امروز کابینه جدید بریتانیا رونمایی شد. رسانه ها و خبرگزاری های مختلف جهان از جمله رویترز و واشنگتن پست به درستی گزارش کرده اند که برای اولین بار در تاریخ بریتانیا در راس همه چهار مهم ترین و ارشدترین پست های کابینه از جمله وزارت مالی (خزانه داری) ؛وزارت خارجه, وزارت کشور؛ سیاه پوست ها و اقلیت های اتنیکی قرار دارند. البته پست های دیگری نیز در کابینه به غیر سفیدپوست ها تعلق گرفته. از کُرد عراقی گرفته تا هندی تبار, از آفریقایی تبار گرفته تا آسیایی تبار.
در کابینه های قبلی بریتانیا نیز در راس بسیاری از پست های مهم کابینه مثل وزارت مالی (خزانه داری) و وزارت کشور و غیره نیز افراد هندی تبار و پاکستانی تبار و آفریقایی تبار قرار داشتند. اما اکنون برای اولین بار علاوه بر پست های مهم دیگر, پست وزارت خارجه به یک سیاه پوست آفریقایی تبار تعلق گرفته است. البته فرزندان آفریقایی تبارها مثل باراک اوباما که پدرش حتی آمریکایی هم نبود, دو بار توسط اکثریت مردم آمریکا بعنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. در کابینه بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی سیاهپوستان و اقلیت های قومی و مذهبی همواره حضور داشته اند.
حال این وضعیت را مقایسه کنید با جمهوری اسلامی که در عرض ۴۴ سال گذشته بقول خودشان “اقوام اصیل ایرانی” مثل بلوچ و کرد و غیره که مهاجر یا مهاجرزاده نیستند, بلکه صاحبان اصلی سرزمین خودشان هستند حتی اجازه ندارند در استان خود بعنوان استاندار به کار گرفته شوند, چه برسد به پست هایی نظیر وزارت و معاون وزارت و غیره. مقامات تبعیض گر و “نژادپرست” جمهوری اسلامی باید به کابینه های کشورهای غربی از جمله کابینه جدید بریتانیا که آنها را “نژادپرست” می خواند نظر کنند و عرق شرم بر جبین آنها بنشیند.
بعنوان یک بلوچ و یک سُنی مذهب باید بگویم که متاسفانه کشورمان ایران یکی از “نژاد پرست ترین” کشورهای دنیا است. حدود بیست میلیون سُنی ایران طبق قانون اساسی کشور نمی توانند مقام اول و دوم کشور (رهبر و رئیس جمهور) شوند. علاوه بر تبعیضات قانونی, به دلیل تبعیضات و مظالم فراقانونی رایج در کشور اهل سنت ایران نمی توانند وزیر و معاون وزیر و یا جزو چند صد مقام ارشد کشور شوند. حتی “سُنی های اثنی عشری” طرفدار نظام که در برخی از موارد “کاسه داغ تر از آش” برای رژیم می شوند نیز مورد اعتماد نظام تبعیض گر نیستند.
ادعاهای دروغین و منافقانه جمهوری اسلامی در مورد “عدالت علی” و برابری و مساوات و وحدت و غیره گوش جهانیان را کر کرده است. جمهوری اسلامی کشورهای غربی را به “نژادپرستی” و اعمال تبعیض علیه اقلیت های قومی و مذهبی متهم می کند. اما هرگز حاضر نیست خود را در آیینه اوهام خویش نظر کند و ببیند که در تبعیض و نژادپرستی چه چهره سیاهی دارد.
متاسفانه خصلت تبعیض و “خودبزرگ بینی کاذب” مختص مقامات جمهوری اسلامی نیست, بلکه این بیماری بدخیم در فرهنگ ایرانی نیز نفوذ کرده است. زیرا هنر نزد ایرانیان است و بس! بعنوان مثال این نگاه برتری طلبانه و تبعیض آمیز زشت را می توان در برخی از ایرانیان در بسیاری از لایه های اجتماعی درون مرزی و برون مرزی مشاهده کرد. در افرادی که در سیاه ترین روزهای تاریخ ایران در خدمت نظام جمهوری اسلامی بودند و اکنون به خارج از کشور آمده اند و بنا به دلایلی نامعلوم در راس رسانه های برون مرزی قرار گرفته اند. عملکرد آنها نیز دقیقا تداوم و استمرار همان سیاست “خودبزرگ بینی” آخوندی است که در عمل رسوای دو عالم می باشند, اما در ادعا زبانی به درازای شش گز دارند. ولی باید گفت در عرصه عمل دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
چهارشنبه ١۶ شهریور ١۴٠١