یک جامعه شناس با بیان اینکه جلوههای شدید ثروت در تهران مشوق کار کودکان در خیابان است، گفت: فقر و نابرابری شدید باعث میشود، افراد فقیر به محله های برخوردار منتقل شوند و در آنجا بخشی از مشکلشان را حل کنند.
این جامعهشناس واژه آسیب را ناشی از نگاهی بیولوژیک به جامعه دانست و افزود: در زیست تنانه موجودات مواردی از بیماریها هست و در جامعه هم چنین وضعیتی وجود دارد. وقتی یک بدن دچار ضعفهایی میشود و مشکلاتی دارد؛ قدرت سلامتی را از دست میدهد و بیمار میشود؛ برای رفع این بیماری مسلما لازم است علت بیماری را شناسایی کنیم. نزد پزشک برویم و او تشخیص دهد که چه اختلالی در بدن ما ایجاد شده و علت بیماری چیست. تجویزش ممکن است تقویت بدن یا مقابله با بیماری باشد. در جامعه نیز همینطور است.
برای رفع آسیب اجتماعی نیاز به متخصصانی داریم که بتوانند علت بروز بیماری و آسیب را تشخیص دهند. حال در درمان ممکن است دو نوع برخورد داشته باشیم؛ یک برخورد این است که فعلا این درد تا حدی تسکین پیدا کند و در چنین شرایطی خود بیماری از بین نرفته است و با عوارضش برخورد میشود مثل استفاده از مسکن و این در حالی است که مسکن بیماری را برطرف نمیکند.
برخورد با عوارض آسیب اجتماعی به جای شناسایی علتها
این متخصص آسیبهای اجتماعی تاکید کرد: وجود آسیبهایی مثل اعتیاد، کارتن خوابی یا کودکان خیابانی نشانه وجود بیماری در جامعه است که این بیماریها، ریشههایی دارد. یک راه حل این است که با صورت و ظاهر آن برخورد شود و به طور مثال به سراغ طرحهای جمع آوری برویم و آسیب دیده ها را از سطح جامعه خارج کنیم تا کسی متوجه آنها نباشد.
آسیبهای اجتماعی برای مردم مشهود هستند
او افزود: وقتی این آسیبها وجود داشته باشد مشهود است و در مسیر زندگی مردم خودش را به اشکال مختلف نشان میدهد. به طور مثال ممکن است یک معتاد دست به جرایم دیگری بزند یا یک کودک خیابانی و متکدی چهره شهر را به قول بعضی، از آن حالت رمانتیک خارج کند و انواع و اقسام این آسیبها که قاعدتا یکی از عوارضشان صورت آنها است و همچنین آثار دیگری که بر آنها مترتب میشود.
او با بیان اینکه در وهله اول سادهترین کار استفاده از مسکن و برطرف کردن صورت بیماری است، خاطرنشان کرد: با این کار ما میدانیم که بیماری و آسیب زائل نمیشود، چون ریشه درد و بیماری وجود دارد.در همه جوامع اعتیاد وجود دارد و طبیعی است. یک زمانی هست که میزان اعتیاد آنقدر زیاد است که قابل اغماض نیست و یک موقع آن قدر کم است که به نظر نمیآید. در جوامعی که میزان آسیب خیلی محدود و کم است، روانشناسانی هستند که کمک میکنند این تعداد کم هم درمان شوند. افراد برای مثال به مراکز خاصی مثل مراکز بازپروری معرفی میشوند. مراکزی که میتوانند آنها را اصلاح کنند و به جامعه برگردانند. به آنها شغل می دهند و مشکلاتشان را رفع می کند.
وی افزود: البته یک موقعی هست که آنقدر آسیبهای اجتماعی زیاد است که راه حلهای فردی و روانشناس و مددکار نمیتوانند آنها را بر طرف کنند. اینجا ریشه بیماری عمیق است و شدت دارد مثل برخی از آسیبهایی مانند اعتیاد که در جامعه است.او با اشاره به محله، محل کار و دانشگاه به عنوان مکانهایی که آسیبهای اجتماعی در آن وجود دارد، افزود: خواه ناخواه نمیتوانیم با برخورد تک به تک مشکل را حل کنیم. روانشناس و مددکار دیگر از پس اینها بر نمیآیند و مستلزم شناخت عمیقتر مساله است.
