بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
مشکل اقتصاد ایران، جهالت مدیران رانتی و کوتهبین است
*برای اینکه مشکلات کشور را رفع کنیم، نیاز به برخورد کارشناسی و علمی داریم. یعنی ببنیم ریشه مشکلات کجاست، برای آن فرضیه درست کنیم و فرضیه را آزمون کنیم؛ در صورت جواب مثبت بپذریم و اگر جواب نداد، سراغ فرضیه دیگری برویم. مشکلی که وجود دارد این است که مدیران اجرایی کشور، دانش لازم را ندارند. اکثر آنها به واسطه رابطه، مسئولیت گرفتهاند و اینطور نیست که با تکیه بر دانش، لیاقت و کاردانی مسئولیتی را عهدهدار شده باشند. در واقع یکی از مشکلات بارز اقتصاد ایران، «جهالت اقتصادی مدیران» است. به این معنی که افراد ضعیف و کوتهبین، که باندی و رابطهای انتخاب شدهاند، منافع کشور را دچار خسران کردهاند.
*در فرورین سال ۱۴۰۱ و در حالی که هشت ماه از دوره دولت مستقر میگذشت، نرخ دلار ۲۷۵۰۰ تومان بود و در روزهای پایانی ۱۴۰۲، دلار وارد کانال ۶۰ هزارتومان شد. این یعنی ارزش پول ملی که شاخص اول اقتصاد محسوب میشود، بیش از ۱۰۰ درصد افزایش داشته که این نمیتواند ربطی به دولت قبلی داشته باشد. در واقع وقتی سیاست خارجی در خدمت توسعه اقتصادی نیست، هزینه اش را باید مردم بدهند.
*اقتصاد در حال حاضر دو مشکل اساسی دارد؛ اول اینکه اقتصاد در ایران بسته است و با جهان هیچ تعاملی ندارد، در حالی که ۹۰ درصد تجارت جهانی با دلار آمریکا و یوروی اروپا است. خودِ دلار به تنهایی حدود ۶۵ درصد تجارت جهانی را در دست دارد.
* مشکل دوم اقتصاد در جمهوری اسلامی این است که برخلاف سنت شیعی و ارزشهای اسلامی که تاکید دارد «اگر کسی از شما کاردانتر است، باید کنار بروید»، مدیران کنونی با حرص قدرت، ساختارها را از بین بردهاند. حتی مدیران مدارس هم اگر هم فکرشان نباشد، عوض میکنند. این طرز تفکر اگر اصلاح نشود، حتما هزینههای بسیار بالایی را به مصلحت عمومی تحمیل میکند. در واقع یکی از دلایل ناامیدی عمومی این است که مردم میبینند، آدمهای کوتوله سر کار هستند و مسئولیتهای بزرگ را عهده دار شدهاند.
مدیران سازمان برنامه و بودجه از دانشگاههای درجه چندماند و سره را از ناسره تشخیص نمیدهند
*سازمان برنامه و بودجه که یکی از تخصصی و مهمترین بخشهای مدیریتی کشور است، به قاعده باید باید حداقل۷۰ درصد از مدیرانش، از بدنه همین سازمان انتخاب شوند تا فعالیتشان توام با نتیجه مثبت باشد. اما متاسفانه آنچه در دولت سیزدهم رخ داده، این است که مدیران سازمان برنامه و بودجه از فارغ التحصیلان دانشگاههای درجه چندم انتخاب شده که به طور قطع به دلیل دانش پایین، سره را از ناسره نمیتوانند تشخیص بدهند و به همین راحتی کشور را با چالشهایی جدی مواجه میکنند.
*انسان همیشه به امید زنده است. برخلاف نظر آنهایی که در ناامیدی به سر میبرند، نظرم این است که آینده ایران روشن است. چرا؟ به این دلیل که تکنولوژی در حال تحول است و باعث میشود، نسل جدید و جامعه بداند و بفهمد، چه کسانی خادماند و چه کسانی مسئولیت را برای منفعتطلبی میخواهند و دنبال رانت هستند. در حالی که تحریم مردم را گرفتار کرده است، کاسبان تحریم خوشحالاند چون از این طریق جیبشان را پر میکنند.
*بیش از ۲ سال و نیم است که دولت سیزدهم روی کار آمده است و مردم هیچ تحول اقتصادی و معیشتی را حس نمیکنند. چرا این اتفاق میافتد؟ چرا رقیبان منطقهای ما روز به روز وضع شان از ما بهتر میشود؟ چون آنها به سمت عقلانیت رفته و ما به سمت شعار رفتهایم. امروز اگر دولت ایران بتواند مقدمات همکاری با یک شرکت آمریکایی در صنعت نفت را آماده کند، این ماییم که بیشتر از آمریکاییها سود خواهیم کرد. اما آقایان این را متوجه نیستند و به جای اینکه با بحرانها برخورد کارشناسی و علمی کنند، دائم به دنبال تنشزایی با دنیا هستند. اگر بحران نباشد، نمیتوانند کشور را اداره کنند.