از برخی بازداشتشدگان اعتراضات اخیر در مورد بطری آب معدنی در بازجوییها و داروهایی که به آنها میدادند پرسیدیم. پاسخها را با هشتگ مسمومیت_معترضین در اینجا میگذاریم.
پیام اول: «من رو مهر بازداشت کردن از خونه. شب اول منو به ساختمانی که در همون حوالی اوین باید بوده باشه بردن. بهم آب میدادن و مجبورم میکردن بخورم. مزهش فرق داشت. و کمی تلخ بود. بیرنگ بود. من فقط دهنمو باهاش خیس میکردم و کامل نخوردم. ولی توهم بهم میداد، تهوع و گیجی و آروم میشدم کمی. و از فرداش چند روز کامل بالا میاوردم..»
پیام دوم؛ : «ما پنج روز تو یه اتاقک تو کلانتری بودیم. برامون آبمیوه سنایچ آوردن ولی باز بود و خودشون داخلش نی انداخته بودن و مارو مجبور کردن ازش بخوریم. بوی مخلوط پنی سیلین و الکل میداد. من اون چند روز فقط دل درد گرفتم و لرز و برون روی شدید… اما همبندیم حالش خیلی بد شد و بردنش بیمارستان و اون قبلش یه شماره به من داد که من الان هرچقدر به اون شماره زنگ میزنم خاموشه و اطلاعی ندارم که چه بلایی سرش اومده.
و من بعد اون مدت حدود پنج ماهه که بیشتر اوقات برون روی دارم و چند بار آزمایش دادم ولی چیزی نشون نمیده.»
پیام سوم؛ : «برای من تو بازجوییها چایی آوردن که بخورم و من چون شنیده بودم ممکنه که چیزی توش باشه نمیخوردم ولی در نهایت با اصرار بازجو مجبور شدم بخورم، من همونجا سرگیجه گرفتم و فشارم افت پیدا کرد بازجو وقتی دید اینطوریه میخواست به زور برای من دکتر بیاره…
که از من انکار که حالم خوبه و نرفتم. ولی متاسفانه مشکل ادرار پیدا کردم و بعد گذشت ۴ ماه همچنان این مشکل با من مونده و الان حتی نمیتونم ادرار خودم را نگه دارم.»
پیام چهارم؛ : «بطری ابی که روز اول روی میز بازجویی بود پلمپ نبود.
به خاطر نور کم اتاق نتونستم رنگشو تشخیص بدم اما بی رنگ نبود مایل به زرد بود کم رنگ.
بازجو قبل اینکه شروع به حرف زدن کنه ازم خواست برای آروم شدنم آبو بخورم…
برای خلاص شدن فقط یکم خوردم؛
بوی پلاستیک سوخته یا علف سوخته یا همچین چیزی میداد.
من همون شب تب کردم تب بالا همراه با تنگی نفس و سرفه.
نمیدونم به خاطر سرفه زیاد حالت تهوع گرفتم یا به خاطر آب.
اون شب منو به پزشک نرسوندن فقط چندتا قرص به خوردم دادن که منگ شدم…
سر همون منگی کلی امضا و نوشته های اجباری نصیبم شد.
بعد یکی دو روز خون توی ادرارم دیدم. شکمم ورم کرد تب هم همچنان داشتم. با مسکن چهار پنج روز گذشت که تهش منو بردن بیمارستان ازمایشم نگرفتن فقط دارو و سرم. چند ماهی گذشته تحت رژیم و درمانم تحت عنوان نارسایی کلیه اما خفیف.
پیام پنجم؛ : «من تجربهای از آب مسموم ندارم ولی من یه سری قرص مصرف میکنم چندین ساله. بعد توی زندان اینا قرصای منو گرفتن (یعنی کلا سیستمشون این بود) و خودشون صبح و شب قرصا رو میدادن به بازداشتیا. من چندین ساله قرص مصرف میکنم و شکلشونو میشناسم.
روز اول اوکی بود، از روزای بعد شکل و رنگ یکی از قرصا تغییر کرده بود و باعث میشد من سردرد و منگی داشته باشم و روی کارام تمرکز نداشته باشم. قرص هم میدادن وایمیسادن بالا سرمون که حتما بخوریم.»
منبع :
@t1500tasvir