از ساعات بامدادی روز پنجشنبه پنجم مرداد ۱۴۰۱، پس از چند روز انتشار خبرهای سیل در شهرستانهای مختلف ایران، در تهران سیلابی به راه افتاد. ویدیوها و تصاویر منتشر شده از شهرهای مختلف گویای ویرانی زندگیهای بسیاری بودند؛ از صدای ناله و فریاد بیپناهانی که خانه یا دامشان را آب میبرد تا شمار نامعلوم مفقودان و از دست رفتن جان شهروندان.در این میان، سازمان هواشناسی ایران اعلام کرده است که تا روز دوشنبه دهم مرداد، بارشهای رگباری ادامه خواهند داشت و احتمال میرود که در ۲۱ استان ایران سیل جاری شود.
نام و نشانی از قربانیان جز تعداد آنها وجود ندارد. برآوردی از میزان آسیب اقتصادی که به افراد مختلف وارد شده است هم معلوم نیست. تا چشم کار میکند ویرانی است و نابودی.
آیا میشد از وقوع فاجعه پیشگیری کرد و از شمار قربانیان کاست؟ چه کسی مسوول است؟
گفته میشود که تا پنجشنبه عصر، سیل در روزهای اخیر و شهرهای مختلف باعث جان دادن دهها شهروند شده است و تعداد مفقودان هم هنوز معلوم نیست. تنها در روز پنجشنبه دستکم ۱۲ کشته گزارش شده است. در روزهای اخیر، انتشار خبرهای سیل با «استهبان» در استان فارس در ۳۱ تیر آغاز شدند که دهها قربانی برجای گذاشت. چهارم مرداد خبرها حاکی از جریان سیلاب در استان سیستان و بلوچستان بودند که باعث انسداد راه دهها روستا در کرمان شد. دستکم هشت شهرستان و ۳۵ روستا درگیر این سیلاب شدند. پنجم مرداد، سیلاب سر از تهران در آورد.
با توجه به هشدار سازمان هواشناسی کشور، به نظر میرسد که ممکن است جانهای دیگری هم از دست برود، کسبوکارهای مختلف آسیب ببینند و در نهایت، زندگیهای دیگری هم ویران شوند. فعلا که به گفته مدیرکل مدیریت بحران استانداری تهران، شرایط نارنجی سامانه بارشی تداوم خواهد داشت. از همین رو، از ظهر پنجشنبه چندین بار پیامک هشدار به برخی تلفنهای همراه ارسال شده است.
از ساعت یک و نیم صبح، سیل و رانش زمین در تهران از امامزاده داود آغاز شد و به روستاهای اطراف سرایت کرد.
به گفته رییس سازمان مدیریت بحران شهر تهران، در این حادثه، سیل هرچه در مسیر خود داشت، از بین برد؛ مثل قهوهخانهها، خودروها و گل و لای.
تا لحظه تنظیم این گزارش گفته شده است که دستکم هفت نفر بر اثر این واقعه جان دادهاند.
مدیرکل دفتر مخابرات زیستمحیطی سازمان زمینشناسی هم هشدار داد که با ادامهدار بودن بارشها، احتمال فاجعه امامزاده داود در آبراهههای شمالی تهران تا «کن»، «تجریش»، «گلابدره»، «دربند» و «دارآباد» وجود دارد.
همزمان با این اخبار، خبرگزاری «تسنیم» گزارش داد که طی بارندگی شدید چهارشنبه شب، بخشی از آسفالت «میدان سپاه» در منطقه هفت تهران نشست کرده است.
«نصرالله آبادیان»، شهردار این منطقه از تهران گفته است: «بارندگی شدید شب گذشته و گرفتگی نهر خیابان سپاه باعث آبگرفتگی در معبر و همچنین نفوذ شدید آب زیر بستر آسفالت و در نتیجه نشست بخشی از آسفالت این معبر شد.»
ساختوسازهای بیضابطه و بدون کارشناسی
شهردار منطقه هفت تهران فرونشست زمین را در این ناحیه در پی بارندگی شدید دانسته است. آیا رابطهای میان فرونشست زمین با سیل وجود دارد؟ چرا سیل که یک واقعه طبیعی در سراسر جهان است، در ایران چنین قربانی میگیرد و تخریب میکند؟
هنوز زمان زیادی از فاجعه فرو ریختن «متروپل» آبادان نگذشته است که بحث ساختمانهای غیرایمن را به میان آورده بود. از تهران تا شهرستانها ناگهان مقامات به یاد آوردند که سازهها ناایمن هستند و مردم در خطر جانی قرار دارند. لیستها تهیه شدند، سخنرانیها ایراد کردند و در نهایت، در موج هیجانزده اخبار، حفظ ایمنی جان مردم باز هم گم شد.
