مجازات کسینجر ایران/ حسن عباسی به زندان می‌رود؟

By | ۱۳۹۷-۰۷-۲۴
حسن عباسی که خود را مغز ارشد استراتژی جمهوری اسلامی ایران می‌داند، در آستانه ۵۲ سالگی با شکایت دولت و حکم قاضی دادگاه، قرار است روانه زندان شود.

 «آقای هنری کسینجر ٨۴ سالش است و استراتژیست ارشد غرب است و من الان ٣٩ سالم است. این را می‌گویم که از طریق شما به گوش آن دوستان در سپاه برسد. نیویورک‌تایمز هر هفته، هر وقت راجع به من مطلب می‌زند، داخل پرانتز می‌نویسد: «The KissingerOf ISLAM» من هنوز نصف سن آقای کسینجر را هم ندارم. چقدر باید در دانشگاه‌ها در این باره توضیح بدهم. یکی کسی بلند نشد بگوید، فلان نظر شما را نقد کرده‌اند. شما گفته‌اید جامعه هجری، جامعه مهدوی در مقابل جامعه مدنی. شما گفتی تعالی‌شناسی در مقابل توسعه. کدام نظرات من را نقد کرده‌اند؟ وقتی می‌نویسد این آدم با این عنوان «The Big Brain Strategic»، ارشدترین! مغز استراتژیک جمهوری اسلامی، نکند بابت این هم که یک بیگانه این حرف‌ها را می‌زند، باید برویم دادگاه؟ شما که باشید این‌ها را در بوق و کرنا می‌کنید.» / حسن عباسی ۱۳۸۹
رویداد۲۴: میثم سعادت

کسی یادش نیست حسن عباسی چطور به چهره اثرگذار سیاست ایران بدل شد. اوایل دهه هشتاد بود. زمانی که چهره‌های اصلاح‌طلب، در فضای نسبتا باز دانشگاه‌ها جولان می‌دادند و از اصولگرایان، کسی یارای مقابله با آن‌ها را نداشت. در آن فضا مردی متولد شد که خیلی زود محبوب محافل اصولگرایی شد. ابتدا نامش حسن عباسی بود و تئوری خود را دکترین امنیت بدون مرز (که به سختی حتی می‌توان مفهوم آن را فهمید) معرفی می‌کرد و طوری صحبت می‌کرد که مستمعان او احساس می‌کردند یکی از رده بالاترین مقامات امنیتی ایران، مسائل محرمانه را برای آن‌ها بازگو می‌کند. چند سالی بعد به دکتر حسن عباسی مشهور شد و از هزاران گروه مبارزه مسلحانه ایرانی می‌گفت که در ساعتی، امنیت آمریکا را به خطر می‌اندازد. عدد‌هایی که می‌گفت تقریبی نبود و بسیاری این ادعا را باور می‌کردند.

توان نظامی تروریستی، تنها محور مباحث حسن عباسی نبود. در روزگاری که هنوز شعار انرژی هسته‌ای بر سر سفره‌های اصولگرایان نیامده بود، حسن عباسی از لزوم مجهز شدن ایران به سلاح هسته‌ای سخن می‌گفت و با تقسیم جهان به پنج تمدن آنگلوساکسون و بوداییسم و یهودیسم و اسلام و غیره، معتقد بود یک کشور مسلمان در جنگ تمدن‌ها باید مجهز به سلاح هسته‌ای باشد.

همچنین در تقابل با ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها، او جنگ تمدن‌ها را مطرح کرده بود و پیش‌بینی می‌کرد به زودی جنگ هسته‌ای بزرگی در جهان شکل می‌گیرد. مهمترین قسمت صحبت‌های او هم نقد‌های تندی بود که به مدیران دولت وقت خاتمی وارد می‌کرد. در آن زمان یاران خاتمی هم نقد‌های تندی علیه قوه قضائیه و شورای نگهبان وارد می‌کردند و برای اینکه هزینه فعالیت سیاسی دانشگاه‌ها بیشتر نشود، از شکایت کردن از حسن عباسی صرف‌نظر کرده بودند و این فرصت بهتری بود که حسن عباسی بتواند راحت‌تر نظریات خود را با ادبیات و تسلطی که به سخنرانی داشت، به مخاطب القا کند. آن زمان باز هم ادعا کرده بود در یک سال، در دویست و هفتاد دانشگاه سخنرانی کرده است. سی دی‌های سخنرانی او هم مرتب از سوی برخی نهاد‌ها مثل بسیج دانشجویی تکثیر می‌شد و در اختیار دانشجویان قرار می‌گرفت.

دوران احمدی نژاد و بدل شدن به منتقد سینما!

