بیانیهی جمعی از نواندیشان دینی درباره «پیشنهادهای سنجیده و دلیرانهی میرحسین موسوی»
سایت کلمه ـ ضرورت تغییر بنیادین و ساختاریِ نظام جمهوری اسلامی ایران مضمونی تازه نیست. با این حال، هنگام شکلگیری جنبش سبز پس از انتخابات مخدوش ریاست جمهوری سال ۸۸، در ذهن و ضمیر بسیاری از شهروندان معترض ایرانی این ایده هنوز چندان جایگیر نشده بود. در نظر شماری از معترضان ۸۸ هنوز کورهراهی برای تغییر در درون ساختار فعلی حکومت میسر بود. دوران کوتاهمدت اعتبار حسن روحانی با دولت مستعجل برجام، که در زمینگیر شدن آن علل گوناگون داخلی و خارجی سهم داشتند، راه را بر چرخش به سوی ضرورت همهپرسی و تغییر ساختاری هموارتر کرد.
تا پیش از کشتار و سرکوبهای گستردهی سالیان ۹۶ و ۹۸ که با سکوت معنادار حسن روحانی رخ داد، قالب نیمهجان اصلاحات که میراث دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بود، هنوز گهگاهی عرض وجود میکرد. از دورهی دوم حسن روحانی تا اضمحلال کامل صندوق رأی در انتخابات ۱۴۰۰، که با انتصاب فرمایشی یکی از بیکفایتترین زمامداران تاریخ جمهوری اسلامی ایران همراه بود، مرزبندی جناحهای حاکم سیاسی ایران یکسره در هم شکست. ایران انبار باروتی شد که مسئولان عالیرتبهی نظام و معتمدان خاص رهبر مادام العمر و مطلق العناناش با سیاستهای ماجراجویانهی دشمنمحور، به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقهای کبریت زیر این انبار باروت میکشیدند و همواره از حمایت بیدریغ رهبر در این تهدیدهای امنیتی برخوردار بودند.
پیام تازهی میرحسین موسوی از حصر ظالمانهی دوازدهساله، مبنی بر ضرورت همهپرسی و تغییرات ساختاری نشان از عبور دلیرانهی میرحسین موسوی از «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» به «نیاز به قانون اساسی جدید» است؛ تصریحی انکارناپذیر که نشان از تغییر الگوی فکری (پارادایم شیفت) در رویکرد میرحسین به سیاست ایران دارد. پیام میرحسین نه تنها جنبش «زن، زندگی، آزادی» را به رسمیّت میشناسد که در راستای آن حرکت میکند و آن را سکوی پرشی برای تصرف قدرت نمیبیند.
روشن است که نظام جمهوری اسلامی و تصمیمگیران اصلیاش هیچ عبرتی از چند ماه اعتراض و نارضایتی مردمی نگرفتهاند و «جز لجاجت و اصرار بر روشهای سرکوبگرانه به جای گفتوگو و اقناع» سر سوزنی حاضر نشدند صداهای برخاسته از گوشه-گوشهی ایران را به رسمیت شناسند. میرحسین موسوی با اشاره به «زایش دلهرهآور فاصلههای طبقاتی، اثرات سیاستهای ماجراجویانه دشمنمحور به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقهای، فساد گسترده در نهادهای پولی و مالی، خفقان گسترده فرهنگی، فقدان آزادیها و سرکوب وحشیانه زنان و مردان و حتی کودکان» مهمترین ویژگیهای نظام سیاسی فعلی ایران را تحت رهبری مادام العمر و مطلق العنان کنونی نشان داده است.
تازه ترین نمونهای که بستر فساد اقتصادی را بیش از پیش گسترش میدهد طرح فروش (بخوانید: چوب حراجِ) اموال دولتی است تا پول آن خرج نهادهای سرکوب و مغزشویی شود؛ فروشی بدون نظارت افراد و نهادهای ذیصلاح، بدون طی کردن مراحل قانونی که تنها با تأیید رهبری و مصونیت قضایی فروشندگان اموال دولتی انجام میگیرد، بهویژه آنکه مشخص نیست خریدارانِ این اموال کدام اشخاص، نهادها و شرکتها هستند.
بر اساس تجربهی شکست اصلاحات و مقاومت حاکمیت در برابر هرگونه تغییر، میرحسین پیشنهادهای سهگانهی خود را مطرح میکند: ۱. همهپرسی تغییر قانون اساسی، و در صورت موافقت مردم ۲. تشکیل مجلس مؤسسان از سوی نمایندگان همهی مردم برای تهیهی پیشنویس قانون اساسی جدید و ۳. به همهپرسی گذاردن قانون اساسی جدید. پیام میرحسین با اذعان به ابهامات گذار از وضع کنونی پایان مییابد: «کمترینش آنکه چه کسی قرار است آن را بپذیرد یا به اجرا بگذارد. از آن بالاتر چه باید کرد تا چهل سال بعد از نو به همین نقطه باز نگردیم و از سوی آیندگان سرزنش نشویم. از آن مبرمتر، چگونه به تواناییمان برای عبور از این مرحله ایمان بیاوریم».
موسوی خود یا همفکراناش را منجی راه آیندهی ایران معرفی نکرده است؛ این فروتنی خصلتی است کلیدی. خردمندی میرحسین در اینجا خود را نشان میدهد که او درِ باغ سبز نشان نداده است. او میپرسد که چه کنیم تا جمهوری اسلامی با این روشها و تنگنظریها دوباره در لفافهای جدید تکرار نشود. این نگرانیها را هم اکنون در میان جمعی از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی در داخل یا خارج از کشور هم میتوان دید. مهمتر از همه اینکه موسوی به توانایی مردم ایران برای عبور از این مرحله ایمان دارد. برای او این مقطع بنبست نیست. برای مردمی جانبهلبرسیده، زجرکشیده، شادیباخته، سرکوبشده و زندگیبربادرفته چیزی عظیمتر از این نیست که کسی آینهای در برابرشان بگیرد و به آنها بگوید: شما میتوانید و حق دارید روزگاری شاد، آزاد و برخوردار داشته باشید.
ما امضا کنندگان این بیانیه، که دل در گرو ایران و ایرانی داریم، حمایت کامل خود را از پیشنهادهای سنجیده و دلیرانهی میرحسین موسوی اعلام میکنیم. ما همراهی خود را در رفتن به سمت تغییرات کلیدی برای عبور از نظام فروبستهی کنونی از رهگذر همهپرسیِ تغییر ساختاری و بنیادی ابراز میکنیم.
هاشم آقاجری، حسن یوسفی اشکوری، محمدجواد اکبرین، رضا بهشتی معزّ، میثم بادامچی، رضا علیجانی، احمد علوی، علی طهماسبی، حسن فرشتیان، علیرضا رجایی، سروش دباغ، رحمان لیوانی، عبدالله ناصری طاهری، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، یاسر میردامادی