-علی خامنهای با تداوم اعتراضات متوجه شده که مردم حالا در دورانی که خود وی سی سال است زمامدار جمهوری اسلامی است، «خطر را پذیرفتهاند» و با وجود سرکوب به خیابان میآیند و این را با بلند فکر کردن در سخنرانیهای خود بر زبان میآورد!
-برای خامنهای که مرتب وضعیت خودش و نظام جمهوری اسلامی را با دوران پهلوی مقایسه میکند بسیار سخت و غیرقابل تحمل است که درست یک شب پیش از «تظاهرات طلاب حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۶ علیه حکومت پهلوی» که در تقویم جمهوری اسلامی از آن به عنوان «قیام ۱۹ دی قم» یاد میشود در خیابانهای ایران علیه خودش شعار بشنود. همان شب مردم پشت دیوارهای زندان «رجاییشهر» نیز برای نجات جان فرزندان ایران شعار میدادند «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه.»
-رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی «۱۹ دی» نگرانیهای دیگر خود را از شرایطی که در آن قرار گرفته نیز به زبان آورد. او روزهایی را که مردم پیش از انقلاب علیه حکومت شاه به خیابان آمدند به خاطر آورد و آن را «ایامالله» خواند و به دو موضوع اشاره کرد: ۱) سرعت عمل مردم و احساس تکلیف آنها در آن دوران علیه «رژیم طاغوت» ۲) تظاهرات مردم علیه حکومت شاه با وجود آگاهی از خطرات آن. او میگوید: مردم آن دوران «خطرات بزرگ این کار [یعنی تظاهرات] را به جان خریدند، خطر را پذیرفتند، وارد میدان شدند. بالاخره بدون خطرپذیری نمیشود وارد کارهای بزرگ شد.»
-به نظر میرسد رهبر جمهوری اسلامی اکنون اوضاع خودش را با دوران محمدرضاشاه پهلوی مقایسه میکند. او احتمالاً برای تصمیماتش چرتکه نیز میاندازد که آیا بکُشد تا خودش و نظام بمانند یا نه! اگر نکشد چه میشود؟ ولی آیا با کشتار وضعیت آرام میشود یا اینکه سرنوشت خودش و خانوادهاش و مقامات نظام فجیعتر از آنچه میشود که تا کنون ممکن است باشد؟!
-تأثیر و رد پای این ترس و تردیدها در سخنرانیهای او به ویژه در ارتباط با روایاتی که از دوران قبل از انقلاب اسلامی میگوید یا قصههایی که از صدر اسلام انتخاب میکند، کاملا آشکار است. به همین دلیل بخشی از سخنرانیهای اخیر وی را میبایست به حساب این گذاشت که وی با صدای بلند افکار و ضمیر نهفتهی خود را بیان میکند و درواقع بدون آنکه بخواهد، لو میدهد! او پیش از اینهم یکبار گفته بود محمدرضاشاه پهلوی از نیروی هوایی ضربه خود و بلافاصله تأکید کرد «این باید درس عبرت باشد!» اما درس عبرت برای کی؟! برای چه کسی جز خودش؟! خامنهای همچنین دائم نگران خیانت فرماندهانی است که به او نزدیک هستند. وی همچنین از این هراس دارد که اطرافیانش او را تنها گذشته و پشتش را خالی و یا حتا سرش را زیر آب کنند!
-اما اینکه خامنهای که دستش تا مرفق به خون و خیانت آلوده است بتواند شخص خودش را با شاه فقید مقایسه کند بسیار گزاف و یاوه است. محمدرضا شاه پهلوی ایران و مردم را دوست داشت و برخلاف برخی توصیهها حاضر نشد به قیمت کشتن مردم بر قدرت بماند. رفت تا خود جامعه سرانجام به این نتیجه برسد که چگونه با انقلاب و اعتماد به خمینی و ارتجاع سرخ و سیاه راه به سوی «وحشت بزرگ» سپرده است.
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی برای تشدید برخورد با خیزش انقلابی دستور میدهد با این خیال که با زور بتواند نارضایتیها را مهار و صدای مردم آزادیخواه را خاموش کند.
وی روز ۱۹ دیماه در سخنانی تظاهرات را «خیانت» دانست و گفت «اغتشاشگران در خیابان مخالف با ضعفهای مدیریتی، ضعفهای اقتصادی و ضعفهایی مانند اینها نیستند و میخواهند امنیت کشور و تولید علم و تولید اقتصادی و گردشگری را از بین ببرند.» اظهاراتی که بیشتر چراغ سبز به نیروهای امنیتی برای سرکوب بیشتر است اما برای توجیه آن به چارچوبی ساختگی نیازاست که به قول خامنهای باید «تبیین» و یا به عبارت درست، با مغزشویی توجیه شود.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی سهشنبه ۲۰ بهمن در یک بیانیه مدعی شد «۲۳ نفر از عناصر عملیاتی و پشتیبانی تیمهای جاسوسی تروریستی وابسته به موساد شناسایی و ۱۳ نفر که در داخل ایران فعال بودند بازداشت شدند.»
در این بیانیه آمده سرپل این شبکه با نام مستعار «سیروس» در یکی از کشورهای اروپایی اقامت دارد و از طریق شبکههای اجتماعی اینستاگرام و واتسآپ اقدام به شناسایی و برقراری ارتباط اولیه با عناصر عملیاتی داخل کشور مینمود! یعنی دو رسانه اجتماعی که همزمان با آغاز خیزش انقلابی مردم ایران توسط جمهوری اسلامی مسدود شد!
همچنین وزارت اطلاعات ادعا کرده «موساد با هدف بهرهگیری از فضای اغتشاشات در صدد ترور یک مقام نظامی و انجام چندین عملیات خرابکاری در شهرهای بزرگ و انتقال مواد منفجره در مقیاس بالا از مرزهای دریایی جنوب کشور داشته که بحمدالله کلیه عناصر عملیاتی و پشتیبانی، پیش از هر اقدامی شناسایی و مورد ضربه قرار گرفتند.» به این ترتیب و بر اساس این ادعا، جامعه باید خاموش شود و سکوت مرگباری که رژیم خواهان آنست برقرار شود! اما چنین اتفاقی نمیافتد!
البته بیانیه وزارت اطلاعات با آنچه خامنهای تبلیغ میکند اندکی تفاوت دارد زیرا تأکید شده «اغتشاشات زمینهساز خرابکاری است» اما رهبر جمهوری اسلامی مستقیم «اغتشاشگران» را خائنانی میداند که امنیت را هدف گرفتهاند.
محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی همزمان با سخنرانی خامنهای در حاشیه نمایشگاهی با عنوان «کوی جهاد و مقاومت» با اشاره به اعتراضات مدعی شد، «دنیای استکبار تلاش دارد با بسیج ابزار جاسوسی، اطلاعاتی و بهرهگیری از امپراتوری رسانهای سیاهنمایی و ایجاد آشوب کند و با وارد کردن سلاح در کشور، تروریست را قوت بخشیده و آشوبها را به سمت خشونت بیشتر و کشتن افراد بیگناه پیش ببرند.»
استدلال رئیس ستاد کل نیروهای مسلح این است که چون مردم ایران از اغتشاشات استقبال نکردند پس دشمنان به دنبال راهکار دیگری افتادهاند و بر این اساس مدعی شده مرحله بعدی اقدامات مسلحانه است!
او در این ارتباط گفته «جمعیت اندکی که به هر دلیلی فریب خوردند و به خیابانها آمدند، کمتر از ۳ دهم درصد کشور بودند و این یعنی اینکه مردم تفاوت آشکار بین داشتن اعتراض با اغتشاش و آشوب را تشخیص دادند و در میدان دشمن بازی نکردند.»
وی میگوید، «دشمن امیدوار بود تا مردم به واسطه فشارهای تحریمی، معضلات اقتصادی و مسائل معیشتی به خیابانها بیایند و علیه هویت، رهبر، پرچم، دین و مذهبشان [یعنی همه آن مواردی که مردم در اعتراضاتشان علیه آنها شعار دادند!] فریاد بکشند؛ اما ملت بزرگ، بصیر و آگاه این درک را داشت که حل مسائل درون کشور یک مسئله درون خانوادگی است و اجازه دخالت بیگانگان را در این حوزه نداد.» به گفته باقری «استکبار تمام امکانات و توانمندیهای خود را علیه ملت ایران بسیج کردند تا در حرکت انقلاب اسلامی ایجاد اختلال کنند.»
شبیه این حرفها را حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز تکرار کرده و ادعا میکند: «دشمنان میخواهند ایران را به ویرانهای تبدیل کنند و از پیشرفت کشور جلوگیری کنند یعنی مشابه همان کاری که با عراق، سوریه، یمن و افغانستان کردند.»
او نیز میگوید: «اینکه بعضی شیپور بیگانه میزنند و جوانان را به میدان آشوب دعوت میکنند به این دلیل است که میخواهند ایران را به ویرانهای تبدیل کنند و از پیشرفت کشور جلوگیری کنند یعنی مشابه همان کاری که با عراق، سوریه، یمن و افغانستان کردند.»
فرمانده کل سپاه پاسداران با اشاره به کشته شدن نیروهای سپاه در جریان اعتراضات گفت: «شهدا با ایستادگی و مقاومت و اقتدار مانع تحقق اهداف دشمن شدند، البته جنگ جریان دارد و دشمن آرام نیست، اما ما او را آرام میکنیم و شکستش میدهیم، آنها فکر میکردند که میتواند این نظام قدرتمند را بشکنند، اما در اوج این خیال و توهم شکست خوردند.»
اما چرا رهبر جمهوری اسلامی متوهمانه ادعا میکند آنهایی که سطل آشغال آتش میزنند مسئله اقتصادی ندارند و امنیت را نشانه گرفتهاند؟!
خامنهای ۱۱ مهرماه، سه هفته بعد از آغاز خیزش مردم ایران گفته بود «کسانی که در خیابانها فساد و تخریب میکنند، همه یک حکم ندارند؛ برخی جوانان و نوجوانانی هستند که بر اثر هیجان ناشی از ملاحظه یک برنامه اینترنتی به خیابان میآیند. چنین افرادی را میتوان با یک تنبیه متوجه کرد که اشتباه میکنند.»
با تداوم تظاهرات اما او در روز ۲۸ آبان گفت «بساط شرارت جمع خواهد شد و دشمنان حقیرتر از آنند که بتوانند به نظام آسیب بزنند!»
اینهمه در حالیست که با وجود سرکوبها و همچنین اجرای حکم اعدام و گزارشهایی که در مورد قتل بازداشتیها و مرگهای مشکوک زندانیان چند روز پس از آزادی آنها منتشر میشود، اعتراضات همچنان ادامه یافته است. اکنون با گذشت نزدیک به ۴ ماه از خیزش انقلابی مردم، علی خامنهای در سخنرانی ۱۹ دیماه و یک روز بعد از اعتراضات روز یکشنبه ۱۸ دیماه به مناسبت سومین سالگرد فاجعهی شلیک موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پرواز۷۵۲ و جانباختگان نجات و آزادی ایران، به برخورد شدیدتر توصیه کرد. این روند در سخنان خامنهای به عنوان فرمانده کل قوا بیانگر این است که وی از تداوم اعتراضات مستأصل شده چرا که پیش از این دستور برخورد جدّی با معترضان و «جمع کردن بساط شرارت» را صادر کرده بود و وقتی به نتیجه مطلوب نرسیده، دستور برخورد جدی و شدیدتر میدهد. غافل از اینکه چنین برخوردهایی خشم و انزجار مردم را بیشتر و عزم آنها را علیه جمهوری اسلامی راسختر میکند.
از سوی دیگر، برای خامنهای که مرتب وضعیت خودش و نظام جمهوری اسلامی را با دوران پهلوی مقایسه میکند بسیار سخت و غیرقابل تحمل است که درست یک شب پیش از «تظاهرات طلاب حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۶ علیه حکومت پهلوی» که در تقویم جمهوری اسلامی از آن به عنوان «قیام ۱۹ دی قم» یاد میشود در خیابانهای ایران علیه خودش شعار بشنود. همان شب مردم پشت دیوارهای زندان «رجاییشهر» نیز برای نجات جان فرزندان ایران شعار میدادند «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه.»
خامنهای در سخنرانی «۱۹ دی» نگرانیهای دیگر خود را از شرایطی که در آن قرار گرفته نیز به زبان آورد. او روزهایی را که مردم پیش از انقلاب علیه حکومت شاه به خیابان آمدند به خاطر آورد و آن را «ایامالله» خواند و به دو موضوع اشاره کرد: ۱) سرعت عمل مردم و احساس تکلیف آنها در آن دوران علیه «رژیم طاغوت» ۲) تظاهرات مردم علیه حکومت شاه با وجود آگاهی از خطرات آن.
او میگوید: مردم آن دوران «خطرات بزرگ این کار [یعنی تظاهرات] را به جان خریدند، خطر را پذیرفتند، وارد میدان شدند. بالاخره بدون خطرپذیری نمیشود وارد کارهای بزرگ شد.»
بلند فکر کردن خامنهای با بیان این سخنان یعنی اینکه وی با تداوم اعتراضات متوجه شده که مردم حالا در دورانی که خود وی سی سال است زمامدار جمهوری اسلامی است، «خطر را پذیرفتهاند» و با وجود سرکوب به خیابان میآیند.
وی در همین سخنرانی اعتراف میکند که برای مقابله با این وضعیت به «جهاد تبیین» نیاز است و «باتوم» اثر نمیکند! معلوم نیست چرا خامنهای فکر میکند مردم میبایست واقعیات زندگی و وضعیت کشور را نادیده گرفته و توسط «جهاد تبیین» به مغزشویی تن داده و قانع شوند که جمهوری اسلامی «خوب» است و باید بماند و لازم نیست علیه آن به خیابان آمد و اعتراض کرد! خامنهای همچنین از هواداران نظام خواست در سالگرد روزهای انقلاب اسلامی «مشعلهای ایامالله» را روشن نگه دارند. وی حتا به طرفدارانش با مثالی از واقعه کربلا نهیب زد که تا دیر نشده وارد میدان شود.
به نظر میرسد رهبر جمهوری اسلامی اکنون اوضاع خودش را با دوران محمدرضاشاه پهلوی مقایسه میکند. او احتمالاً برای تصمیماتش چرتکه نیز میاندازد که آیا بکُشد تا خودش و نظام بمانند یا نه! اگر نکشد چه میشود؟ ولی آیا با کشتار وضعیت آرام میشود یا اینکه سرنوشت خودش و خانوادهاش و مقامات نظام فجیعتر از آنچه میشود که تا کنون ممکن است باشد؟!
تأثیر و رد پای این ترس و تردیدها در سخنرانیهای او به ویژه در ارتباط با روایاتی که از دوران قبل از انقلاب اسلامی میگوید یا قصههایی که از صدر اسلام انتخاب میکند، کاملا آشکار است. به همین دلیل بخشی از سخنرانیهای اخیر وی را میبایست به حساب این گذاشت که وی با صدای بلند افکار و ضمیر نهفتهی خود را بیان میکند و درواقع بدون آنکه بخواهد، لو میدهد! او پیش از اینهم یکبار گفته بود محمدرضاشاه پهلوی از نیروی هوایی ضربه خود و بلافاصله تأکید کرد «این باید درس عبرت باشد!» اما درس عبرت برای کی؟! برای چه کسی جز خودش؟! خامنهای همچنین دائم نگران خیانت فرماندهانی است که به او نزدیک هستند. وی همچنین از این هراس دارد که اطرافیانش او را تنها گذشته و پشتش را خالی و یا حتا سرش را زیر آب کنند!
اما اینکه خامنهای که دستش تا مرفق به خون و خیانت آلوده است بتواند شخص خودش را با شاه فقید مقایسه کند بسیار گزاف و یاوه است. محمدرضا شاه پهلوی ایران و مردم را دوست داشت و برخلاف برخی توصیهها حاضر نشد به قیمت کشتن مردم بر قدرت بماند. رفت تا خود جامعه سرانجام به این نتیجه برسد که چگونه با انقلاب و اعتماد به خمینی و ارتجاع سرخ و سیاه راه به سوی «وحشت بزرگ» سپرده است.
ولی علی خامنهای عین روحالله خمینی و «هیچِ» پرمعنایش، ایران و مردم را دوست ندارد. جمهوری اسلامی و رهبران و زمامدارانش خود را با میهن و ایران تعریف نمیکنند بلکه در آرزوی واهی خلافت اسلامی در سراسر جهانند و ایران را فقط «پایگاه» و محلی برای صدور انقلاب و انجام این رسالت آخرزمانی و عاشورایی خود در نظر میگیرند. برای آنها اگر میلیونها تن از مردم نیز کشته شوند، فدای اسلام شدهاند و اهمیتی ندارد!
کیهان لندن