رهبر جمهوری اسلامی بارها هر نوع نقد به مسئله نحوه برخورد نظام با بیحجابی را بهانهای برای زیر سوال بردن اساس حکومت دانسته است
حضور رسانهای علی خامنهای و دیدارش با جمعی از فرماندهان دوران جنگ، در شرایطی غیر از آنچه این روزها ایران شاهد آن است، نقطه پایانی بر روایت وخامت حال رهبر جمهوری اسلامی و مرگ او محسوب میشد؛ اما در روزهایی که خیابانهای ایران صحنه تظاهرات گسترده مردمی در اعتراض به قتل مهسا امینیاند، آنچه دیدار رهبر حکومت با فرماندهان جنگ را در کانون توجه قرار داد، سکوت کامل او در مورد ماجرای کشته شدن مهسا بود؛ موضوعی که به طور منطقی انتظار میرفت عالیترین مقام نظام دستکم به آن اشارهای گذرا کند.
از همان ساعات اولیه انتشار خبر بستری شدن مهسا امینی، جامعه ایران با توجه به سخنرانی علی خامنهای پس مرگ جورج فلوید، شهروند سیاهپوست آمریکایی که حین بازداشت به دست پلیس آمریکا کشته شد، منتظر بود تا واکنش او به این ماجرا را ببیند. حتی تحلیلگران همسو با جمهوری اسلامی هم بر این باور بودند که او حداقل در حد تذکر ترویج حجاب با روشهای فرهنگی، به این ماجرا واکنش نشان دهد. بهویژه آنکه طی روزهای اخیر برخی چهرههای داخل نظام او را در نامههایی، مستقیم خطاب قرار داده و خواسته بودند در بازنگری قوانین مربوط به حجاب و گشت ارشاد دخالت کند.
از طرفی، سکوت مراجع تابع تصمیمهای علی خامنهای و برگزاری میزگردهای تلویزیونی مختلف با حضور چهرههایی که کمتر حضور آنان در صداوسیما را شاهد بودیم، این گمانه را مطرح کرد که نظام در کنار تلاش برای آرام کردن مردم معترض، میخواهد بخش مذهبی حامی خود را برای سخنان احتمالی رهبر حکومت اسلامی در زمینه بازنگری در شیوههای مواجهه با حجاب مهیا کند؛ ولی سکوت مطلق امروز حتی حامیان «صدر نظام» را نیز ناامید کرد.
بلافاصله پس از انتشار تصاویر این دیدار، چهرههای رسانهای به اصطلاح «انقلابی» تلاش کردند برای سکوت رهبر حکومت دلیلی پیدا کنند. در میان اظهارنظرهای توییتری، نظر غالب این است که «رهبر بنا ندارد تا زمان روشن شدن تحقیقات قضاوت کند».
این گفته از یک جهت قابل نقد است؛ چرا که به هر حال تا اینجا، همه سر اشتباه بودن دستگیری مهسا امینی به دلیل آنچه ماموران بدحجابی اعلام کردهاند، توافق دارند و خامنهای دستکم میتوانست در خصوص نحوه برخورد با مسئله بدحجابی جملهای به زبان بیاورد.
با این حال نگاهی به سخنان رهبر نظام در هنگام وقایع مهم میتواند روشنگر این مسئله باشد که نظر او در مورد ضرورت بازنگری در قوانین حجاب چیست و چرا صدای او همان صدای روزنامه کیهان و مدیرمسئول روزنامه همشهری است.
او در سخنرانی در مورد جنگ گفته بود: «همان اوایل جنگ، افرادی معتقد به تسلیم بودند و غیرمستقیم این موضوع را مطرح میکردند اما امام محکم ایستاد و در نهایت برای ملت ایران نیز ثابت شد که پیروزی و پیشرفت و صیانت کشور با مقاومت حاصل میشود. این مقاومت هوشمندانه موجب شد اولا یک اطمینان و اعتمادبهنفس داخلی در فعالان سیاسی و فرهنگی به وجود آید…»
مقاومت و عقبنشینی نکردن از مواضع برای برخی چهرههای رسانهای روش آشکاری است که علی خامنهای بارها در مقاطع حساس، مسئولان را به آن تشویق کرده است. کما اینکه او پیشتر نیز هر بار در مورد مسئله حجاب صحبت کرده، از انفعال برخی خواص و عقبنشینی از موضع نظام در مسئله حجاب گلایه کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی بارها هر نوع نقد به مسئله نحوه برخورد نظام با بیحجابی را بهانهای برای زیر سوال بردن اساس حکومت دانسته و این موضوع را یکی از ارکان اصلی عقیدتی نظام معرفی کرده و از سویی، در تمام دوران رهبری خود، هر اعتراض خیابانی را بهصراحت دشمنی با اصل آرمانهای انقلاب و نیازمند سرکوب قاطع دانسته است.
جمله مشهور خامنهای در سال ۱۳۸۸ که گفته بود «اردوکشی خیابانی ممنوع» همچنان با وجود گذشت بیش از ۲۰ سال، رمزی برای سرکوب خونین معترضان است. حامیان او و نیروهای سازماندهیشده به نام بسیج و یگان ضدشورش در لحظه وقوع هر اعتراض خیابانی، در تبعیت از کلام خامنهای، خود را به حضوری سرکوبگرانه با جایز دانستن حداکثر خشونت ملزم میدانند. نکتهای که به نظر علی خامنهای، نمایش اقتدار و امنیت در نظام است و امروز نیز در بخشی از سخنانش بر آن تاکید کرد و گفت: «اقتدار نیروهای مسلح موجب محبوبیت آنها نزد مردم و ایجاد احساس امنیت برای کشور شد؛ البته این نکته باید مدنظر فرماندهان محترم ارتش و سپاه باشد که این محبوبیت و اقتدار تا زمانی است که حرکت پیشرونده نیروهای مسلح با همان شتاب قبلی ادامه داشته باشد و دستخوش توقف و عقبگرد نشود.»
اما فارغ از این کدهای نیمهپنهان، به نظر میرسد سکوت علی خامنهای برآمده از آن سنت قدیمی است که تنها زمانی به مسئله اعتراضهای مردمی میپردازد که از سرکوب قطعی آن یقین داشته باشد. تجربه سالهای ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ نشان داد او پس از اطمینان از سرکوب خشونتبار و یکسره کردن اعتراضها، با سخنانی حامیانش را به میدان میآورد تا کارناوالی شبیه ۹ دی ۱۳۸۸ راه بیندازند و بهزعم او، ماجرا ختم شود.
اما این بار نظام احتمالا با چالشی بزرگتر روبرو است؛ چرا که تصاویر منتشرشده از حوادث دو روز گذشته نشاندهنده آن است که در کنار ریخته شدن ترس شهروندان ایرانی از ماموران سرکوب، بخشی از نیروهای مذهبی و حامیان نظام نیز از رفتار گشت ارشاد و قتل مهسا امینی خشمگیناند.
این احتمال نیز باید مدنظر قرار گیرد که رهبر جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی، هر نوع دفاع از نیروی انتظامی یا تقبیح رفتار منتقدان گشت ارشاد را صلاح ندانسته؛ سکوت او به نظر سکوتی برنامهریزی شده است تا خود را بیرون از دایره تصمیمگیری مقامهای نظام و تبعات آن قرار دهد.
برای علی خامنهای فعلا بازگشت به صحنه و پایان دادن به شایعه مرگش کفایت میکند؛ ولی در صورت تداوم اعتراضها، بیشک میتوان منتظر سخنانی از او به قصد خاتمه دادن ماجرا بود. هرچند وقتی به حوادث سه دهه گذشته نگاه میکنیم، متوجه میشویم او برای صدور فرمان سرکوب به دستور رسمی نیازی ندارد و گاهی یک تلنگر هم برای به میدان آمدن نیروهای سرکوبگر تحت فرمانش کفایت میکند؛ ضمن آنکه در همین چند ساعت گذشته، برخی از نیروهای موسوم به بسیجی در فضای مجازی از تمام شدن صبر انقلابی و به میدان آمدن برای پایان دادن به اعتراض مردم طی امروز و روزهای آینده خبر دادهاند.
خامنهای چهارشنبه حضوری رسانهای داشت تا با رد شایعه وخامت بیماری و درگذشتش، به حامیان انقلاب پیغامی روشن بدهد: «دل قوی دارید که من بازگشتهام!»