آمریکا اصرار داشته است خط تفکیکی فرضی میان تهران و گروههای نیابتیاش بکشد اما در نظر گرفتن حماس و گروههای نیابتی به عنوان تهدیدی جداگانه، به جمهوری اسلامی در افزایش قدرتش کمک میکند
«در حالی که جنگ غزه ادامه دارد و اسرائیل خود را برای درگیری احتمالی با حزبالله لبنان آماده میکند، کارزار جمهوری اسلامی علیه اسرائیل و آمریکا به نقطه عطف نزدیک میشود.» ست کراپسی، مدیر موسسه یورکتاون و افسر سابق نیروی دریایی آمریکا، در مقالهای در والاستریت ژورنال مینویسد واشینگتن و اورشلیم به راهبرد جدیدی نیاز دارند که تهران را بهعنوان دشمنی واقعی به رسمیت بشناسند، دشمنی که شبکه نیروهای نیابتیاش مانند امپراتوری عمل میکند.
به عقیده کراپسی، هر دو کشور بهجای حملات هوایی و مجازات گروههای نیابتی، باید تلاش کنند قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی در عراق، سوریه و لبنان را از بین ببرند.
نویسنده در ادامه میافزاید آمریکا اصرار داشته است خط تفکیکی فرضی میان تهران و گروههای نیابتیاش بکشد. اما خطر این شبهامپراتوری برای آمریکا و کشورهای اروپایی و آسیایی واقعی است.
این افسر سابق نیروی دریایی آمریکا مینویسد هدف جمهوری اسلامی سلطه بر منطقه است و در نظر دارد انقلاب اسلامی را به سراسر خاورمیانه صادر کند.
واشینگتن بهجای اینکه جنگ اسرائیل را کلید افزایش ثبات ژئوپلیتیکی در نظر بگیرد، آن را به چشم جنگی دیگر در غزه میبیند. تصور بر این است که حملات گروههای شبهنظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی به کشتیها در دریای سرخ و به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه پسلرزههای درگیری اسرائیل و فلسطینیان است؛ و این بهنفع تهران است.
کراپسی مینویسد مشکل جمهوری اسلامی این است که نه میتواند در جنگی متعارف بر آمریکا پیروز شود و نه تا وقتی آمریکا در منطقه حضور دارد، میتواند بر اسرائیل غلبه کند. بنابراین، تهران به دنبال راههای دیگر است تا آمریکا را از خاورمیانه بیرون براند. پس بهجای اینکه دشمن را با توسل به نیروی نظامی وادار به انجام کاری کند، او را فریب میدهد تا کاری برخلاف منافعش صورت دهد.
به عقیده کراپسی، جمهوری اسلامی میخواهد آمریکا را مجاب کند تا با این تصور که حفظ موقعیت و دفاع از متحدانش بیش از اندازه دردسر دارد، خاورمیانه را رها کند. تهران بهویژه نیاز دارد تا آمریکا پایگاه التنف را رها کند که حائلی میان عراق، سوریه و اردن است. گروههای نیابتی جمهوری اسلامی به بهانه جنگ در غزه، این پایگاه را زیر حملات موشکی و پهپادی گرفتهاند.
نویسنده مقاله در ادامه میافزاید وقتی آمریکا منطقه را ترک کند، جمهوری اسلامی میتواند عراق، سوریه و لبنان را به فضایی راهبردی تبدیل کند. سپس، مستقیم سراغ کرانه باختری برود و نیروهای آموزشدیده و تسلیحات را از مسیرهای قاچاق از اردن به این منطقه سرازیر کند، و در عین حال دولت اردن را تضعیف کند.
تهران با آزاد شدن مسیر تدارکات و فشار به امان، میتواند برای حملات مستقیمتر به اسرائیل برنامهریزی کند و به هر بهانهای، نیروهای نیابتی از لبنان و سوریه حمله کنند و زیرساختهای حیاتی اسرائیل هدف گرفته شوند. هدف جمهوری اسلامی این است که اسرائیل قابلزندگی نباشد. اگر فقط چندصد هزار اسرائیلی متعهد به آرمان صهیونیسم باقی بمانند، جمهوری اسلامی و شبکه نیابتیاش بهراحتی میتوانند بر آنها غلبه کنند.
کراپسی معتقد است اقدامهای فعلی اسرائیل و آمریکا در مسیری نیست که جلو چنین اتفاقی را بگیرد. تهران مدعی است که کنترل مستقیمی روی گروههای نیابتی ندارد و اورشلیم و واشینگتن نیز با شبکه نیابتی جمهوری اسلامی آنطور که ماهیت واقعیاش است رفتار نمیکنند. زیرا لبنان، سوریه و عراق کشورهایی مستقل با حقوق حاکمیتیاند، هرگونه تلافیجویی هزینه سیاسی بیشتری برای اسرائیل و آمریکا خواهد داشت و همین مانع اقدامهای نظامی جدی برای تضعیف ظرفیت جمهوری اسلامی میشود.
نویسنده مقاله توصیه میکند آمریکا و اسرائیل برای مقابله با راهبرد جمهوری اسلامی باید رژیم تهران را مجاب کنند که این شبکه هزینه دارد، هزینهای که فراتر از حملات هوایی چند ماه اخیر است. این اقدامها در کوتاهمدت میتواند هدف گرفتن عوامل جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی در عراق، سوریه و لبنان را شامل شود؛ و در نهایت، فشار اسرائیل و آمریکا به حدی برسد که جمهوری اسلامی را وادار کند تا علنی کنترل این مناطق را به دست بگیرد و هزینه لازم را بپردازد.
کراپسی معتقد است جمهوری اسلامی منابع مالی دارد، اما تحریمهای گستردهتر، تغییر بهای نفت یا سایر اختلالها در اقتصاد کلان منابع تهران برای تامین مالی کشورگشایی نیابتیاش را کاهش میدهد. در صورتی که اداره علنی و کاملا مستقیم به مجموعه وظایف افزوده شود این راهبرد در نهایت دو سر اژدهای امپراتوری جمهوری اسلامی را قطع میکند.
نویسنده مقاله در پایان مینویسد مسئله این است که بازی جمهوری اسلامی با آمریکا تا چه حد موفق بوده است. واشینگتن از ۷ اکتبر تاکنون نتوانسته است به حمله جمهوری اسلامی پاسخی جدی بدهد و همچنان به این دروغ که تهران روی گروههای نیابتی کنترل ندارد معتقد است. نتیجه این رویکرد عجز آمریکا است که با افزایش فشار جمهوری اسلامی، تشدید خواهد شد.