سید «رضی موسوی» مشهور به رضا که برخی نیز او را «فرهاد» میخواندند، دومین فرمانده ارشد «سپاه قدس» بود که طی سالهای اخیر در خارج از ایران ترور شد و عامل ترور بهصورت علنی مسوولیت آن را قبول کرد.
ترور رضی موسوی جمهوری اسلامی را با یک چالش بزرگ مواجه کرد؛ چالش «انتقام سخت».
«انتقام سخت» اما از هموطن
پیش از رضی موسوی، «قاسم سلیمانی»، فرمانده پیشین سپاه قدس و «سلبریتی» نظامی جمهوری اسلامی در عراق، توسط آمریکا ترور شده بود. کلید واژه «انتقام سخت» از همان ساعتهای اول پس از انتشار خبر جانباختن قاسم سلیمانی، بهعنوان اصلیترین گزاره جمهوری اسلامی در مواجهه با این حادثه تاکنون مطرح بود؛ انتقامی که البته گرفته شد، اما از ایرانیان.
علی خامنهای اولین کسی بود که پس از ترور قاسم سلیمانی در پیامی گفته بود «انتقام سختی» در انتظار کسانی که دست به این کار زدهاند خواهد بود.
«حسین دهقان»، مشاور نظامی رهبر جمهوری اسلامی اما گفته بود که «در دنیای استکبار نمیتوان هیچکس را یافت که با یک تار موی زائد» قاسم سلیمانی برابری کند.
آن زمان «حسین اشتری»، فرمانده نیروی انتظامی، و «ابراهیم رئیسی»، رییس وقت قوهقضاییه، اعلام کرده بودند که «جبهه مقاومت» انتقام قاسم سلیمانی را خواهد گرفت. این سخنان به این معنا بود که گروههایی مانند حزبالله لبنان یا گروههای مشابه، اقداماتی را علیه منافع و نیروهای آمریکا انجام خواهند داد. مجلس نیز دی ۱۳۹۸، طرح سه فوریتی موسوم به انتقام سخت را تصویب کرد.
در نهایت حوالی ساعت یک بامداد روز چهارشنبه ۱۸دی۱۳۹۸ به وقت تهران، پایگاه نظامی عینالاسد آمریکا در استان انبار عراق، هدف حملات موشکی ایران قرار گرفت. در آن کسی کشته نشد، اما ایرانی ها و آمریکاییها اخبار ضدونقیضی درباره تلفات و خسارات به پایگاه عینالاسد آمریکا در عراق منتشر کردند که بهمرور زمان تغییر کرد.
آن زمان این گمانهزنی مطرح شد که جمهوری اسلامی پیش از حمله به طرف آمریکایی خبر داده است و به همین دلیل بود که نیروهای نظامی آمریکایی فرصت به حداقل رساندن خسارات آن حمله را یافتهاند.
مرحله بعد، سخنان مقامات جمهوری اسلامی درباره «انتقام سخت» خروج نیروهای آمریکایی از منطقه بود. برخی مقامات ازجمله «رمضان شریف»، سخنگو سپاه پاسداران اما حضور در راهپیمایی ۲۲بهمن و انتخابات مجلس را نیز «انتقام سخت» خواندند.
انتقام سخت اما در معنای واقعی آن، با شلیک دو موشک سپاه به هواپیمای اوکراینی در ۱۸دی۱۳۹۸ و کشته شدن تمامی ۱۷۶ سرنشین آن گرفته شد.
ترور سید رضی موسوی دوباره موضوع «انتقام سخت» را به سرخط خبرهای ایران آورد.
انتقاد بهخاطر انفعال در انتقامگیری
روز دوشنبه ۴دی۱۴۰۲، خبر کشته شدن سید رضی موسوی، یک فرمانده ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران، در «حمله هوایی اسراییل» به دمشق، پایتخت سوریه، منتشر شد. فردی که رسانههای داخلی او را «مستشاران نیروی قدس سپاه» معرفیکردند که در زمینه «پشتیبانی از محور مقاومت در سوریه» فعال بوده است.
