دیندار کردن مردم جزو وظایف و کارکردهای روحانیت و نهاد دین است و نه نهادهای دیگر. به علاوه این کارکرد بیش از آنکه آموزشی باشد، تربیتی است. مگر آموزش و پرورش نیرو یا ساختار مناسب را برای این هدف دارد؟ به علاوه پس روحانیت چه کار باید کند؟
اخیراً وزیر آموزشوپرورش دولت جدید جملهای را گفته است که بسیار عجیب است؛ «مهمترین وظیفه ما در آموزشوپرورش، اقامه فرهنگ نماز، قرآن و ایثار و فداکاری در فضای تعلیم و تربیت است. اگر میخواهیم جامعه سعادتمندی داشته باشیم بنا بر راهبردهای قرآنی، راهی نداریم جز اقامه نماز و اقامه فرهنگ ایثار.»
اعتماد در یاداشتی نوشت: شاید گمان شود که این اهداف و وظایف خوب است، چرا بیان آن را باید عجیب دانست؟
به این علت ساده که مشکل با این اهداف نیست؛ مشکل با تناسب کارکرد نهاد آموزش و پرورش با این هدف است. دیندار کردن مردم جزو وظایف و کارکردهای روحانیت و نهاد دین است و نه نهادهای دیگر.
به علاوه این کارکرد بیش از آنکه آموزشی باشد، تربیتی است. مگر آموزش و پرورش نیرو یا ساختار مناسب را برای این هدف دارد؟
به علاوه پس روحانیت چه کار باید کند؟
روشن است که اگر این کارکرد برای آموزش و پرورش قابل تحقق بود تا حالا باید همه دانشآموزان این گونه تربیت میشدند. این نهاد حتی نتوانسته و نمیتواند کارکرد آموزشی دینداری را هم انجام بدهد، چه برسد به کارکرد تربیتی دینداری.
در نتیجه دانشآموزان هر روز از گذشته دورتر از ارزشهای دینی میشوند، چون وظیفهای و رسالتی را از آموزش و پرورش میخواهید که در آن تعریف نشده است و مناسب آن نیست.
مثل اینکه بگوییم ورزشگاه برای تربیت اخلاقی تماشاگران است؟! مردم فرزندان خود را برای دیندار شدن و نمازخوان شدن به مدرسه نمیفرستند، آنجا وظایف دیگری دارد. این وظیفه برعهده مسجد و روحانیت و خانواده است؛ به همین علت است که شکست میخورند.
پیش از انقلاب نهاد اصلی متولی دینداری یعنی روحانیت و مسجد وظیفه خود را انجام میدادند و جامعه هم دیندار میشد.
حالا آن نهاد به کارهای دیگری مشغول شده است بار خود را میخواهند بیندازند روی دوش نهاد آموزش و رسانه رسمی و این پاسخ نمیدهد.