جمهوری اسلامی اما اکثریت جامعه هرگز و با رعایت هیچ خط قرمزی و همچنین متأسفانه با بیتفاوتی نمیتوانند از گزند رژیم در امان باشند چرا که به هر دلیلی همواره در معرض خطرات مستقیم و غیرمستقیم ناشی از حکومت و حکومتداری قرار دارند!
چه کسی فکر میکرد پس از کشتار مخالفان سیاسی و عقیدتی بلافاصله پس از بهمن ۵۷ و طی «دهه شصت»، دامنه سرکوب چنان گسترده شود که نه فقط خانوادههای دادخواه کشتهشدگان و نه آنهایی که مخالف حجاب تحمیلی و شیوه حکومت و خواهان آزادی و حقوق شهروندی هستند، بلکه حتی زوجهایی که نمیخواهند بچهدار شوند نیز با دخالت حکومت و «گشت بارداری» تحت فشار قرار بگیرند و برای تولد انسانهای بیآینده که به خیال رهبری جمهوری اسلامی بر «لشکر اسلام» میافزایند، کودکان و نوجوانان و بازنشستگان تبلیغ و تطمیع به «بارداری» شوند؟!
کابوس جمهوری اسلامی در ۴۰۱ با این دامنه از فشار است که رویای سرکوب «دهه شصت» را در سر میپروراند آنهم در حالی که از تأمین نیازهای عادی یک جامعه هشتاد میلیونی، یعنی بیش از دو برابر جمعیت «دهه شصت»، عاجز است! اما تردید نباید داشت که پس از هر کابوس جوامع و هر رویای نظامهای ایدئولوژیک، همواره بیداریست!
الاهه بقراط, کیهان لندن: