حسن نصرالله و حزبالله اینک درک میکنند که نظام ولایت فقیه آنها را قربانی سیاست کرده است
مسعود پزشکیان و وزیر خارجه او، عباس عراقچی در شرایطی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل وارد نیویورک شدهاند که نظام و متحدان منطقهای جمهوری اسلامی دشوارترین روزهای خود را میگذرانند.
در هفتهای که گذشت، بزرگترین متحد منطقهای جمهوری اسلامی، یعنی گروه شبهنظامی حزبالله لبنان متحمل ضرباتی کارآمد و جبران ناپذیر شد.
اسرائیل در اقدامی غافلگیرانه، وسایل ارتباطاتی گروه حزبالله را منفجر کرد. بیش از پنج هزار مجروح و نقص عضو و ۴۰ کشته، حاصل دو روز متوالی خرابکاری در وسایل ارتباطی این گروه بود.
روز سوم، بیش از ده فرمانده ارشد حزبالله در حمله هوایی کشته شدند.
و روز چهارم حملات هوایی بیسابقه اسرائیل، جنوب لبنان را درهم کوبید…
جمهوری اسلامی کجاست؟
وزیرامورخارجه، عباس عراقچی روز جمعه ۲۹ شهریور ماه، عازم نیویورک شد و پیش از سفر، تسنیم نوشت: «وزیر امور خارجه قصد داشت پیش از حضور در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به لبنان سفر کند اما به توصیه دبیرکل حزبالله (حسن نصرالله) این سفر را به تعویق انداخت.» به نوشته این خبرگزاری نزدیک به سپاه، «به دلیل برخی ملاحظات به او پیشنهاد شد که برای انجام این سفر عجله نکند.»
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به لبنان نرفت، چرا که طرف لبنانی از سفر عراقچی استقبال نکرد و ملاحظهای که رسانههای وابسته به نظام از آن سخن میگویند، باید به نارضایتی دبیرکل حزبالله از عملکرد متحد اصلی خود تعبیر شود.
در شرایطی که حزبالله در حساسترین و پرمخاطرهترین وضعیت خود قرار گرفته است، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، حتی نشستی مطبوعاتی برای حمایت از کلیدیترین متحد خود برگزار نکرد.
پشتیبانی و حمایت از حزبالله که خط قرمز جمهوری اسلامی بود و قلب محور مقاومت است، اینک در چه وضعیتی است؟ توقع حزبالله لبنان از جمهوری اسلامی در این شرایط دشوار چه بود و تکلیف انتقام سخت ترور اسماعیل هنیه که پیدرپی وعده آن را داده بودند به کجا رسید؟
عملی نشدن سفر عباس عراقچی به لبنان، نارضایتی طرف مقابل یعنی حسن نصرالله را در قبال سیاست مماشات نظام جمهوری اسلامی در قبال اسرائیل نشان میدهد.
بزنگاهی حساس و تاریخی برای حاکمان نظام جمهوری اسلامی در ایران و گروههای شبهنظامی منطقه که باید بعد از چند دهه به چشمی دیگر به یکدیگر نگاه کنند.
حسن نصرالله و حزبالله اینک درک میکنند که نظام ولایت فقیه آنها را قربانی سیاست کرده است.
نظامی که دو سال پیش تا پای سرگونی پیش رفت، با چه پشتوانه ملی و مردمی و نظامی میتواند وارد جنگ با آمریکا و اسرائیل شود؟
پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران در حالیکه سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی در غرب خبر از حمله قریبالوقوع جمهوری اسلامی به اسرائیل میدادند و بزرگترین ناوگان جنگی و اسکادران هوایی ایالات متحده آمریکا وارد منطقه شد، دیدیم که نظام خاموشی را برگزید.
در هفتههای گذشته از مقامات مختلف از جمله عباس عراقچی شنیده شد که گفت «اسرائیل به هدف افزایش تنش و جنگ نخواهد رسید.» خبرگزاری مهر نیز ظهر یکشنبه به نقل از محسن رضایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: «اسرائیل به پشتیبانی دولتهای متخاصم قصد جنگافروزی در منطقه و کشاندن ایران به جنگ را دارد؛ ولی ایران در تله جنگی نخواهد افتاد.»
با چنین اظهارات و عملکرد مقامات نظام است که باید به این نتیجه برسیم، سفر نکردن عراقچی به لبنان، به دلیل نارضایتی حزبالله از بیتفاوتی جمهوری اسلامی نسبت به رفتار اسرائیل با این گروه شبهنظامی است.
حزبالله، این موجود ساخته و پرداخته نظام جمهوری اسلامی، نه امکان و اجازه استفاده همه جانبه از موشکهای دوربرد خود علیه اسرائیل را دارد و نه تهران اقدامی برای حمایت از آنها انجام داده است.
عباس عراقچی در بدو ورود به نیویورک در گفتگوی تصویری که با رسانههای جمهوری اسلامی انجام داد، با اشاره ضمنی به حوادث لبنان گفت، «طبیعی است که حزبالله خودش تصمیم میگیرد و واکنشهای مناسبی نشان خواهد داد.» و در رابطه با سیاست جمهوری اسلامی نیز اشاره کرد، «با هوشیاری با این مسائل برخورد کرده و با دقت رصد میکنیم و با دقت سیاست خود را تنظیم میکنیم.»
پیام این است که جمهوری اسلامی فعلا در پی حمله متقابل و انتقامجویی نیست.
سفر مسعود پزشکیان و عباس عراقچی با حوادث چند روز اخیر در لبنان و پیش از آن، ترور اسماعیل هنیه در تهران در شب تحلیف پزشکیان همزمان بود؛ واکنش تهران به هر دو حادثه میتوانست روی آینده این نظام تاثیر بگذارد.
بهنظر میرسد به جای واکنش قهری، فعلا شکیبایی پیشه کردهاند تا نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا معلوم شود.
سفر مسعود پزشکیان و عراقچی به آمریکا، آنقدر مهم بوده است که به انفعال در قبال وقایع لبنان و در نتیجه ناخرسندی و نارضایتی مهمترین متحد منطقهای استراتژیک خود یعنی حزبالله تن بدهند.
در این سفر که فرصتی بزرگ برای مذاکره و یا تبادل پیام (حتی به صورت غیرمستقیم) با آمریکا دارند، در پی آن هستند تا از فشار تحریمها کاسته شود تا نارضایتیهای داخلی را کم کنند و گفتگوهای دوجانبه بر سر برنامه هستهای ایران را دوباره از سر بگیرند.
رایزنی با سران کشورهای عرب منطقه و اروپایی و حضور در رسانههای انگلیسی زبان همسو با دولت دموکرات آمریکا، بخشی از برنامه و استراتژی پزشکیان و وزیر خارجه دولت او و گروه همراه برای حلوفصل موضوعات حساس مربوط به نظام جمهوری اسلامی است.
چنانچه دست خالی به تهران بازگردند، به دنبال افزایش تنش در جهت گرفتن امتیاز حرکت میکنند، که آن هم قماری است خطرناک؛ وقایع چند روز گذشته در لبنان نشان داد که دست حریف به آسانی قابل خواندن نیست.