مقامهای جمهوری اسلامی در پنج هفته گذشته تمام توان و روشهای نرم و سخت سرکوب اعتراضها را به کار بستند، اما هنوز موفق به خاموش کردن آن نشدهاند.
مجموع این تلاشها و روشها در میدان، و پشت میدان سرکوب به کار گرفته شده تا اعتراضها همچون گذشته خاموش و سرکوب شود، که تاکنون هیچ یک از آنها در تحقق این هدف موفق نبوده است.
مقامهای جمهوری اسلامی در عرصه میدان از همان روز نخست اعتراضها، یگانویژه، بسیج و نیروهای لباس شخصی را فرا خواندند، و از همان روزهای نخست تلاش کردند با مشت آهنین، معترضان را راهی خانه کنند.
حلقه نخست و اصلی سرکوبها در میدان را یگانویژه پلیس تشکیل میدهد، که در سالهای اخیر اعضای آن تحت آموزشهای ویژه قرار گرفتهاند و براساس الگوهای خاص، ماموریت خود را انجام میدهند.
رفتار نیروهای یگانویژه در میدان اعتراضات از «نمایش قدرت» آغاز، و در مرحله دوم به درخواست برای «متفرق شدن» میرسد، و در مرحله سوم نیز به تصویربرداری از معترضان منتهی میشود.
مرحله چهارم، این ماموریت معطوف به عملیات با خودرو (وانت توریدار) و بعد عملیات با موتور میشود، که در این مراحل نیروها مجوز استفاده از زور برای سرکوب معترضان را دارند.
مهمترین مرحله ماموریت یگانهایویژه در میدان، مربوط به حضور یگانهای موتورسوار است که این یگانها «سرعت عملیات بالا»، «قدرت تحرک»، «آسیب پذیری پایین»، «سهولت در بکارگیری»، «صرفهجویی در نیرو» و «توان بالا در تعقیب» را دارند.
علاوهبر یگان موتور سوار، استفاده از ماشین آبپاش، بهکارگیری عوامل شیمیایی ضد شورش (انواع گازها) و استفاده از تک تیرانداز، به عنوان سه ابزار کارآمد دیگر یگانویژه تلقی میشود.
هدف از استفاده از تکتیرانداز «هدف قرار دادن فرد یا افرادی که نقش محرک را در جمعیت ایفا میکنند»، یا «هدف قرار دادن افرادی است که قصد آسیب رساندن به مامورین را دارند.»
تمام این مراحل مربوط به ماموریتهای سختافزاری نیروهای سرکوب است، اما یگانویژه از ترفندهای نرم و عملیات روانی و تبلیغی، برای پراکنده کردن اعتراضها و به انحراف کشاندن آن نیز استفاده میکند.
منظور از عملیات روانی استفاده از روشهایی نظیر افشاگری، تفرقه، دستگیری، اعترافگیری، انتشار شایعه، ترس و وحشت، فریب تجمع کنندگان، و اعمال اقداماتی برای ارتقا روحیه نیروهای یگانویژه است.
این ابزارها در ابتدا با هدف جلوگیری از پیوستن مردم به جمعیت معترضان، تضعیف روحیه و اراده معترضان و در نهایت، ممانعت از تخریب روحیه نیروهای سرکوب به کار گرفته میشود.

جدول بالا نشان میدهد که نشر شایعه میان معترضین، بهعنوان کارآمدترین ابزار عملیات روانی است که نیروهای سرکوب از آن سود میبرند.
در جریان اعتراضهای شهریور، از این ترفند هم در میدان، و هم در پشت میدان استفاده شد تا معترضان و حامیان آنها را منحرف، و آنها را دروغگو معرفی کرده و دچار تردید کنند.
به سخره گرفتن معترضین، از دیگر ابزارهایی است که در پنج هفته گذشته به وفور از سوی ماشین سرکوب تولید و توزیع شده است. در این روش تلاش میشود تا از تضادها و تناقضات معترضین و تلاش برای وابسته نشان دادن آنها به دولتهای خارجی استفاده شود.
