حوادث شهریور سال ۱۴۰۱ با یک اشتباه نیروی انتظامی شروع شد. اشتباهی که به جای عذرخواهی و دستور تنبیه نیروهای متخلف، متکبرانه گفتند هیچ اشتباهی نشده و این اتفاق دسیسه و نقشه بیگانگان بوده است.
و در ادامهاش کشته و نابینا شدن و مجروحیت صدها شهروند بیگناه.
حادثه کشتار در زاهدان نیز دو ماه بعد از آن، همین حکایت بود. ظاهراً نظام هیچ اشتباهی نداشته، نمازگزاران زیادهروی کرده و به مقر نیروی انتظامی سنگ پرتاب کرده بودند و بستن رگبار مردم وظیفه نیروی انتظامی بوده!
آنهم وقتی شایعه تجاوز در نیرو مطرح شده بود.
در اوج جنبش مهسا فرمانده نیروی انتظامی تغییر کرد و فردی به ریاست آن رسید که شهرتش به خشونت و قاطعیت بیش از حدش بود. فردی که افتخارش توان سرکوبش بود.
نیروی انتظامی در شب باخت تیم ملی فوتبال ایران از آمریکا، یک راننده را کشت، که چرا بوق میزده.
پافشاری بر طرح گشتهای ارشاد و سپس نور زمینه ناهنجاریها و هزینههای فراوانی را بهوجود آورد.
خانمی در شهرهای شمالی هدف گلوله قرار گرفت و قطع نخاع شد.
آقایی پس از دستگیری زیر شکنجه کشته شد.
نیروی انتظامی در جلوگیری از موج مهاجران غیرقانونی از شرق کشور عملا شکست خورد و یا نخواست اقدام مهمی داشته باشد.
مهاجران غیرقانونی در شهرهای بزرگ احساس امنیت داشته و دارند، کسی از آنها مجوز اقامت نمیخواهد. مردم از وضعیت جاری بهشدت وحشتزده و بهحق نگرانند.
کدام نیرو مقصر است؟ جز نیروی انتظامی!
سرقت در شهرها و روستاهای کشور به شکل سرساماوری بالا رفته، مشکلات اقتصادی زمینه آن بوده، اما ضعف فرماندهی نیروهای انتظامی در اولویتبندی واضح است. وقتی همچنان خود را ملزم به دخالت در امور خصوصی مردم دانسته و امنیت خیابانها و شهرها از اراذل و متجاوزین و مهاجران غیرقانونی، در درجه چندم کارشان تعریف شده است. اگر تعریف شده باشد!
نه نیروی انتظامی خود را مسئول افزایش ناهنجاریها دانسته و نه هرگز برابر افکار عمومی و خبرنگاران حاضر شدهاند تا توضیح دهند چرا نیرویی که باید نقطه اتکای مردم باشد و محور امنیت آنان، خودش به عامل تشنج تبدیل شده و یکی از عوامل مهم ناامنی و هراس مردمان.
چرا وقتی حکمی برای فردی از سوی حاکمیت صادر میشود تحت هیچ شرایطی آن حکم مورد ارزیابی و یا تجدیدنظر قرار نمیگیرد؟
عدم تغییر فرماندهی نیروی انتظامی آیا عملا تأیید تمام سیاستهای ناکارآمد ایشان نیست؟
آیا امنیت در شهرها از دید حکمرانان کشور رابطه مستقیمی با خشونت ظابطان و مجریان قانون دارد؟!
برای حفظ یک نفر و دوری از شائبه انتخاب نادرست، کشور چقدر باید هزینه بدهد؟
چقدر باید جان از دست برود!
باور کنید فقط دیکتاتورها و افراد ترسو و ضعیف هستند که از تغییر میترسند.
فرهنگ بالای مردم، دیگر تحمل تحکمهای قرون وسطایی را ندارد.
مردم دیگر از بیان نظرات بهحق خود نمیترسند.
تحریمها را نمیتوانید رفع کنید
عضو FATF نمیتوانید بشوید
برای بهبود وضع اقتصادی مردم، میگویید خزانه خالیست!
ادامه کار فرماندهی نیروی انتظامی با وجود این همه ضعف مهم، ادامه کار ریاست صدا و سیما با این مدیریت در حد صفر، ادامه کار آقایان جنتی و ولایتی و حداد و بسیاری افراد ناتوان دیگر
تنها یک لجبازی است
و پرداخت هزینه سنگین
برای هیچ…
برای خرابی کشور!