ضرورت راه حلهای ساختاری برای رفع آسیبهای اجتماعی
رئیس اسبق پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در ادامه گفت: اینجا باید جامعهشناس و اقتصاددان تحلیل کنند، چرا این وضعیت پیش آمده است تا به تعدادی راه حل ساختاری برسیم و با اصلاح روندها و برنامههای توسعه و با اصلاح ساز و کارهایی که در جامعه است و با اصلاح قوانین و مقررات و شیوههایی مانند این بتوانیم مداخله کنیم تا بتوانیم به کاهش آسیب ها دست بزنیم.
وی افزود: اگر این مسیر خوب تحلیل نشود یا در مجموع آنقدر مشکلات ساختاری و روندی مشکلزا باشد و قدرت تغییر آنها وجود نداشته باشد؛ سادهترین کار این است که اینها را از صورت جامعه پاک کنید، ولی پاک شدنی هم نیستند. در حقیقت آسیب ها آنقدر وسعت دارد که با این مداخلات هم مشکل حل نمیشود.
افزایش هرساله تعداد و شدت آسیبهای اجتماعی
معیدفر تاکید کرد: ما میبینیم هر سال تعداد و شدت آسیبها بیشتر میشود چون ما با معلولها تلاش کردیم مشکل را حل کنیم نه با علتهای اصلی. برخوردهای دفعی و حذفی نشان دهنده سطح نگرش حداقلی در مواجهه با آسیبها و مسایل اجتماعی است.برای نجات جامعه از این آسیبها ما نیازمند پژوهشها و تحقیقات متعدد هستیم. ما برای مواجهه با هر مسالهای نباید با صورت مساله برخورد کنیم.
وی تاکید کرد: اگر قرار بود مشکل با راه حل سطحی حل شود که تاکنون این راه حلها جواب داده بود. ما دهه هاست با همین استراتژی با پدیدههای اجتماعی برخورد میکنیم و هیچ کدام آنها هم در هیچ زمانی جواب نداده است. وی خاطر نشان کرد: در حوزه کاهش آسیب های اجتماعی نتوانستهایم یک گام به جلو برداریم. چون نگاه ما علت شناسانه، کارشناسی و علمی نبوده و قهری بوده است.
این جامعهشناس در ادامه گفت: برای مواجهه با صورت قضایا راحت میشود راه حلهای فوری ارائه کرد، اما در ارتباط با علتهای اصلی و عمیق ممکن است در کل کشور نشود، یک راه حل واحد ارائه کرد و در واقع باید در هر منطقه از کشور با توجه به فرهنگ خاص آن، مسائل و مشکلاتش را حل کرد.
رئیس سابق انجمن جامعهشناسی ایران گفت: به همین دلیل برای مواجهه با اینکه چه علل ساختاری و ریشهای وجود دارد مستلزم مطالعه هستیم. باید بررسی کنیم آیا در منطقهای مثل مناطق حاشیهای ایران فقر و مشکلات اقتصادی علت اصلی وجود آسیب ها هستند یا مثلا در برخی مناطق دیگر نابرابری اجتماعی دامن زننده به این قضایا هستند.
متولیان امر سراغ سادهترین راه میروند
این جامعهشناس گفت: البته روند جامعهپذیری ناسالم ممکن است یکی از علتها باشد. ممکن است که نوع برنامههای توسعه اقتصادی -اجتماعی هم یکی از علتها باشد. در مواجهه با آسیبهای اجتماعی تئوریهای بسیاری داریم. یکی از آنها جوابگو نیست و هر کدامشان با توجه به شاخصههای آسیب در یک منطقه یا مکان و زمان خاص ممکن است راهگشا باشند.
معیدفر تاکید کرد: گفتن اینها مشکلی را حل نمیکند و مهم این است در کجا و با چه سطحی از آسیب روبرو هستیم. باید متناسب با آن از تئوریها استفاده کنیم و گاهی اوقات از بومی شده این تئوریها استفاده کنیم. ممکن است این تئوریها در مقیاس جهانی باشند ولی شما با مطالعاتتان ناچار باشید آنها را متناسبسازی کنید. در دنیا برای پیدا شدن راه حلها زحمتهای زیادی کشیده شده است.
پدیده کودک کار و خیابان چند لایه است
معید فر خاطر نشان کرد: در کلانشهرهایی مثل تهران و کرج یا شهرهایی که یک وضعیتهای خاصی پیدا کردهاند پدیده کودک کار و خیابان چند لایه است. یکی از لایههای آن قاعدتا این است که بخشی از کودکان کار معمولا مهاجر هستند. خوب که نگاه کنید گاهی اوقات کودکانی دیده میشوند که ایرانی نبوده و پاکستانی و افغانستانی هستند. از کشورهای همسایه آمدند و چون تهران کلانشهر بزرگی است و افراد در آن گم و ناپیدا میشوند ممکن است که بخشی از این کودکان کار و خیابان که بخش کمی هم نیست به این شکل باشند. این یک پدیده است که برخورد و مواجهه با آن هم متفاوت است.
وی افزود: در تهران یا کلانشهری مثل کرج نابرابریها بیشتر از سایر جاها است. اگرچه نابرابریهایی در کلان کشور بین تهران با مناطق حاشیهای و مرزی زیاد میبینیم، ولی در درون خود هر کدام از این مناطق باز نابرابری مهم است. نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی زیاد است. در یک شهری مثل تهران ثروتمندترین آدمها را میشود پیدا کرد.
جلوههای شدید ثروت در تهران مشوق کار کودکان در خیابان
او در ادامه افزود: جلوههای ثروت به شدت زیاد است از ماشین و خانه گرفته تا طرز زندگی. در نقطه مقابل آن فقیرترین و جلوههای شدید فقر را هم میبینیم. در یک مکان حضور این دو جلوه خیلی میتواند تاثیر گذار باشد چون به هر حال مناطقی داریم مثل حاشیههای کلانشهرها که فقر گستردهای در آن وجود دارد. به سرعت افراد این حاشیه شهرها میتوانند با بالای شهر مرتبط باشند.
وی تاکید کرد: این فقر و نابرابری شدید باعث میشود افراد فقیر به محله های برخوردار منتقل شوند و در آنجا بخشی از مشکلشان را حل کنند. در آن منطقه افرادی هستند که یک گوشه چشمی نشان دهند و طرف بتواند یک درآمدی کسب کند.
معیدفر افزود: نابرابری اجتماعی شدید مشوق این میشود که افراد بتوانند از منطقهای به منطقهای دیگر کشیده شوند و مشکل خودشان را بخواهند اینطوری حل کنند در حالی که اگر نابرابری به این شدت نبود میتوانست شیوههای دیگری از حل مساله وجود داشته باشد و در نزدیکی همان مناطقی که افراد زندگی میکنند فرصتهایی برای اشتغال و حل معضل فقر وجود داشته باشد.
شیوه های متفاوت کمک رسانی به فقرا در تبریز و اصفهان
معیدفر خاطر نشان کرد: بارها گفتهاند که در تبریز متکدی کمتر دیده میشود، زیرا در آنجا یک نوع مکانیزمهایی وجود دارد. تبریز یکی از شهرهای قدیمی ما است که حتی افراد متمکن بیخیال نبوده و به جای اینکه فقیر یا کودک کاری از آنها تمنای پول یا کمک کند به شیوههای دیگری این کمکها را میرسانند.
وی در ادامه با بیان اینکه در شهری مثل اصفهان هم شیوههایی و سازمانهای خیریهای وجود دارند که کمکهای مردمی را نه به شکل رابطه بین فقیر و متمول بلکه با واسطه سازمانها میرسانند. هیچ وقت فقرا یا بچههای فقیر برای حل مساله خودشان خیابان را مکان کار قرار نمیدهند.