«علی خامنهای» طی این مدت دستکم در دو سخنرانی خود تلاش کرد اعتراضها را بیاهمیت، و معترضان را گروهی کودک معرفی کند که تحت تاثیر تبلیغات «دشمنان» به خیابانها آمدهاند.
به ابتذال کشاندن خواسته معترضین، تاکتیکی روانی است که به جز ثابتی از سیاست رسانههای و تبلیغاتی جمهوری تبدیل شده است. در این تکنیک، نظام با استفاده از رسانههای خود تلاش میکند خواستههایی نظیر عدالتخواهی، آزادی، دموکراسی و حتی اعتراض به سیاستهای اقتصادی را به خواستههای محلی، کماهمیت و قابل رفعورجوع تقلیل دهد.
این تاکتیک در مواجهه با اعتراضهای شهریور به خصوص در شبکههای اجتماعی، به کرات دیده میشود و لشکر سایبری حزبالله هم در این زمینه فعالیتهای گستردهای دارد.
ایجاد کانونهای خبری جدید، از دیگر ترفندهای مقامهای جمهوری اسلامی است که با هدف به حاشیه و منحرف کردن کنشهای اعتراضی خیابانی، همواره از آن بهره میبرند.
حمله نظامی به اقلیم کردستان عراق، کشتار مردم زاهدان، رزمایش نظامی در مرز آذربایجان، بلوای زندان اوین و لاکان و حمله به شاهچراغ، از جمله اقداماتی میتواند باشد که جمهوری اسلامی با هدف ایجاد کانونهای خبری موازی با اعتراضهای سراسری، به راه انداخته است.
پیشآگهی و خلع سلاح روانی، دیگر ابزاری است که مقامهای ایران از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی خود، به طور معمول، پیش از وقوع هر اعتراض خیابانی یا کنش اجتماعی، خواسته معترضان را از زبان مقامهای محلی یا نمایندگان مجلس، و یا حامیان خود در تودهها، آنهم بهصورت خفیف مطرح میکنند، و بعد برای حلوفصل یا تحقق این خواستهها، راهکارهای کلی و مبهم ارائه میکنند تا از این طریق بتوانند خواستههای صریح معترضان را تحتالشعاع قرار دهند.
مقامهای جمهوری اسلامی در این اعتراضهای سراسری هم هرچند از سیاست حجاب اجباری عقبنشینی نکردند، اما برخی از آنها اعلام کردند که در اجرای گشتهای ارشاد قرار است تغییراتی ایجاد کنند، و به معترضان مکانی برای بیان اعتراضها اختصاص دهند.
تاکید بر مخاطرات بیرونی با محوریت برجستهسازی خطرات بیرونی، بهخصوص اگر مابه ازای بیرونی داشته باشد، موجب انفعال تودهها در پیوستن به صفوف معترضان است.
در جریان اعتراضهای اخیر هم مقامهای جمهوری بارها تلاش کردهاند چنین القا کنند، سرانجام این اعتراضها باعث خواهد شد که سرزمین ایران به سرنوشت سوریه، لیبی و عراق تبدیل شود.
آنها همچنین از ترفند تجزیه ایران پس از سرنگونی جمهوری اسلامی هم بینهایت بهره میبرند.
ایجاد ترس و وحشت در میان مردم را باید از اصول حکومتهای سرکوبگر همچون جمهوری اسلامی، با نمایش اغراقآمیز رفتارهای خشونتآمیز معترضان، و دمیدن در این خشونتها دانست.
چنین حکومتهایی بخشی از نیروهای سرکوب خود را مامور تخریب گسترده اموال عمومی و به خصوص اموال مردم میکنند، تا از این طریق افکار عمومی را نسبت به ادامه این اعتراضها و آینده نامعلوم چنین اعتراضهایی حساس کنند.