بعد از روی کار آمدن احمدی‌نژاد، پیش‌بینی می‌شد او اعتبار بیشتری پیدا کند. اتفاقا در ابتدای کار او و دوستانش مثل محمدعلی رامین (نظریه پرداز نفی هلوکاست) و صفار هرندی و … در دولت اول احمدی‌نژاد مسئولیت‌هایی گرفتند. اما به مرور اصولگرایان متوجه شدند در زمان قدرت، صحبت‌های بدون پشتوانه این افراد، چه آسیبی به اعتبار کشور خواهد زد. رهبر ایران نیز صریحا اعلام کرده بود ایران به دنبال بمب اتم نیست و مقصود از هسته‌ای در ایران، استفاده صلح آمیز و علمی کشور از این صنعت است. فتوایی که با اساس تفکرات حسن عباسی زاویه داشت.

به مرور حسن عباسی به حاشیه رفت، اما همان زمان سرگرمی جدیدی پیدا کرد. ورود دی وی دی به ایران باعث شده بود جوانان ایرانی، علاقه‌مند به تماشای سریال‌های خارجی شوند. حسن عباسی در همان دوره بدل به منتقد سریال‌های خارجی شد. صد‌ها ساعت سخنرانی او در فرهنگسرا‌ها (که آن زمان در اختیار قالیباف بود) و مراکز مذهبی، به نقد قسمت به قسمت سریال‌های خارجی اختصاص داشت. گاهی مثلث‌های عشقی سریال‌های خانوادگی را در آسیب زدن به خانواده‌ها تشریح می‌کرد، گاهی تولد ابرقهرمان‌ها را به نظریه داروینیسیم ارتباط می‌داد و گاهی در سریال‌های سیاسی، رگ و ریشه مبارزه آمریکا با ایران را پیدا می‌کرد. در اکثر این سریال‌ها هم، رگ و ریشه‌های تفکرات آخرالزمانی بر اساس تفکر فراماسونری را پیدا می‌کرد.

فقط لازم بود بر اساس اطلاعات ویکی پدیا، یکی از نویسندگان، بازیگران یا تهیه کنندگان یک سریال یهودی باشند، همین را به سکانسی که اثری از یهودیت دیده می‌شد مرتبط می‌کرد و نظریات خود را بر همین اساس می‌بافت. اگر فرد مورد نظر طلاق گرفته بود یا پدر و مادرش جدا شده بودند که نور علی نور بود. البته رشته تخصصی درک و دریافت خط و ربط‌های بی‌ربط همچون پیدا کردن مثلث در اسکناس‌ها و ارتباط آن به سه ضلع فراموسونری به مرور به علی اکبر رائفی پور منتقل شد. همزمان در ایران اعتدالگرایان به صحن سیاست آمده بودند و حسن عباسی برای بازگشت به سیاست آماده می‌شد.

در این دوران، اما دو اتفاق افتاد. اول اینکه اینترنت در اختیار همگان بود. از طرفی دانشجویان گاف‌های فراوان صحبت‌های او را پیدا می‌کردند و مثلا مشخص شد دکتر حسن عباسی مدرک تحصیلی دیپلم دارد! گسترش اینترنت این روزها کار را نه برای حسن عباسی که برای همه سخت کرده و اعتبار کسینجر اصولگرایان را شکسته است. دورانی که افراد دو زانو می‌نشستند و فقط گوش می‌کردند گذشته و کم نیستند شنوندگان و دانشجویانی که بتوانند استاد را گوشه رینگ گیر بیاورند.

از طرفی نهاد‌های نظامی ناچار بودند درباره اشتباهات آماری حسن عباسی توضیح دهند (در یک مورد ارتش از حسن عباسی حتی شکایت کرد) و از طرفی دولت مستفر، دولت خاتمی نبود و بعضی مسئولان ارشد دولت از حسن عباسی خواستند به خاطر مسائل دروغی که گفته است مدرک بیاورد. گویا دولت روحانی کمی جدی‌تر از دولت خاتمی با این حرف‌ها برخورد می‌کند. در این دولت هم آخوندی از او شکایت کرد که گفته بود وزیر راه و شهرسازی کشور از طریق رانت به ثروت‎های نجومی رسیده ‎است. هم روحانی از طریق معاونت حقوقی شاکی او شد. او گفته بود «مسئولان نظام نفوذی، ناکارآمد و ناسالم‌اند و رئیس جمهوری با دروغ رأی آورده است.»

حسن عباسی در آستانه ۵۰ سالگی یکبار از ارتش عذرخواهی کرد و پایش به زندان باز نشد، حالا در ۵۲ سالگی به حکم قاضی قرار است روانه زندان شود؛ شاید بار دیگر عذرخواهی او را نجات دهد تا او هم مثل بسیاری از تازه مبارزان اصولگرا، از اوین تنها یک اسم شنیده باشد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *