آیا با یک انتخابات بیسابقه روبرو هستیم؟ ذهن ما ناخودآگاه این انتخابات را نمونهّهای قبلی مقایسه میکند. آیا موقعیت پزشکیان در این انتخابات تکرار دوم خردادی است که محمد خاتمی رقم زد؟ نسخه تازهای از حضور نمایشی عبدالناصر همتی در انتخابات قبلی است؟ برخی او را محمود احمدینژاد اصلاحطلبان میخوانند و برخی دیگر وضعیت او را مشابه وضع حسن روحانی بعد از ردصلاحیت هاشمی رفسجانی میبینند. اما به راستی پزشکیان کیست، به کدام رئیسجمهوران قبلی شبیه است و چه تفاوتی با آنها دارد؟
برای برخیها، موقعیت کنونی پزشکیان یادآور موقعیت محمد خاتمی در سال ۷۵ است. در انتخابات سال ۷۶، نظر طراحان انتخابات روی علیاکبر ناطق نوری بود و محمد خاتمی به عنوان گرمکننده انتخابات تائیدصلاحیت شد. گفته میشد در آن سال، حاکمیت شانسی برای پیروزی آقای خاتمی متصور نبود و به همین دلیل اجازه ورود به او داد. خاطرات هاشمی رفسنجانی از آن سال نشان میدهد که رهبر انقلاب دستکم تا نیمههای اردیبهشت (انتخابات در ابتدای خرداد برگزار شد) شانس آقای ناطق نوری را بیشتر میدانسته. اما آیا پزشکیان در موقعیتی مشابه خاتمی ۷۶ است؟
پزشکیان، خاتمی است: پزشکیان مانند خاتمی هم درون نظام است و هم بیرون نظام. موقعیتی آستانهای دارد. او مانند خاتمی وزیر دولت بوده است؛ دولت خود خاتمی. از سوی دیگر، هیچ لکه ننگ یا پرونده فسادآمیز ندارد و جزو عاملان وضعیت موجود شناخته نمیشود.
پزشکیان، خاتمی نیست: پزشکیان برخلاف خاتمی پایگاه روشنی در میان روشنفکران جامعه ندارد. سابقه خاتمی در وزارت فرهنگ، باعث شد چهرهّهای فرهنگی به سرعت جذب کمپین او شوند. همچنین ایدههای تازهای داشت که ریشه در دانش او در علوم سیاسی داشتند. اما پزشکیان پزشک است و از ادبیات بسیار ساده و غیرروشنفکرانهای استفاده میکند.
میرحسین موسوی
برای برخی دیگر، پزشکیان میرحسین موسوی را به یاد میآورد؛ کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات سال ۸۸.
پزشکیان، میرحسین موسوی است: پزشکیان مانند میرحسین موسوی، جزو اقلیت در حاشیه اصلاحطلبان و نیروهای اعتدالی است. در حالی که اغلب نیروهای چپ درون جمهوری اسلامی و اصلاحطلبان به راست گردش کردهاند و از سیاستهای اقتصادی راست گرایانه (حذف یارانهها، کاهش بودجه نهادهایی مانند آموزش و پرورش و بهداشت و درمان، و خصوصیسازی) حمایت میکنند، پزشکیان و موسوی، هردو به آرمانهای اقتصادی دهه اول انقلاب یعنی حمایت از اقشار مستضعف اعتقاد دارند و سبک زندگی سادهزیست و مردمی را حفظ کردهاند. هردو منتقد سیاستهای اصل ۴۴ و خصوصیسازیهای فسادآمیز بعد از آن هستند. البته به نظر میرسد پزشکیان به واسطه حضور بیشتر در نهادهای رسمی نگاه ملایمتری به اقتصاد بازار آزاد داشته باشد.
هردو بهشدت از ادبیات مذهبی استفاده میکنند و قرائتی مردمی، چپگرایانه و عدالتطلبانه از متون مذهبی دارند.
پزشکیان میرحسین موسوی نیست: در نگاه اول، پزشکیان سخنران و ناطق بهتری نسبت به میرحسین موسوی است، گرچه موسوی بیانیهنویس قهاری بود. بنابراین پزشکیان بهتر میتواند از فرصت مناظرههای استفاده کند.
مهمترین تفاوت اما آن است که پزشکیان و موسوی راهبردهای مختلفی در برابر نظام سیاسی موجود دارند. میرحسین موسوی در پی اعتراضات جنبش مهسا در سال ۱۴۰۱ خواستار رفراندم و تغییر نظام سیاسی شد در حالی که پزشکیان مدافع اصلاح در چارچوب نظام فعلی است و حتی در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ در حالی قاطبه اصلاحطلبان آن را تحریم کردند، در انتخابات شرکت کرد و از تبریز رای آورد.
البته میرحسین موسوی هم در ابتدای کمپین خود در سال ۸۸ خود را اصولگرای اصلاحطلب خواند و خواستار همکاریهای فراجناحی برای حل مشکلات کشور بود اما برخورد سخت گارد حاکم از او سیاستمداری رادیکال ساخت. باید دید، برخورد نظام سیاسی در آینده با آقای پزشکیان چگونه است و او چگونه به سیگنالهای مثبت و منفی هسته سخت و اصولگرایان پاسخ میدهد.
حسن روحانی
حسن روحانی بعد از ۸سال صدارت احمدینژاد و در حالی که ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی همه امیدها را ناامید کرده بود، توانست در روزهای پایانی رقابتهای انتخاباتی خود را از میان رقبایش بالا بکشد و راهی پاستور شود. در حالی که برگزاری انتخابات در دست وزیر کشور ابراهیم رئیسی است و رقیبان قدری مانند علی لاریجانی ردصلاحیت شدهاند آیا پزشکیان میتواند همچنین حسن روحانی، نوری در دل تاریکی ناامیدی باشد؟
پزشکیان حسن روحانی است: پزشکیان در کمپی قرار میگیرد که طرفدار رابطه عادی با جهان است و قطعا در قطب مخالف سعید جلیلی قرار میگیرد. به احتمال زیاد مانند روحانی بتواند از حمایت اصلاحطلبان، نامزدهای ردصلاحیتشده، و حتی اصولگرایان میانهرو برخوردار شود.
پزشکیان مانند روحانی ناطق خوبی است و انتظار میرود در مناظرهها از پس نامزدهای تکراری اصولگرایان بربیاید.
پزشکیان، حسن روحانی نیست: حسن روحانی در هنگام ورود به عرصه انتخابات در اتنهای راست طیف جناح اصلاح و اعتدال، فاصله زیادی با اصلاحطلبان- بهخصوص جناح چپ آن- داشت و اجماع بر سرش با حمایت هاشمی رفسنجانی و در دقیقه ۹۰ صورت گرفت. پزشکیان اما در انتهای چپ طیف اصلاحطلبان قرار دارد و سریع توانسته حمایت اجماعی آنها را به دست بیاورد.
پزشکیان، دیپلمات نیست و قطعا نمیتواند مانند روحانی بر پرونده هستهای یا مذاکرات دیگر اشراف کامل یا نظر مختص به خود برخوردار باشد. این یک نکته منفی برای او است.
اما نکته مثبت این است که او واقعاً حسن روحانی نیست؛ در هیچ یک از سیاستهای اشتباه او مانند گران کردن بنزین دست نداشته و حتی منتقد آن بوده است. انتظار میرود او در تصمیمگیری درباره موضوعاتی مانند حذف یارانهها محافظهکارانهتر عمل کند یا دستکم شفافتر با مردم صحبت کند.
محمود احمدینژاد
برخی اصولگرایان پزشکیان را احمدینژاد اصلاحطلبان میخوانند. البته معلوم نیست این اصولگرایان قصد مدح دارند (چرا که زمانی مرید بیچون و چرای محمود بودند) یا ذم. محمود احمدینژاد چرخشهای سیاسی زیادی کرده و سخت است کسی را به او تشبیه کرد. با اینحال، قدرتگیری احمدینژاد در سال ۸۴ داستانی است قابل توجه: ستاره اقبال احمدینژاد زمانی اوج گرفت که اصولگرایان بعد از چهار شکست پیاپی (ریاستجمهوری ۷۶، شورای شهر ۷۷، مجلس ۷۸ و ریاستجمهوری ۸۰) هیچ امید و انگیزهای برای شرکت در انتخابات شوراهای شهر دوم به سال ۸۲ نداشتند و عملاً انتخابات را تحریم کردند. اینجا بود که احمدینژاد وارد صحنه شد و در حالی که اصلاحطلبان با چند فهرست مشغول رقابت با هم بودند، فهرست آبادگران را سازماندهی کرد و شهردار شد.
پزشکیان، محمود احمدینژاد است: پزشکیان اگر شباهتی احمدینژاد داشته باشد، شباهتی به احمدینژاد سال ۸۴ دارد. هردو کاپشن میپوشند، هردو چندان پیرو تشکیلات سازمانی جناحهای خود نیستند و هردو از فرودستان میگویند. اما مهمترین شباهت پزشکیان و احمدینژاد آن است که هردو وقتی جناحهایشان به نفسنفس میافتند و ناامید میشوند، دست از کار نمیکشند.
پزشکیان، احمدینژاد نیست: قدیمیترین شکاف سیاسی در جمهوری اسلامی شکاف حسینیه-مهدیه است. قبل از انقلاب دو جریان مذهبی در جامعه طرفدار جدی داشت: جریانی که از مذهب برای مبارزه سیاسی در جهت برقراری عدالت الهام میگرفت که مهمترین معلمش علی شریعتی (خطیب حسینیه ارشاد) بود و جریانی که خواهان اجرای احکام اسلامی بر جامعه در حال مدرنشدن ایران بود، و مهمترین واعظش شیخ احمد کافی (منبری مهدیه) بود. این دو جریان به ترتیب چپ و راست اسلامی را تشکیل دادند. پزشکیان به خط اول و احمدینژاد به گروه دوم تعلق دارد.
شکاف بعدی که در درون سپاه ارومیه پررنگ شد، شکاف محصولی – باکریها بود. صادق محصولی یار دیرین احمدینژاد که سالها در استانهای شمال غرب کشور همراه هم بودند، مهدی و حمید باکری را از سپاه اخراج کرد و آنها به جنوب رفتند و در عملیاتهای بدر و خیبر شهید شدند. پزشکیان و احمدینژاد تداوم این شکاف تاریخی هستند.
مهمتر از این دو آنکه احمدینژاد از همان ابتدا درگیر پروندههای فسادی مانند سواپ نفت در اردبیل یا ریختوپاش در شهرداری تهران بود به نحوی که وزیر کشور خاتمی با شهردارشدن او مخالفت میکرد. پزشکیان اما یکی از پاکدستترین سیاستمداران جمهوری اسلامی است.
رویداد۲۴ , متین غفاریان: