نهاد امامت جمعه، از رهبری معنوی تا کار‌چاق‌کنی و دلالی

By | ۱۳۹۸-۰۴-۳۱

آخرین امام جمعه‌ای که از امامت جمعه‌ کنار رفته امام جمعه‌ بندرعباس بوده است. پیش از او، احمد جنتی، یکی از ائمه جمعه‌ تهران، و موسوی جزایری، امام جمعه‌ اهواز، بعد از سفر به بریتانیا برای مداوا، استعفا داده بودند. امام جمعه ایلام هم بعد از جنجال بر سر پرادو سوار شدنش، با انتقاد از فضاسازی‌ها، کناره گرفت. امام جمعه‌ رشت در سال ۱۳۹۷، بعد از آشکار شدن فسادهای مالی‌اش، برکنار شد که از موارد بسیار نادر بوده است، چون معمولا برای حفظ قداست ادعایی، ائمه‌ جمعه را برکنار نمی‌کنند بلکه به آن‌ها ندا می‌دهند که خودشان استعفا دهند. البته خود او منکر برکناری است.

در فاصله سال‌های ۱۳۹۶و ۱۳۹۷، حدود ۱۰ امام جمعه به دلایلی که چندان روشن نیست استعفا دادند. خبر این موارد به دلیل مربوط بودن به شهرهای بزرگی نظیر زاهدان، تبریز، شیراز، بیرجند و کرمان منتشر شده است؛ اخبار شهرهای بسیار کوچک مثل جیرفت، مهران، میاندوآب که ائمه جمعه‌ آن‌ها نیز کنار رفتند کمتر در سطح ملی منتشر می‌شود. در سال‌های پیش، ائمه‌ جمعه‌ برخی شهرهای دیگر به علت اختلاف‌های سیاسی (مثل مورد طاهری، امام جمعه‌ اصفهان) یا فساد مالی اعضای خانواده (مثل مورد حائری، امام جمعه‌ شیراز) کنار رفته بودند.

ایران اینترنشنال: مجید محمدی

بر نهاد امامت جمعه در جمهوری اسلامی ایران چه گذشته و چه می‌گذرد؟ چه اتفاقی در دوران خامنه‌ای افتاده ‌است که این تعداد از ائمه جمعه کنار رفته‌اند، آیا به دلیل پیری، بیماری، فساد، ناهماهنگی‌های سیاسی و رسوایی‌های جنسی بوده است یا عواملی دیگر؟

تحول امامت جمعه

خمینی در تعیین امامان جمعه به چهار عنصر موافقت با حکومت دینی و ولایت فقیه، محلی بودن، رهبری معنوی و نفوذ میان دینداران توجه داشت. امامان جمعه قبل از گرفتن حکم از او، در شهر خود، حداقل در یک مسجد، چند دهه امام جماعت بودند و به فساد اخلاق و فساد اقتصادی شهره نبودند. در دوران خمینی، ائمه‌ جمعه تا زمان مرگ در مقام خود باقی می‌ماندند. به همین سبب، در دوران او هنوز می‌شد نهاد امامت جمعه را نهادی محلی به شمار آورد که ائمه‌‌اش از میان روحانیون محلی انتخاب می‌شدند و البته، تایید حکومت مرکزی را داشت و قدرتش فراتر از مسجد محل فعالیت بود. در دوران خمینی، ائمه‌ جمعه از حکومت مرکزی حقوق نمی‌گرفتند، هرچند منابع عمومی برای هزینه در استان و شهر به‌شکل غیر‌رسمی و موردی در اختیار آن‌ها گذاشته می‌شد.

اما خامنه‌ای این شرایط و روال‌ها را تغییر داد. برای امامت جمعه دیگر نیازی نبود که فرد محلی باشد، نفوذ داشته باشد یا از پیرمردهای روحانی باشد. تنها وفاداری به خامنه‌ای کافی بود. به همین دلیل، ائمه‌ جمعه نیز همانند استاندارها از محفل نزدیک به مقام‌های بالاتر انتخاب می‌شوند. ائمه‌ جمعه در این دوره اکثرا از مرکز اعزام می‌شوند و پایگاه محلی ندارند.

تحول کارکردها

فراتر از انتظاری که بیت رهبری و ستاد مرکزی ائمه جمعه از امامان جمعه داشته‌اند (تکرار طوطی‌وار سر‌فصل‌هایی که از تهران به آن‌ها ابلاغ شده است)، در چهار دهه اخیر، کارکرد ائمه‌ جمعه در استان و شهر محل امامت تغییر کرده است. امام جمعه در یک دوره عامل تثبیت نظام سیاسی (حذف گروه‌های مخالف)، تقویت شبکه‌ حزب‌اللهی‌ها و حمایت از مسئولان تازه‌کار بودند. این کارکرد تا پایان دهه‌ شصت به پایان عمر خود رسید. امامت جمعه در دهه‌‌های پنجاه و شصت، از نهادی مذهبی (البته فقط در برخی شهرها) به نهادی سیاسی‌ـمذهبی در سراسر کشور تبدیل شد که ماموریتش تحکیم پایه‌های جمهوری اسلامی ایران بود.

در دهه‌های هفتاد و هشتاد، این نهاد متحول و بخشی از دستگاه تبلیغاتی بیت رهبری شد و در عین حال، به دلیل نظام ملوک‌الطوایفی، نظارت‌ناپذیری و پاسخگو نبودن، به بخشی از پیچ‌و‌مهره‌های ماشین فساد حکومت نیز تبدیل شد. دفاتر ائمه‌ جمعه در این دوره به محل پخش رانت‌ها در سطح استانی و محلی تبدیل شد. تقسیم زمین‌های شهری، واگذاری زمین‌های منابع طبیعی، خصولتی‌سازی شرکت‌های دولتی در منطقه و شکل‌گیری انواع کسب‌و‌کارهای مالی و اقتصادی در سطح استان‌ها با مهر تایید ائمه‌ جمعه صورت می‌گرفت و طبعا خود آن‌ها و اعضای خانواده‌شان نیز در این امور سهمی پیدا می‌کردند.

در دهه‌ نود، با بسط رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای، ائمه جمعه دیگر حتی نمی‌توانستند بوق تبلیغاتی مناسبی برای نظام باشند و سپاه پاسداران با راه‌اندازی خبرگزاری‌ها و موسسه‌های فرهنگی و تولید فیلم و سریال و راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی که تلویزیون دولتی در اختیارش گذاشته بود، سر‌رشته‌ امور تبلیغاتی را به دست گرفت. اکنون، در دهه‌ نود، حکومت برای مهندسی افکار عمومی به نهاد امامت جمعه اتکا ندارد.

کارکردهای موجود

نهاد امامت جمعه پس از چهل سال فراز‌و‌نشیب، به چهار کارکرد محدود شده است:

۱) کار‌چاق‌کنی و دلالی: این کارکردی است که افراد را تشویق می‌کند چنین شغلی را بپذیرند. حقوق ماهانه‌ ائمه‌ جمعه در دوران خامنه‌ای در برابر درصدهایی که از کارچاق‌کنی می‌گیرند بسیار ناچیز است. ائمه‌ جمعه برای سپاهی‌ها، نیروهای امنیتی، عوامل اجرایی، اعضای مجلس و مقام‌های قوه‌ قضاییه در سطح محلی کارچاق می‌کنند.

۲) پاییدن عوامل اجرایی: تحت نظر داشتن مدیران اجرایی هم ماموریتی است که از بیت به آن‌ها داده می‌شود تا یکی از ده‌ها چشم و گوش خامنه‌ای در مناطق کشور باشند و از سویی، از این راه می‌توانند از مدیران اجرایی باجگیری کنند و مدیران در برابر اعمال آن‌ها سکوت کنند.

۳) کارگشایی برای بیت: خامنه‌ای در سطح هر استان با افراد منتفذ محلی داد‌و‌ستدهایی دارد که ائمه‌ جمعه باید واسطه‌ این داد‌و‌ستدها باشند یا کارهای عوامل غیر‌محلی بیت در منطقه را تسهیل کنند. به همین دلیل، اکثر ائمه‌ جمعه نمایندگان خامنه‌ای در منطقه‌اند (البته در مراکز استان‌ها).

۴) پشتیبانی حزب پادگانی: ائمه جمعه از مجموعه‌ نیروهای لباس‌شخصی، بسیجی و امنیتی که در سازمان پنهان سرکوب با هم کار می‌کنند تا هر‌گونه اعتراض را به‌شکل غیر‌رسمی سرکوب کنند پشتیبانی می‌کنند تا اگر سروکارشان با دستگاه‌های دولتی و حکومتی افتاد، سریع حمایت شوند.

هر کس که با این کارکردها فاصله پیدا کند می‌رود. در سنت روحانیون، پیری و از‌کارافتادگی و مانند این‌ها دلیل بر بازنشستگی نیست، همچنان که فردی مثل احمد جنتی هنوز مشاغل حکومتی دارد. حتی خطاهای زبانی‌اش که دست‌مایه تمسخر قرار گرفت موجب کنار رفتن جنتی از امامت جمعه نشد و در نهایت، رشد نگرش منفی در اسلام‌گراها موجب کناره‌گیری‌اش شد. روحانیون بازنشسته نمی‌شوند، بلکه بازنشسته‌شان می‌کنند.

برخی ائمه‌ جمعه، به‌ویژه در شهرهای کوچک، در نقش‌هایی مثل مشاور خانواده، مسئول امور تربیتی مدرسه، برنامه‌ریز تعطیلات تابستانی و نقش‌هایی مشابه ظاهر می‌شوند، اما این‌ها به‌شدت پراکنده‌اند و کارکردهای اصلی را می‌پوشانند.