برخلاف فتوای خامنه ای که گفته است امروز جمعه (اول اردیبهشت ١۴٠٢) عید فطر نیست و فردا (شنبه) را عید فطر اعلام کرده, مردم بلوچ در شهرهای مختلف استان مثل همه کشورهای اسلامی (به استثنای جمهوری اسلامی) امروز را عید گرفتند.
امروز جمعه مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان نماز عید فطر را با حضور جمعیت بیشمار برگزار کرد. اما اسفاء که در زادگاه بنده (چابهار) جمهوری اسلامی مثل همیشه موفق شد مولوی عبدالرحمان سربازی (امام جمعه اهل سنت چابهار) را متقاعد کند به جای همراهی با بقیه مردم اهل سنت از حکومت پیروی کند که این خودداری مولوی و نمایندگانش از برگزاری نماز عید فطر در چابهار باعث تفرقه شدید و سردرگمی هزاران نفر شد.
در اردیبهشت سال پیش در مقاله ای تحت عنوان “حکایت یک شهر و دو روز و دو عید” نوشتم که جمهوری اسلامی همواره مدعی است زاهدان پایتخت وحدت اسلامی است.
اما حوادث نشان دادند که شوربختانه “وحدتی” در کار نیست و جمهوری اسلامی از لحظه بدو پیدایش خویش همان افسانههای مکرر و خام را تکرار میکند. این رژیم حاصلی جز ایجاد تفرقه و تبعیض بین شیعه و سنی (و بقیه هموطنان) چه در داخل کشور و چه در جهان بیرونی نداشته است.
حکایت یک شهر و دو روز و دو عید زاهدان نه تنها داستان تلخ دو نماز عید در دو روز متفاوت است، بلکه قصه پر غصه رژیمی است که بنا به ادعای خودش برای وصل کردن آمده بود، اما هُنرش “فصل” کردن است. حکایت یک شهر و دو روز و دو عید حقیقتا حکایت انزوا و ایزوله شدن و تنها ماندن جمهوری اسلامی در جهان اسلام است. بقیه دنیای اسلام عید را یک روز زودتر جشن گرفتند. اما جمهوری اسلامی که خود را ام القرای جهان اسلام معرفی میکند، به دلیل سماجت حاضر نشد با بقیه جهان اسلام همراه شود و بقول معروف “علی ماند و حوضش”.
اما امسال جمهوری اسلامی با کمک مولوی عبدالرحمان سربازی موفق شد ویروس تفرقه را اینبار نه بین شیعه و سُنی بلکه بین سُنی و سُنی در بلوچستان شیوع بدهد. حقیقتا نمی دانم چرا و چگونه جمهوری اسلامی توانسته مولوی عبدالرحمان سربازی را در قبضه و پنجه خود از بقیه جدا کرده و باعث چندپارچگی و تفرقه بشود. مولوی عبدالرحمان سربازی را از کودکی یعنی بیش از نیم قرن پیش که به چابهار آمد و عموی من (حاج یوسف دوشوکی) به او یک منزل مجانی داد, می شناسم. او هنر سیاست “نه سیخ بسوزد و نه کباب” را از همان ابتدا می دانست و اجرا می کرد و در طی ۴۴ سال گذشته با سیاست و زیرکی همراه رژیم بوده است. علیرغم اینکه شخصا با او بارها صحبت کرده و نیک می دانم که قبل از انقلاب شدیدا مخالف خمینی بود. ولی چه سود که عده ای معتقدند “گر زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز”.
اگرچه مولوی عبدالرحمان سربازی ثابت کرده است که در دریای پرتلاطم جمهوری اسلامی شناگر ماهری است؛ اما اکنون دوران پسا جمعه خونین زاهدان و خاش است. چهارشنبه یعنی دو روز قبل از جمعه خونین زاهدان (٨ مهر ١۴٠١) در چابهار تظاهرات علیه فرمانده “تجاوزکار” نیروی انتظامی شهر صورت گرفت, مولوی عبدالرحمان سربازی مردم معترض را اغتشاشگر و بر هم زننده نظم شهر لقب داد و اعتراضات را محکوم کرد. اما بعد از جمعه های خونین زاهدان و خاش, با مصلحت اندیشی زیرکانه سکوت اختیار کرد. ولی با آنچه که امروز در چابهار اتفاق افتاد, احتمالا سیاست “نه سیخ بسوزد و نه کباب” ایشان منبعد کارایی نخواهد داشت.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
جمعه اول اردیبهشت ١۴٠٢