«نیکآهنگ کوثر»، زمینشناس و روزنامهنگار حوزه آب در گفتوگو با «ایرانوایر»، با یک جمله تحلیل خود را در مورد این سیلاب و شرایط تهران آغاز کرد: «سیل طبیعیترین اتفاق طبیعت است اما رفتار ما است که در قبال وقایع طبیعی، غیرطبیعی است.»
او در ادامه به ساختوسازها در مناطق لرزهخیر اشاره کرد: «در جایی که زمین گسل دارد و منطقه لرزهخیز است، ساختوساز ارزانتر است، پس خانههای سست میسازند. بعد میپرسیم که چرا مردم قربانی شدند؟ رودخانهای را فرض کنید که سالها است خشک شده است. بر بستر آن ساختوساز میکنند و در واقع زمین مجانی یا کمقیمت را غصب میکنند؛ فارغ از این که سیل معمولا دوره بازگشت دارد. گرچه شاید زمان دقیق آن را ندانیم اما سیل در بازگشت معمولا مسیر قبلی را طی میکند.»
«ناصر کرمی»، اقلیمشناس و کارشناس محیط زیست هم در گفتوگو با «ایرانوایر» توضیح داد که چنین میزان بارشی در این موقع از سال در همهجای دنیا باعث وقوع سیل میشود اما بستگی دارد که چهطور در مقابل آسیبهای ناشی از سیل برنامهریزی و مدیریت شده باشد: «میگویند طوفانی که در ایران فاجعه ملی است، در کالیفرنیا مشکل اقتصادی است، چرا که سازههای انسانی آنجا آسیبپذیر نیستند؛ یعنی در مناطقی که احتمال بحران وجود دارد، یا شهرسازی نکردهاند یا درست ساختهاند. بلد هستند که چهطور در این مواقع امدادرسانی و منطقه را تخلیه کنند. اما جمهوری اسلامی ما را در برابر همهچیز آسیبپذیر کرده است. باران ببارد، ما میمیریم، سیل بیاید، باز هم میمیریم، زلزله هم بیاید، ما هستیم که میمیریم.»
این اقلیمشناس به نحوه مدیریت شهرسازی در جمهوری اسلامی اشاره کرد که چهطور بیضابطه و غیرتخصصی است؛ به طوری که ساختوسازها بدون رعایت ملاحظات محیط زیستی و اقتضائات زمینشناختی انجام میشوند: «هرکجای جهان بخواهند شهر را گسترش بدهند، ابتدا زمینشناس ضمن بررسی، نظر کارشناسی میدهد که آن ساختوساز امکانپذیر است یا خیر. سپس اکولوژیست میآید و بررسی میکند. از وضعیت زیر و روی زمین باید مطمئن بود و مجوز گرفت و بعد سنجش موقعیت اقتصادی و اجتماعی اتفاق میافتد. اما مسوولان جمهوری اسلامی به مرحله نخست و دوم اعتقادی ندارند.»
او به نمونهای اشاره کرد که رییس سازمان زمینشناسی کشور گفته بود هنوز نقشه آزادراه تهران – شمال را نداشتهاند؛ یعنی طرح حتی برای دیدن به سازمان ارجاع داده نشده بود، چه برسد به نظرخواهی: «نتیجه این خواهد شد که همین آزادراه هم از یک جا فرو میریزد.»
طبق توضیحات ناصر کرمی، این انسان است که امکان فرونشست زمین و زمینلغزه را افزایش میدهد: «هرکجا که انسان بیشتر دخالت داشته و بدون ضابطهتر ساختوساز کرده، سازههای آسیبپذیرتری که مطابق با استاندارد نیستند، ایجاد شده است و این خطر را افزایش میدهد؛ مثلا یک جایی خاک بافت ریزدانهتری دارد اما رطوبت آن کمتر است، یک جایی خاک بافت درشت دانهتری دارد اما آب آنجا هست. یک تعادلی ایجاد میشود. اما میآیند بدون کارشناسی، بیضابطه چاه میزنند و مانع آبگیری میشوند یا سد میزنند و اجازه نمیدهند رطوبت برسد. از برهم زدن این تعادلها، به عنوان نمونه، زمین لغزه رخ میدهد و خطرناک میشود.»
این اقلیمشناس توضیح داد: «بخشی از سیل امامزاده داود، زمین لغزه است و همزمان هم که در تهران فرونشست رخ میدهد، به همین دلیل است که در هر دو مورد، قدرت حاکم، طبیعت را بدون کارشناسی در جهت منافع اقتصادی خود دستکاری کرده است.»
نیکآهنگ کوثر نیز گفت که سیل عامل نشست نیست. او نشست زمین را ناشی از مصرف بیش از حد آبهای زیرزمینی میداند که باعث میشوند زمین از آب میان ذرات زیر سطح تهی شده و هوا جانشین آن شود: «در نتیجه، خاک پوک میشود و زمین به خاطر عدم تحمل وزن طبقات بالایی، فشرده شده و نشست میکند. اما سیل عامل فرسایش و شستن است.»
او اضافه کرد: «ممکن است هنگامی که زمین نشست میکند و خاک پوک شده باشد، آن را راحتتر بشوید ولی خودش عامل نشست نیست. اگر منطقهای به واسطه نشست زمین دچار پوکشدگی شده باشد و سیل راهی به منطقه زیر سطح پیدا کند، شستن و فرسایش آن قسمت را تشدید خواهد کرد.»
بر چنین زمینی، میتوان تصور کرد جمعیت فشردهای که در ساختمانهای غیرایمن زندگی میکنند، با چه خطرهایی روبهرو هستند؛ سازههایی بیسازوکار کارشناسی شده جان مردم را در خود گرفتهاند.
زیارت، سیاحت و سکس؛ خرابی برای امامزاده داود
پنجشنبه پنجم مرداد، تمامی رسانههای داخلی و خارجی پر شدند از تصاویر و ویدیوهای مربوط به سیل در امامزاده داود؛ همانجایی که در خاطرات دور و نزدیک بسیاری از ایرانیها، محلی برای زیارت و سیاحت بود که به ناگهان اسیر سیل شد. هنوز هم مشخص نشده است که تلفات آن چهقدر بوده است. هرچند به نظر میرسد باز هم این مردم هستند که هزینه میدهند وگرنه امامزاده باز هم مرمت میشود اما زندگیهای از دست رفته مردم جبران ناپذیر است.
ناصر کرمی توضیح داد که بخشی از سیل امامزاده داود، زمین لغزه بوده است. البته همانطور که نیکآهنگ کوثر یادآور شد، این منطقه سابقه سیل را هم داشته است. در سال ۱۳۳۵، در امامزاده داود سیل آمد: «اگر امامزاده داود و ساختمانهای مرتبط در قعر دره باشند، آبی که از ارتفاعات میآید، جمع و در همان مسیر سیلاب جاری میشود. وقتی در مسیر سیلاب ساختوساز میکنید، سیل بعدی یا نابودش میکند یا به آن آسیب جدی وارد میکند.»
نیکآهنگ کوثر در کنار ساختوسازها، به روشهایی اشاره کرد که جمهوری اسلامی میتواند برای کاهش خطر انجام دهد اما اقدامی نمیکند: «وقتی در مسیر سیل ساختمانسازی و شهرسازی میکنند اما مسیر انحرافی برای سیل درست نمیکنند، درگیری سیلاب با سازهها حتمی است. ولی نکته مهم آن است که اگر بتوانند سیلابها را مهار کنند و با تغذیه مصنوعی باعث شوند آب سیل درون زمین ذخیره شود، نشست را کندتر خواهند کرد؛ یعنی با استفاده از روشهای مهار سیلاب میتوانند سطح سفره آب زیرزمینی را بالا بیاورند تا نشست تا حد ممکن متوقف شود. در ایران تکنولوژی آن را هم دارند و ارزانقیمت هم هست؛ یعنی همان آبخوانداری یا پخش سیلاب بر پهنههای آبرفتی درشتدانه.»
یعنی مقامات مسوول در شهرسازی نه تنها از امکانات موجود برای حفظ سلامت و جان انسانها و محیط زیست استفاده نمیکنند بلکه به تخریب هم برخاستهاند.
ناصر کرمی تاکید کرد که اولویت، تدوین ضوابط لازم برای حفظ جان و سلامت شهروندان و ارتقای کیفیت زندگی آنها نیست: «وقتی اولویت را برای ساختوساز و توسعه، سکونتگاه در نظر میگیرند، ضوابط دیده نمیشوند. از نظر طبیعی، برخی مناطق مستعد زمینلغزه هستند. جاهایی که بافت ریزدانهتر با جنبش سختتری روی بافت درشت دانهتر با جنس نرمتر قرار گرفته است، وقتی آبگیری میشود، یعنی لایه پایینتر آبگیری میکند، به اصطلاح میگوییم بافت درشتتر مثل بلبرینگ عمل میکند؛ یعنی ریزدانه جنبش سخت بالایی روی آن به حرکت در میآید. از نظر زمینشناسی میدانیم این مناطق کجا هستند. وقتی شهر و خانه و جاده میسازند، باید به این مسایل دقت کنند. آیا زمین متحمل وزن ساختمان میشود؟ امامزاده داود مسافر بسیار داشت، پس تصمیم گرفتند بسازند و بسازند. اصلا به وقوع سیل یا زمین لغزه توجه نکردند.»