به گزارش خبرگزاری «فارس»، وابسته به سپاه پاسداران، سید رضی موسوی از قدیمیترین مستشاران سپاه در سوریه و «از همراهان» قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه بود.
خبرگزاری «رویترز» نیز به نقل از سه منبع امنیتی گزارش داده که «سید رضی موسوی» نام مستعار این فرمانده سپاه بوده و او مسوولیت هماهنگی نظامی بین تهران و دمشق را بر عهده داشته است.
ساعتی پس از اعلام این خبر ترور، «حسین اکبری»، سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه، به شبکه خبر صداوسیما گفته که سید رضی موسوی تا ساعت دو بعدازظهر دوشنبه در سفارت جمهوری اسلامی در دمشق بوده و «پس از پایان کار خود به سمت منزلش حرکت کرد و ساعت ۱۶:۱۰ دقیقه امروز در محل اقامت خود» توسط اسراییل «با سه موشک هدف قرار گرفت و به شهادت رسید.»
خبر ترور این همراه قاسم سلیمانی و فرمانده بلندپایه سپاه قدس، موجی از خشم را در بین مقامات نظام و بدنه هوادار آن برانگیخت.
در واکنش به کشته شدن رضی موسوی، سپاه پاسداران در بیانیهای اعلام کرد که «بیتردید رژیم غاصب و متوحش صهیونیستی تاوان این جنایت را خواهد پرداخت.»
سپاه پاسداران علت کشته شدن این فرمانده را «حمله موشکی» اسراییل اعلام کرده و بهشکل رسمی او را «مسوول پشتیبانی جبهه مقاومت در سوریه» معرفی کرده است.
کشته شدن رضی موسوی بازتاب گستردهای در صفحات هواداران حکومت جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی داشته است. برخی از این چهرهها هم خواستار واکنش جمهوری اسلامی به کشتن این فرمانده ارشد سپاه توسط اسرائیل و «انتقام» شدهاند.
از سوی دیگر، «انتقاد» از جمهوری اسلامی بهدلیل انفعال در «انتقام گیری» از ترور فرماندهان ارشد سپاه حتی به صداوسیما حکومتی نیز کشیده شد، تا جایی که مجری برنامه فلسطین در این برنامه تلویزیونی گفت: «اینقدر سپاه پاسداران درباره انتقام سخت، تهدیدهای توخالی کرده که توخالی بودن این تهدیدها، هم برای مردم خودمون و هم برای خارجیها رو شده و بهنوعی دندانهای ما را شمردهاند.»
شاید در پاسخ به این فشارهای افکار عمومی بدنه جمهوری اسلامی بود که در نهایت روز ۶دی۱۴۰۲ در یک کنفرانس خبری، ضمن وعده گرفتن انتقام ترور سید رضی موسوی، مدعی شد که حمله حماس به اسراییل در ۷اکتبر «یکی از انتقامهای محور مقاومت از کشته شدن قاسم سلیمانی بود» که در آن نیروهای اسراییل «بیش از ۲۰۰ فرمانده را از دست دادند و بیش از ۱۵۰۰ تلفات داشتند.»
این سخن سردار رمضان شریف، جمهوری اسلامی را با بحرانی بزرگ مواجه کرد. از یک سو سخنان این مقام رسمی و ارشد سپاهی ادعاهای پیشین مقامات جمهوری اسلامی در رابطه با استقلال حماس در حمله ۷اکتبر به اسراییل را زیر سوال میبرد و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی در جایگاه یک دولت مستقر شریک عملکرد حماس در جریان آن حمله میکرد.
رویارویی رمضان شریف و حماس
اگرچه، این بحران بهسرعت با بیانیه حماس تا حدود زیادی رفع شد. عصر همان روز، حماس در بیانیهای که در کانالهای تلگرامی خود منتشر کرد، اظهارات رمضان شریف، سخنگو سپاه پاسداران را درباره «طوفان الاقصی» تکذیب کرد.
حماس در این رابطه نوشت: «ما بارها انگیزه و دلایلمان از طوفان الاقصی را تکرار کردهایم که در درجه اول خطرهایی است که مسجد الاقصی را تهدید میکند.»
