الله‌کُشی به‌جای آخوند کشی (لامذهب خداشناس) بهمن زاهدی

By | ۱۳۹۷-۰۷-۰۲

آزادی مذهب یکی از حقوق شهروندی است. این آزادی تا بدان جا قابل‌احترام است که در حریم خصوصی مؤمنان باقی بماند، زمانی که مذهبی بخواهد اعتقادات دیگر را تحت شعاع خود قرار دهد و آزادی مذهب دیگران را نقض و محدود کند، مقابله با مرزبندی‌های مذهبی از هر نوعی برای هر شهروندی وظیفه‌ای ملی خواهد شد.

جمهوری اسلامی نه جمهوری هست و نه اسلامی، تنها مافیای هست که اسلام را به ابزاری برای فریب مردم تبدیل کرده. این عملکرد سران جمهوری اسلامی، مسلمانان با ایمان را به تفکر واداشته که آیا چهل سال ظلم، کشتار و غارت به نام اسلام کافی نیست و جایگاه اسلام در آینده ایران کجا خواهد بود؟

چندی است که سرنگونی جمهوری اسلامی امری طبیعی، ضروری و غیرقابل‌اجتناب به نظر می‌رسد. در محافل خصوصی و گه گاه اجتماعی موضوع انتقام‌جویی از مافیای اسلامی حاکم بر ایران یا فرارسیدن جشن آخوندکشی نقل‌ونبات مجالس ایرانیان شده است. بااینکه عدم خشونت در مبارزه با جمهوری اسلامی در تمامی سطوح جامعه نهادینه‌شده است، چهل سال غارت منابع طبیعی کشور و کشتار ایرانیان بخصوص نسل‌کشی جوانان ایران در اوایل انقلاب اسلامی و شهید نامیدن آنان، مجالی برای خردمندی و آینده‌نگری برای مردم داغ‌دیده از جمهوری اسلامی نگذاشته است.

پاسخگویی به مردم در دادگاه حقیقت و بازگرداندن ثروت‌های تاراج شده ایران به خزانه‌داری دولت و ملت را نمی‌توان انتقام‌جویی نهاد ولی از بین بردن پایه‌های مذهبی دروغین را می‌توان انتقام ایرانیان از خدایی دانست که هیچ‌گاه وجود خارجی نداشته است. ملایان با شعار «الله‌اکبر» مردم را فریب دادند و بر ایران حاکم شدند و حال با بانگ «مرگ بر الله» می‌توان ایران را از آنان باز پس گرفت.

الله در موجودیت هزار و چهارصدساله خود نتوانسته است زبان دیگری به‌غیراز عربی را بیاموزند و هنوز تمام فهم و درکش به زبان عربی خلاصه می‌شود درحالی‌که بندگان این خدای دروغین به چندین زبان مختلف صحبت می‌کنند و توانسته‌اند رازهای طبیعت را دانه به دانه کشف کنند.

الله وعده حوریان بهشتی و باغ‌های سرسبز در دنیای دیگری را به مردان می‌دهد (الله بسترساز است!)، ولی تمامی این وعده‌ها زمینی و بدون جسم فانی انسان نه قابل‌درک و نه قابل‌لمس هستند! بهشتی که الله وعده آن را داده، تنها در کُره خاکی زمین قابل‌تصور است و نه در جهانی خارج از این دنیای فیزیکی. الله زنان را حیواناتی برای تولیدمثل مردان می‌پندارند و وعده همخوابی با نوجوانان را در بهشت به آنان نداده و به‌طورکلی الله به زنان جایگاهی در بهشت اهدا نکرده (فاحشه گری در بهشت تنها پیشنهاد الله به زنان است).

الله ده فرمانی را که به موسی داده بوده، زیر پای خود می‌گذارد و کشتن انسان‌ها را در دین خود درآوردی محمد تجویز می‌کند. خدایی که تجربه پذیر و به‌مانند انسان‌ها تکامل‌پذیر شده، دانش آفریدن این جهانی که در آن ‌هم اکنون زندگی می‌کنیم را نداشته و نمی‌تواند داشته باشد.

الله هنوز بعد از هزار و چهارصد سال خواهان این است که بندگانش هرروزه محمد را پیامبرش بخوانند، این در حالی است که الله در مذاهب دیگر این کمبود شخصیت را از خود بروز نداده است. در هیچ آیه و سوره‌ای که الله به محمد نزول داده از دوازده امام و چهارده معصوم نامی و اشاره‌ای نبرده است و به‌طورکلی آینده‌نگری برای آخرین مذهبش در نظر نگرفته.

الله بعد از چهل سال حکومت جمهوری اسلامی در ایران تنها اروپائیان و امریکای شمالی را ثروتمندتر کرده و مردم ایران را هرروزه فقیرتر و پریشان‌تر از گذشته کرده. ثروت ایران در بانک‌های غربی انباشته‌شده است و مردم ایران سهمی از این ثروت خود ندارند. الله چگونه خدایی است که آفریدگار خود را که ایرانیان هستند بدین گونه بندگی می‌کند!

چندین نکته دیگر از حقیر و ناتوان بودن الله می‌توان برشمرد که با نام او جمهوری اسلامی بر مردم ایران ظلم کرده و می‌کند. بهترین انتقام‌جویی مردم ایران از حاکمان در جمهوری اسلامی از بین بردن خدایی است که توانایی دفاع از خود را هم ندارد، زیرا موجودیتش زیر علامت سؤال رفته.

«مرگ بر الله» یا الله‌کُشی شعاری است فراگیرنده که هر چه بیشتر فریاد زده شود، تُهی بودن حکومتی دروغین جمهوری اسلامی را عیان‌تر خواهد کرد. در اینجا باید متذکر شد که این الله است که باید موجودیتش را به اثبات برساند وگرنه بردگان یا بندگان او تنها می‌توانند مرگ تدریجی خدای خود را نظاره کنند، زیرا این الله است که باید با شعار دهندگان به مقابله بپردازند و نه آخوندها و ملایانی که بنده او هستند. حتی پاسداران و بسیجی‌های جمهوری اسلامی هم اجازه ندارند از الله دفاع کنند، زیرا آنان فقط از محمد و خاندان او حق دفاع دارند و نه خود الله. شعار «مرگ بر الله» بهترین انتقام از جمهوری اسلامی است، زیرا خونی از کسی بر زمین نخواهد ریخت.

اگر برای آزاد و آباد کردن ایران از بین بردن ریشه‌های متعفن اسلام در جامعه ایرانی از ضروریات مبارزه شود، می‌توان به‌سادگی و به‌مانند رضاشاه کبیر حوزه و آخوند را از ایران بیرون ریخت. ایران به اسلام احتیاجی ندارد این اسلام است که زالووار جلوی پیشرفت ایران گرفته و باید با آن به هر صورت دموکراتیکی مقابله کرد.

بهمن زاهدی

مشروطه خواه (لیبرال دموکرات)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *