تصمیم دولت برای حذف مازوت چیز جدیدی نیست. دولت رئیسی سال ۱۴۰۱ اعلام کرده بود مصرف مازوت را تا سال ۱۴۰۳ در تمام نیروگاهها حذف میکند. سوال این گزارش، اما ارتباطی به این تناقضها ندارد. معضل اصلی ناترازی انرژی است. آنچه مسلم است این است که همه دولتها با چالش توزیع برق مواجه اند و بخش مهمی از لفاظیها درباره اولویت سلامت بر روشنایی هم ریشه در نحوه مدیریت این چالش دارد.
دلیل ناترازی برق را میتوان در مواردی، چون رشد سریع مصرف، نبود زیرساختهای تولید برق، اتلاف انرژی، وابستگی نیروگاهها به منابع فسیلی و کمبود گاز یا سرمایه گذاری کم در حوزه انرژیهای تجدید پذیر جست و جو کرد. اما یک مورد برای مردم ایران اهمیت بالایی دارد؛ برق هسته ای.
مردم ایران برای «برنامه صلح آمیز هستهای» هزینه زیادی پرداخت کردهاند. چهار دهه تحریمهای بینالمللی علیه ایران به دلیل برنامه هستهای همواره با یک دلیل توسط مسئولان کشور توجیه شده و آن حق مسلم مردم برای برخورداری از قدرت هستهای در موارد صلح آمیز است.
امیرحسین ثابتی نماینده مجلس اخیراً در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) در پاسخ به فرزند اکبر ترکان که درباره برق هستهای سوال پرسیده بود مدعی شده «با برجام بسیاری از زیرساختهای اتمی کشور را محدود کردند، مانع توسعه اتمی ایران شدند و برای آن توافق استعماری هلهله کردند، حالا طلبکار هم هستند که پس برق هستهای کجاست؟ واقعیت تلخی است که امروز میتوانستیم ناترازی برق و خاموشی نداشته باشیم، اگر کشور در دهه ۹۰ به سبک قجری اداره نمیشد.»
آیا ادعای ثابتی درباره ظرفیت برق هستهای ایران درست است؟
مهمترین کارکرد برنامه صلحآمیز هستهای در جهان، تولید انرژی است. با این حال انرژی هستهای حدود ۱۰ درصد از برق تولیدی جهان را تأمین میکند. در اروپا، به ویژه در کشورهای فرانسه، سوئیس و بلژیک، سهم انرژی هستهای بالاست. برای مثال، فرانسه حدود ۷۰ درصد از برق خود را از انرژی هستهای تأمین میکند و یکی از کشورهای پیشرو در این زمینه است.
در ایالات متحده، انرژی هستهای حدود ۲۰ درصد از برق مصرفی را تأمین میکند و بزرگترین تولیدکننده برق هستهای در جهان است.
کشورهای چین، هند، کره جنوبی و ژاپن نیز به صورت فزایندهای به توسعه انرژی هستهای پرداختهاند، به ویژه چین که در حال ساخت چندین نیروگاه هستهای است.بسیاری از کشورهای توسعه یافته از جمله آلمان تصمیم گرفتهاند مصرف برق تجدیدپذیر را هرچه کمتر و به سمت تولید برق از طریق انرژیهای تجدیدپذیر بیشتر برود.
در مورد ایران، سهم برق هستهای در بهترین حالت بسیار پایینتر از جهان است.
برنامه نیروگاه برق هستهای ایران در دهه ۱۹۷۰ میلادی (دهه ۱۳۵۰ شمسی) و با همکاری شرکت زیمنس آلمان غربی آغاز شد. هدف اولیه، ساخت نیروگاه بوشهر و تولید حدود ۵۰۰۰ مگاوات برق از طریق انرژی هستهای بود. با انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و تغییر شرایط سیاسی، این پروژه متوقف شد و شرکت زیمنس نیز از ادامه همکاری انصراف داد.
در دهه ۱۹۹۰ میلادی (دهه ۱۳۷۰ شمسی)، ایران با همکاری روسیه پروژه بوشهر را از سر گرفت. قرارداد جدید با شرکت روساتم در سال ۱۳۷۳ به امضا رسید، و نیروگاه بوشهر در نهایت در سال ۱۳۹۰ با ظرفیت تولید ۱۰۰۰ مگاوات برق به بهرهبرداری رسید.
طبق گزارشهای دولتی منتشر شده، تا امروز، نیروگاه بوشهر توانسته است نزدیک به ۵۰۰۰۰ گیگاواتساعت برق تولید و بخشی از نیاز برق کشور را تأمین کند.
این میزان به مراتب کمتر از ظرفیتهای اولیه در نظر گرفته شده است، چرا که نیروگاههای برنامهریزی شده دیگر مانند دارخوین هنوز به بهرهبرداری نرسیدهاند.
قرار است دو واحد جدید به ظرفیتهای قبلی نیروگاه بوشهر اضافه شود و انتظار میرود هر کدام حدود ۱۰۰۰ مگاوات برق تولید کنند. پیشبینی میشود که در صورت تکمیل این پروژهها، ظرفیت تولید برق هستهای ایران به حدود ۳۰۰۰ مگاوات برسد.
بیشترین میزان برق هستهای تولیدی ایران تا کنون حدود ۲ درصد از کل مصرف برق کشور بوده است.
نیروگاه بوشهر، با ظرفیت تولید ۱۰۰۰ مگاوات برق، از زمان راهاندازی در سال ۱۳۹۰ توانسته است سهم کوچکی از برق مصرفی کشور را تأمین کند. مصرف برق در ایران در سالهای اخیر به بیش از ۵۵۰۰۰ مگاوات در اوج مصرف رسیده و این مقدار تولید برق هستهای سهم محدودی در تأمین انرژی کشور داشته است.
در صورتی که دو واحد جدید در نیروگاه بوشهر به بهرهبرداری برسند، ظرفیت برق هستهای ایران میتواند به حدود ۳ تا ۵ درصد از کل برق مصرفی کشور برسد، که این رقم هم همچنان بسیار پایین است.
چرا همچنان بر روی برنامهای که کمترین بازدهی را برای کشور داشته پافشاری میشود؟
براساس گزارشهای منتشرشده رسمی، تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از فعالیتهای هستهای ایران به کاربردهای غیرانرژی، بهویژه پزشکی هستهای و تولید رادیوداروها، مربوط میشود؛ بنابراین برنامه هستهای ایران تاکنون سود بالایی برای حوزه انرژی و سلامت نداشته است.
از سوی دیگر، تحریمهای بینالمللی علیه ایران عملا امکان توسعه حوزه نفت و گاز ایران را سلب کرده و ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گازی جهان به دلیل نداشتن فناوری لازم، قادر به استفاده از این ذخایر نیست و با کمبود جدی گاز مواجه است. همین کمبود گاز به ناترازی برق منجر شده است. از سوی دیگر همین تحریمها مانع از ورود سرمایهگذاران خارجی در حوزه نیروگاههای برق و تولید انرژی شده و انحصار شرکتهای دولتی و نیمه دولتی، چون مپنا عملا ابتکار و توسعه حوزه برق را فلج کرده است.
بعد از امضای برجام شرکت کورکاس انگلیس، قراردادی برای ساخت بزرگترین نیروگاه خورشیدی ایران امضا کرد. ایران قرار بود با این همکاری بخش مهمی از تولید برق خود را به نیروگاههای برق تجدیدپذیر منتقل کند، اما تحریمهای آمریکا و خروج ترامپ از برجام این قرارداد را متوقف کرد.
حتی توسعه نیروگاه بوشهر هم تحت تاثیر همین تحریمها با وقفه مواجه شده است. اگرچه هربار روسها دلیل توقف کار در بوشهر را دلایل فنی اعلام میکنند، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند قضیه نیروگاه بوشهر برای روسیه به کارت بازی آنها در برابر غرب و آمریکا تبدیل شده است.
غلامرضا آقازاده، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در دولتهای خاتمی و احمدینژاد معتقد بود تاخیر روسیه در تکمیل نیروگاه بوشهر، عامدانه است. حسن روحانی رئیس جمهور سابق ایران سال ۱۳۸۶ گفته بود مشکل روسیه در ارتباط با ساخت نیروگاه هستهای بوشهر سیاسی است و «شاید اگر پرونده هستهای ایران از آژانس بیرون نمیآمد آنها (روسها) به عهد خود وفا میکردند، اما امروز شرایط سیاسی کمی تفاوت کرده است.»
مقامهای ایران در همه ادوار از بدقولی روسها در پروژه نیروگاه اتمی بوشهر نالیدهاند، اما همین تحریمهای غرب باعث شده ایران در موضوع توسعه نیروگاه بوشهر به روسیه وابسته باشد و روسیه هم از همین جایگاه بارها سواستفاده کرده است.
رویداد۲۴ :
لیلا فرهادی