پس از تکذیبیه حماس، آقای شریف گفت از اظهارات او اشتباه برداشت شده است.
رمضان شریف برخلاف آنچه در ویدیو سخنانش شنیده میشود، اعلام کرد که نگفته است که انگیزه عملیات «طوفان الاقصی» انتقام از ترور قاسم سلیمانی بوده، بلکه او گفته که یکی از «نتایج» این عملیات، انتقام از این ترور بوده است.
رمضان شریف همچنین در کنفرانس خبری خود گفته بود: «پاسخ ما به ترور شهید موسوی، ترکیبی از اقدام مستقیم و جبهه مقاومت خواهد بود.»
پس از آن بود که موجی تکذیب ارتباط حمله ۷اکتبر حماس و جمهوری اسلامی در بین مقامات نظام ایجاد شد. حسین سلامی، فرمانده سپاه در این رابطه بدون اشاره به سخنان سخنگو نظامی تحت امر خود گفت:« عملیات طوفان الاقصی کاملا یک عملیات فلسطینی بود. طراحی و اجرا توسط فلسطینیان انجام شد و در خارج از فلسطین تصمیمی گرفته نشد.»
تکذیب ارتباط انتقام سخت و طوفان الاقصی تا جایی ادامه یافت که حتی رییس دفتر «علی خامنهای» نیز برای تایید «سیاست رسمی جمهوری اسلامی» گفت: «ماجرای غزه داستان فلسطینیهاست و بس؛ ارتباطی به ما ندارد.»
در همین رابطه بود که جمهوری اسلامی ضمن خودداری از هرگونه درگیر شدن با اسراییل که طی چهل سال گذشته همواره وعده جنگ با آن را میداد، شروع به نصب بیلبوردهایی ضدجنگ همراه با عکس و جملهای از قاسم سلیمانی در سطح معابر کرد: «هرگز نخواستم سلاح به دست بگیرم.»
روایت جمهوری اسلامی از سید رضی موسوی نیز به ناگهان تغییر کرد، فردی که تا پیش از آن توسط رسانههای داخل کشور با عنوان یکی از فرماندهان برجسته سپاه قدس خوانده میشد، به ناگهان در برنامه صداوسیما بهعنوان «دیپلمات و رایزن دوم سفارت ایران» خوانده میشود که با گذرنامه دیپلماتیک در سوریه حضور داشتهاست.
آن زن که بود؟
همزمان نیز شایعهای مربوط به زنی در شبکههای مجازی مطرح میشود که در زمان ترور همراه سید رضی موسوی بود. زنی که بهعنوان همسر دوم یا همسر موقت موسوی معرفی شد.
انتشار این شایعه را پخش مصاحبه «صادق موسوی»، پسر سید رضی با شبکه «المیادین» به زبان عربی تقویت کرد. برخی از حسابهای کاربری که نام و نشان مشخصی نداشتند، به استناد این مصاحبه، عکسی از یک اینفلوئنسر ترک و نام زنی از افسران ارتش «بشار اسد»، ادعا کردند که رضی موسوی از همسر دومش صاحب یک پسر بوده، اسراییل از طریق تلفن همراه این زن موفق به ردیابی رضی موسوی شده است.
این در حالی است که ساعت مرگ «رغد اسامه دیب» با ساعت مرگ رضی موسوی تفاوت داشته و دلیل عربی حرف زدن صادق موسوی نیز سالها اقامت و تحصیل در سوریه بوده است.
براساس اطلاع ایرانوایر، موسوی که در سالهای پایانی دهه شصت به همراه همسرش به سوریه رفته، از قدیمیترین اعضای سپاه قدس در سوریه بوده و برخلاف ادعاهای روزهای اخیر دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی، نهتنها یک دیپلمات نبوده، که برای سالها مسوول ارسال سلاح از ایران به شبهنظامیان طرفدار جمهوری اسلامی در سوریه و همچنین به حزبالله لبنان بوده است.
سولماز ایکدر