تنگه هرمز؛ آنچه ظریف نگفت! مهرداد خوانساری

By | ۱۳۹۸-۰۲-۱۰

اقدامات دولت ترامپ و افزایش حملات آمریکا در جنگ لفظی اش با ایران در هفته های اخیر بی شک میزان تنش میان دو کشور را به ابعادی بی سابقه در سه دهه گذشته و چیزی کم و بیش شبیه آنچه که در ایام گروگانگیری دیپلمات های آمریکائی در تهران شاهد بوده‌ایم سوق داده است.

اما آنچه امروز را از گذشته متفاوت می‌کند این است که آمریکا در مجادلاتش علیه ایران، حداقل در عرصه دیپلماسی،‌ برخلاف ایام گروگانگیری، از پشتیبانی جامعه بین المللی و بویژه متحدان سنتی اش در اروپا برخوردار نیست و به همان میزان نیز، دولت ایران برخلاف گذشته، در انزوای سیاسی پیشین قرار ندارد،‌ گرچه برخلاف گذشته، جبهه گیری برخی از بازیکنان منطقه ای مانند اسرائیل،‌ امارات و عربستان سعودی،‌ به ویژه در تشویق آمریکا برای رویاروئی و حتی جنگ با ایران، به مراتب از همیشه جدی‌تر شده است.

جان کلام اظهارات اخیر محمد جواد ظریف،‌ وزیر خارجه ایران که به آمریکا سفر کرده، در گفتارش در «انجمن آسیا» و مصاحبه هایش با شبکه های تلویزیونی «فاکس»‌ و «سی بی اس»، تاکید بر ضرورت مهار بحران خطرناک کنونی میان ایران و آمریکاست؛ بحرانی که به گفته او می تواند با تحریکات «تیم ب»، مرکب از «بنیامین (نتانیاهو)، (جان)‌بولتون، (محمد) بن زائد (ولیعهد امارات)،‌ و (محمد)‌بن سلمان (ولیعهد عربستان سعودی) از دست خارج شود و به جنگ زیانباری تبدیل شود که نه خواسته شخص دونالد ترامپ است و نه جمهوری اسلامی.

از فحوای اظهارات محاسبه شده آقای ظریف که بطور بی شائبه ای، تقریبا به تمام اختلافات موجود میان ایران و آمریکا،‌ از برجام گرفته تا خیلی مسائل بغرنج دیگر از قبیل پیشنهاد علنی برای آزاد ساختن زندانیان ایرانی و خارجی اشاره کرده (زندانیانی که به دلایل مختلف در ایران و آمریکا و کشورهایی چون آلمان و استرالیا محکوم و زندانی شده اند) اینطور به نظر می رسد که حاکمیت ایران در مجموع نه تنها دارای درک درستی از شدت و وخامت بحرانی است که در زمینه های مختلف دست و پا گیر آنها گردیده،‌ بلکه به این واقعیت نیز پی برده که تلاش آنها برای نجات از این بحران، شاید زمینه ای را برای ورود به مذاکرات مستقیم با آمریکا، البته در جوی آبرومندانه و فارغ از هر نوع تهدید،‌ در آینده ای نه چندان دور مهیا سازد.

البته رسیدن به چنین نتیجه‌ای نیاز به علم غیب ندارد زیرا این یک امر بدیهی است که اولویت هر دولتی در ایران، پایان دادن به بحران اقتصادی مملکت ـ یا به زبان دیگر،‌ مهار تورم،‌ ایجاد اشتغال، ورود سرمایه خارجی، فروش آزادانه نفت، افزایش تولید و حفاظت از ارزش پول ملی ـ‌ و بهبود زندگی روزمره شهروندان است که امروز همه و همه در گرو تحریم ها و دیگر فشارهای اقتصادی آمریکا علیه ایران است. همچنین بدیهی است که بر داشتن این موانع به منظور ایجاد رونق در وضعیت اقتصادی ایران که مهمترین دغدغه مردم عادی در کشور است، منهای مذاکره و رسیدن به نوعی توافق با آمریکا در ارتباط با تمام اختلافات جمع شده ۴۰ سال کذشته امکان پذیر نخواهد بود.

گرچه مسئولین جمهوری اسلامی امید به این دارند که با ایستادگی در مقابل تمام فشارهای موجود،‌ احتمالا بتوانند در صورت عدم پیروزی ترامپ در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری در آمریکا از زمینه بهتری برای «مانور های خود» برخوردار شوند،‌ ولی کارشناسانِ صاحب تجربه، از قبیل خود آقای ظریف،‌ به خوبی می دانند که نفر بعدی در کاخ سفید،‌ هرچند معقولتر، کم و بیش تحت فشار «تیم ب» قرار خواهد داشت و حتی در صورت بازگشت به برجام، قدمی برای رفع تحریم ها بدون رسیدن به توافق در ارتباط با مسائلی چون سیاست های «موشکی» و«منطقه ای» ایران بر نخواهد داشت.

البته، وارد مذاکره مستقیم شدن پیرامون اینگونه مسائل کلیدی به معنی تسلیم شدن در مقابل خواسته ها یا تمهیدات آمریکا و متحدین منطقه ایش نیست و همواره این واقعیت را نیز باید در ارتباط با «تیم ب» در نظر داشت که «این دم نیست که سگ را تکان می دهد، بلکه آن سگ است که دم را تکان میدهد». به این ترتیب، در صورت ایجاد گشایشی برای مذاکرات دوجانبه،‌ احتمال رسیدن به توافقی قابل قبول و شرافتمندانه شامل حفاظت از ملاحظات و مواضع منطقی ایران، از توافقی که قبلا با ۵+۱ در ارتباط با برجام میسر گردید کمتر نخواهد بود.

البته همانطور که آقای ظریف نیز در صحبتش در انجمن آسیا به آن اشاره کرد، ضمن اینکه اتهامات و پرخاشگری های هفته های اخیر هنوز به نقطه انفجار نرسیده،‌ ولی با توجه به اوضاع خطرناک موجود این پتانسیل کماکان وجود دارد که تصادفی ترسیم شده از سوی «تیم ب»، بخصوص در اطراف و اکناف تنگه هرمز، شرایط را عوض و امکان بروز درگیری و یک جنگ ناخواسته میان ایران و آمریکا را در خلیج فارس پدید آورد.

اقای ظریف در صحبتش به این موضوع اشاره کرد که ایران ضمن پیدا کردن مشتری های لازم برای صدور و فروش نفتش، هرگز انگیزه ای جز باز نگاهداشتن تنگه هرمز و تاکید برآزاد بودن شاهراهای دریائی نداشته و ندارد. او تاکید کرد که حضور ناوگان آمریکا در آبهای خلیج فارس تا زمانیکه نیروی دریائی آمریکا مانعی برای نفتکش های ایرانی فراهم نیاورد، باعث ایجاد نگرانی و هیچ نوع حادثه ای نخواهد شد و تاکید کرد که در این راستا قواعد و ضوابط از پیش تنظیم شده ای برای جلوگیری از هر نوع سوء تفاهم یا تصادف حساب نشده میان ایران و آمریکا وجود دارد. در این راستا آقای ظریف به مسئولیت ایران و عمان هنگام ورود و خروج از تنگه هرمز در آبهای خلیج فارس اشاره کرد و تاکید نمود که طرف مسئول ایران در این رابطه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی است.

نکته مهمی که آقای ظریف به آن اشاره نکرد این بود که آیا قواعد و ضوابط قبلی کماکان به رعایت خواهد شد؟ آن هم در شرایطی که سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی آمریکا و نیروهای آمریکائی مستقر در خلیج فارس در لیست سازمانهای تروریستی ایران قرار گرفته‌اند.
او در اینمورد توضیحی نداد که آیا طرفین و بویژه مقامات ایرانی با توجه به حساسیت اوضاع و انگیره برخی از کشورهای منطقه ای، به دنبال تنظیم قواعد جدیدی خواهند بود تا انضباط موجود و ثبات منطقه طعمه ماجراجوئی های این و آن نشود و بدین طریق راه مذاکره و رسیدن به یک راه حل دراز مدت و دوام پذیر مسدود نگردد؟

سخن آخر اینکه هیچ یک از کشورهای دیگر منطقه (مانند ترکیه، عراق، عمان، کویت، قطر و پاکستان) یا خریداران نفت منطقه خلیج فارس در بازارهای جهان (شامل کشورهای اروپائی و آسیائی امثال هند، چین، ژاپن و کره که اقتصادشان وابسته به دریافت نفت از این منطقه است)، خواستار هیچگونه ناآرامی در این گوشه دنیا نیستند.

ضرورت پیدا کردن راه حلی تازه به منظور اجرای قواعد و ضوابط مورد پذیرش جامعه بین المللی (در شرایطی که هم آمریکا و هم ایران به لحاظ محدودیت هائی که با تروریست نامیدن ارگان های نظامی رسمی کشورهایشان برای همدیگر تراشیده اند) ایجاب می کند تا بطور مثال، مسئولیت های پیشین ایران و عمان در ارتباط با ورود و خروج از تنگه هزمز بنا به گفته آقای ظریف، به دبیرخانه یا کمسیونی مرکب از مسئولین ایرانی و عمانی که در گذشته بطور جداگانه این وظائف را اجرا می کردند، واگذار گردد.

پیاده کردن چنین ابتکاری از سوی ایران (یا عمان) می تواند ضمن جلوگیری از افزایش تنش های موجود، از بروز هرنوع بحران حساب نشده ای که احتمالا منجر به درگیری نظامی و تشدید صدمات ناشی از فشارهای اقتصادی آمریکا و تحریکات «تیم ب» برای ایران و ایرانی بشود، جلوگیری نماید.