اکثر ایرانیان مقیم جوامع غربی خواهان پایان گرفتن سیاست مماشات، عادیسازی و خشنودسازیاند
در انواع اعتراضات ایرانیان مقیم کشورهای غربی در حمایت از معترضان داخل، بارها از مواضع دولتهای غربی در برابر رژیم اسلامگرا انتقاد، و در مورد کارهایی که دولتهای غربی باید انجام دهند، یا انجام نمیدهند، صحبت شده است، اما موارد مشخص این اقدامات کمتر ذکر میشود. برای پر کردن این خلاء و انزوای رژیم، خواستههایی را که به صورت پراکنده از سوی برخی از ایرانیان مخالف رژیم و منتقد اسلامگرایی ذکر، و عموما نادیده گرفته شده است، فهرست میکنم:
۱. موسسات مذهبی حکومت ایران در کشورهای غربی باید بسته شوند و مدیریت موسساتی که اداره آنها به جمهوری اسلامی ایران واگذار شده است، اما هزینههایش را دولتهای غربی میپردازند (مثل مرکز اسلامی هامبورگ)، باید تغییر یابد. نمیشود دولتها و نهادهای آمریکایی از هر گونه فعالیت در ایران منع شوند، اما روحانیون وابسته به رژیم ایران در ایالات متحده فعالیت کنند. در کشورهای غربی مذهب و برگزاری مراسم مذهبی آزاد است، اما در هیچ متنی آزادی تبلیغ ایدئولوژی اسلامگرایی از سوی یک دولت تروریست و تبلیغ تنفر و تحقیر و توطئه علیه کشورهای غربی، تضمین نشده است. علی خامنهای با استفاده از فارغالتحصیلان جامعه المصطفی، صدها موسسه و مدرسه و مسجد را در کشورهای مختلف دنیا تامین مالی، و امام جماعت و مدیر آنها را تعیین میکند. این موسسات، مراکز جا دادن به جاسوسان، مخفی کردن سلولهای خفته تروریستی، و تربیت نیرو از میان کودکان عراقی و افغان و بحرینی و پاکستانی برای اهداف جاه طلبانه نظام جمهوری اسلامی ایران است.
۲. توانایی سایبری دولتهای غربی باید در خدمت شفافسازی سرکوبها، سرکوبگران، ترورها و تروریستهای حکومت جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد. اطلاع محرمانه مقامهای غربی کافی نیست و این اطلاعات باید منتشر شوند. مقامهایی که در این سرکوبها و ترورها و توجیه آنها نقش داشتهاند، مثل حسین موسویان و محمد جعفر محلاتی که دانشگاههای فاسد پرینستون و اوبرلین آنها را استخدام کردهاند، باید از کشورهای غربی اخراج شوند.
۳. فهرست اموال مقامهای جمهوری اسلامی ایران و اعضای خانوادههای آنان در ۴۴ سال گذشته، اعم از املاک و حسابهای بانکی و سپردهها در بورسها، باید شفافسازی شود. این اموال بدون استثنا با فساد به دست آمده و از کشور خارج شدهاند. دولتهای غربی نمیتوانند ادعای ضد فساد و پولشویی داشته باشند، و محیط امن برای منابع ناشی از فساد و پولشویی فراهم کنند.
۴. دولتهای غربی که پایگاه نظامی در منطقه دارند، باید به اقدامات نظامی جمهوری اسلامی ایران علیه منافع و امنیت ملی خود پاسخ دهند تا مشوق این حکومت در اعمال زور و بسط نفوذ در منطقه نباشند. مقامهای رژیم تنها زبان زور را به خوبی میفهمند.
۵. همه بوقهای تبلیغاتی رژیم، اعم از موسسات نشر، سایتها، خبرگزاریها، روزنامهها، و موسسات فیلمسازی و بالاخص سازمان رادیو و تلویزیون دولتی رژیم، باید تحریم شوند. معیار دولتی و حکومتی بودن، تعیین مدیران از سوی حکومت، و بودجه دولتی است.
۶. آن دسته از دانشگاههای حکومتی و دولتی که به ابزار سرکوب و ارتقای منزلت مقامها و ستارهدار کردن دانشجویان منتقد تبدیل شدهاند، باید تحریم شوند. حوزههای علمیه نیز به دلیل مدیریت و بودجه دولتی، باید در این فهرست قرار گیرند.
۷. موسسات اداره کننده خدمات مجازی باید همان رفتاری را با سایتهای رسمی جمهوری اسلامی ایران- که مروج ترور و خشونت و کشتارند- داشته باشند که با سایتهای القاعده و داعش و طالبان. دولتهای غربی به همان شیوهای که حسابهای رقبای سیاسی خود را در این سایتها مسدود میکنند، میتوانند سایتهای جمهوری اسلامی ایران را حذف کنند. وجود حسابهای خامنهای در توییتر و فیسبوک و اینستاگرم، مایه ننگ این موسسهها است.
۸. دولتهای غربی باید از پرداخت پول در ازای آزادی گروگانهای غربی که مشوق این رفتار بوده است، در یک نقطه دست بردارند. دولت اوباما و اکنون دولت بایدن، و نیز برخی دولتهای اروپایی (بریتانیا و مورد نازنین زاغری)، در این زمینه مقصرند.
۹. آن دسته از کادرهای سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران که سوابق کار در سپاه و بسیج و حراست و نهادهای امنیتی و قضایی دارند (اکثر آنها) یا در سرکوبها شرکت داشتهاند، باید اخراج شوند. این پیام روشن گردهماییهای چند ده هزار نفری در اکثر کشورهای غربی در اول اکتبر ۲۰۲۲ است؛ از سان فرانسیسکو تا لندن، و از تورنتو تا لسآنجلس.
۱۰. همه اموال جمهوری اسلامی ایران در کشورهای غربی باید مصادره شود و به قربانیان اقدامات تروریستی و سرکوب این رژیم تسلیم شود، تا بازپسگیری آنها از سوی رژیم با گروگانگیری شهروندان غربی و دوتابعیتی، ناممکن شود. هماکنون دهها پرونده حکمگرفته در دادگاههای آمریکا برای پرداخت غرامت از سوی رژیم وجود دارد.
۱۱. افراد و نهادهایی که رسما به عنوان لابی ثبت نام نکردهاند، اما برای رژیم اسلامی ایران لابی میکنند، باید تحت تعقیب قضایی قرار گیرند. دولتهای غربی برای باز نگاه داشتن کانالهای مذاکره، قوانین خود را در این زمینه نادیده میگیرند. هنوز سرنوشت پرونده کاوه افراسیابی که به همین امر در دولت ترامپ متهم شده، روشن نشده است و مقامهای دولت بایدن در پیگیری این پرونده جدیت ندارند.
۱۲. هر گونه مذاکره با رژیم که با توجه به پنهانکاری و دروغگویی آن در مورد برنامه اتمی، بیحاصل بوده است، باید متوقف شود.
۱۳. رفتوآمد مقامهای جمهوری اسلامی ایران به کشورهای غربی که صرفا برای تبلیغ و انتقال چمدانی پول برای مبلغان رژیم و معامله با طرفهای غربی به آن کشورها سفر میکنند، باید ممنوع شود. دنیا هیچ نیازی به نفی هولوکاست و تمجید سلیمانی از سوی رئیسی در سازمان ملل، ندارد.
۱۴. تحریمهای بانکی و اقتصادی علیه حکومت جمهوری اسلامی ایران باید افزایش یابد، چون منافع مبادله با این رژیم تنها به جیب قشر حاکم و نائبان آن در منطقه میرود.
۱۵. اموال همه مدیران سابق جمهوری اسلامی ایران در کشورهای غربی باید مصادره شود؛ کاری که پس از حمله روسیه به اوکراین، برخی کشورهای غربی با الیگارشهای روس انجام دادند.
۱۶. کسانی که زیر عنوان «خبرنگار» برای صدا و سیما کار میکنند و همه آنها نیروهای امنیتی و بسیجیاند و عامل جاسوسی از مخالفان، باید اخراج شوند. بوقهای تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی ایران خبرنگار ندارند، بلکه تبلیغاتچی و بازجو دارند.
۱۷. سپاه و نهادهای وابسته به آن و بیت رهبری و نهادهای انتصابی وابسته به آن، باید از سوی همه دولتهای غربی، مثل ایالات متحده در دوران ترامپ، در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گیرند و تحریم شوند.
۱۸. تمام مدارس ایرانی خارج کشور که از سوی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران اداره میشوند، باید تعطیل شوند. این مدارس به مغزشویی کودکان خانوادههای مسلمان مشغول بودهاند.
۱۹. دولتهای غربی باید این نکته را که دیگر بر سر گروگانها معامله نخواهند کرد، رسما اعلام کنند، شهروندان غربی را از مسافرت به ایران منع، و در صورت گروگان گرفته شدن آنان، از خود سلب مسئولیت کنند.
۲۰. دولتهای غربی باید رسانههای دولتی خود به زبان فارسی را تعطیل کنند و بیش از این، مالیات مردم خود را صرف این رسانههای بیخاصیت یا کمخاصیت و فاسد (به دلیل خویشاوندسالاری و محفلسالاری در استخدامها و فقدان شفافیت مالی) نکنند و منابع مربوطه را به روزنامهنگاران مستقلی که در این زمینه دغدغه، تجربه و انگیزه دارند، با مناقصه و بر اساس رقابت، واگذار کنند تا سد سانسور را در داخل بشکنند. تداوم توزیع این منابع باید به کارایی آنها وابسته باشد. آنها همچنین هر سال باید گزارش کار بدهند. پوشش کمتاثیر اعتراضات اخیر از سوی بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و رادیو فردا، به علت دو دهه دخالت نابجا در فعالیت آنها از سوی سیاستمداران، و اخراج روزنامهنگاران و تحلیلگران مستقل و واگذاری اداره آنها به برخی لابیگران و مشاطهگران جمهوری اسلامی ایران، گواه خوبی بر درستی این خواست است.
با شناختی که نگارنده از دولت بایدن دارد، احتمال انجام این اقدامات از سوی این دولت، نزدیک به صفر است. اما ایرانیان خارج کشور از بیان این خواستهها در رسانهها و انتقال آنها به نمایندگان قوای مقننه در کشورهای غربی هیچ ضرری نمیکنند. اقدامات تروریستی، گسترشطلبانه و جنگطلبانه رژیم در آینده، نیز زمینه اجرای این خواستهها را فراهم خواهد کرد.
ایندیپندنت فارسی