در جریان اعتراضهای سراسری ایران هم، شواهد و قرائن متعددی در دست است، که نشان میدهد ماموران یگانویژه اقدام به تخریب اموال عمومی و مردم میکنند، و حتی فرمانده پلیس هم به این مساله واکنش نشان داده و گفته است افرادی در لباس پلیس دست به تخریب و کشتار زدهاند.
ایجاد سپر بلا، از دیگر ابزارهای عملیات روانی است که با تشدید بحرانها و اعتراضهای خیابانی، حکومتهایی همچون جمهوری اسلامی، برخی از عوامل درونی حکومت خود را (مدیران درجه دو یا سه) بهعنوان عوامل نارضایتی معرفی میکنند و با برکناری آنها تلاش میکنند اعتراضها را خاموش یا کنترل کنند.
در جریان اعتراضهای شهریور نیز، فرمانده پلیس زاهدان به خاطر کشتار مردم این شهر از سمت خود برکنار شد تا نهادهای امنیتی بتوانند اوضاع در سیستان و بلوچستان را آرام کنند.
پروندهسازی برای رهبران اعتراضها با اتهامافکنی علیه رهبران اعتراضها، و انتشار اخبار گزارشها و تصاویر جعلی از این رهبران دنبال میشود. در این روش تلاش میشود که رهبران را افرادی وابسته به دولتهای خارجی، و مامور اجرای برنامههای این دولتها معرفی کنند.
اعتراضهای سراسری ایران هرچند که رهبر مشخصی ندارد، اما مقامهای جمهوری اسلامی از چهرههای سرشناس فرهنگی و هنری و مدنی، به خاطر حمایت از این اعتراضها خشمگینند و علیه از برخی آنها مثل «علی کریمی»، «علی دایی» و «حامد اسماعیلیون»، اقدام به انتشار ضد اطلاعات کردهاند.
فرستادن نفوذی در میان معترضان، از دیگر ابزارهای است که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی به طورمعمول از برخی نفوذیهای خود برای به انحراف کشیدن اعتراضها بهره مهمی میبرند. نفوذیها با نشر شایعه، دامن زدن به اختلافات معترضان و بزرگ نمایی عواقب ادامه اعتراضها، تلاش میکنند این اعتراضها را به انحراف کشانده یا متوقف کنند.
در جریان اعتراضهای سراسری شهریور هم بیتردید این ابزار مورد استفاده قرار گرفت، تا هم اعتراضها منحرف شود، و هم معترضان در تله نیروهای سرکوب بیفتند.
در اعتراضهای اخیر هم تصاویر این افراد با کیفی کج، بارها در شبکههای اجتماعی به عنوان ماموران نفوذی و لباس شخصی منتشر شده است.
اعترافگیری از معترضان، از دیگر ابزارهای عملیات روانی دولتهای سرکوبگر است. پخش این اعترافها با هدف ترساندن معترضان، ممانعت از پیوستن مردم به معترضان، و تهییج نیروهای میدانی برای سرکوب هرچه سریعتر و خشونتبار اعتراضها صورت میگیرد.
در هفتههای اخیر نیز، این قبیل اعترافها هم چون گذشته از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد و ساخت مستندهای دیگری برای تکذیب اخبار، یا به انحراف کشاندن اعتراضها در دستور کار سیستم تبلیغاتی جمهوری اسلامی قرار گرفت.
حرکتهای تودهای، از دیگر ابزارهایی است در صورت استمرار و گسترش ابعاد بحران و حتی پس از پایان اعتراضها، نهادهای حکومتی تودههای سازمانیافته از مدارس، ادارهها، سازمانهای دولتی و حاکمیتی را، برای برگزاری تجمع حمایتی از خود بسیج، و وارد میدان میکنند.
مقامهای جمهوری اسلامی از این ترفند هم بارها در هفتههای اخیر استفاده کردهاند، اما نتوانستهاند جمعیت قابل توجهی را راهی خیابانها کنند، و این تجمعات محدود نیز نتوانست مانع از ادامه اعتراضهای سراسری در ایران شود.