به شهادت مردم محلی و اهالی تهران، سالها است که کاربری امامزاده داود تغییر کرده است. اگر پیشتر در خاطرات مردم، این محل مکان زیارت و سوغاتیهای مذهبی بود، مدتها است که به محل تفریح و سیاحت و تنفروشی تبدیل شده است.
چند نفر از اهالی منطقه و شهر تهران در گفتوگو با «ایرانوایر» تایید کردند که حتی اسم این منطقه هم در میان مردم تغییر کرده است و لغت عامیانه مکان تنفروشی با پسوند «دیوید» که منظور از آن همان امامزاده داود است، بر آن گذاشته شده است.
یکی از مسافران همیشگی این منطقه که هر سال برای زیارت به امامزاده داود میرود، به «ایرانوایر» گفت ساختمانهای آن منطقه مکانهایی برای تنفروشی کارگران جنسی هستند و پسران خوشتیپ و جوان سراغ مسافران میروند و به آنها پیشنهاد میدهند با پرداخت هزینهای همسان با بودجه خود، سراغ کارگران جنسی بروند. همین مساله هم باعث ساختوسازهای گسترده و بیضابطهای شده است که زمان وقوع اتفاقی طبیعی، تلفاتی غیرطبیعی در پی دارد.
ناصر کرمی توضیح داد در مناطقی که به هر دلیلی جاذبههای مطرح میشود، قیمت مستقلات بالاتر میرود و در نتیجه، هرگونه تخلف و عدم رعایت ضوابط راه باز میکند: «مثلا در دامنه پرشیب یا نوک کوه هم ساخت و ساز میکنند و فشار جمعیت، تقاضا و سکونت ایجاد میشود که در منطق آن منطقه نیست.»
اما به نظر میرسد هرچیزی به جز کسب منفعت بیشتر اقتصادی برای روحانیت حاکم بر ایران مهم نیست که حتی از امامزادهاش هم اگر برای کارگری جنسی استفاده شود، با وجود ادعاهای مذهبی، مهم کسب درآمد است؛ بدون آنکه به احتمال بازگشت سیل به محل سیلاب فکر کند و جلوی فاجعه را بگیرد.
تهران؛ شهری که ویران میشود؟
سالها است که وقایع طبیعی خطری جدی برای تهران و ساکنانش محسوب میشوند. چه زلزله باشد، چه سیل، انگار همگان نابودی را در خاموشی انتظار میکشند؛ از سازههای غیرایمن گرفته تا کماهمیتی جان شهروندان برای مسوولان، ترس از ویرانی زیر پوست نازک شهر میلغزد.
نیکآهنگ کوثر توضیح داد که وقتی از فرونشست، فروچالهها، شکافها و ریزش بخشهای خیابانهای تهران حرف میزنیم، با دو پدیده مواجه هستیم؛ فروریزش و فرونشست.
طبق توضیح این زمینشناس، فروریزش در جایی رخ میدهد که فرسایش زیرسطحی رخ داده باشد؛ مثلا جایی که چاه بوده یا رشته قنات، فرسایش زیر سطحی در زیر رخ داده اما چون سطح زمین پوشیده بوده است، متوجه فرسایش و تخریب و خالی شدن بیشتر زیر پای خود نشدهایم: «بعدها به خاطر عبور خودرو و یا وزن سازهها، زمین سوراخ شده است و فروریزش داشتهایم. یا در جایی، فرسایش تونلی زیر سطح زمین اتفاق افتاده و بعد از مدتی به خاطر وزن ماشینهایی که رد شدهاند، ریخته است. این نوع فروریزش در منطقهای رخ میدهد که دچار فرونشست هم بوده است. فرونشست پدیدهای است که سطح زمین به خاطر فشرده شدن، آرامآرام پایین میآید که معمولا هم همگن نیست و در جاهایی میزان فرونشست بیشتر است و در جاهایی کمتر.»
با این توضیحات، نیکآهنگ کوثر گفت: «تهران شهری است که مسوولان بدون توجه به شرایط ساختاری که دارد، آن را از یک مخروط افکنه و دشت سرسبز تبدیل کردهاند به جایی که نهایتا ویران خواهد شد. زمان وقوع این ویرانی به نحوه مدیریت و خوششانسی ما بستگی دارد.»
آیا صدای این ویرانی تدریجی را مقام مسوولی در تهران و البته ایران میشنود؟
آیدا قجر , ایران وایر: