کابوس براندازی، تولید قدرت توسط سپاه و پیمانکاران منطقه‎ای؛ جمهوری اسلامی از چاله به چاه

By | ۱۳۹۸-۰۵-۱۹

-تحریم ظریف در حالی که جمهوری اسلامی در شرایط اضطراری بسر می‌برد یک پیام جدی به علی خامنه‎ای است.
– برخی تحلیلگران معتقدند اشاره روحانی به برگزاری «همه‌پرسی» پس از تحریم ظریف در مورد مذاکره با آمریکاست.
– سایه‌ی تغییر رژیم چنان تاثیر روانی بر زمامداران ایران گذاشته که آنها مرتب تکرار می‌کنند که آمریکا در پی تغییر رژیم و براندازی است.
– «تقویت شبه‌نظامیان»، «حضور نظامی در سوریه و عراق»، «آزمایش‌های موشکی» و «فعالیت‎های اتمی» که در جریان مذاکرات اتمی برای جمهوری اسلامی «اقتدار» تولید می‌کرد الان همگی نتیجه‌ی معکوس دارند و علیه حکومت عمل می‌کنند.

برای جمهوری اسلامی هفته‌ای که گذشت با تحریمِ توأم با تحقیرِ محمدجواد ظریف آغاز شد و با تحریم صدا‎ و ‎سیمای نظام و وزارت اطلاعات به پایان رسید.

نشست در وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران؛ ۶ اوت ۲۰۱۹

حجمی بی‎سابقه از فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه رژیم ایران از یکسو و پافشاری دولت آمریکا بر مذاکراتی‎ که با ذائقه‎ و فرهنگِ جمهوری اسلامی اصلا سازگاری ندارد، عملاً رژیم را در گردابی گرفتار کرده که جدی‎تر از همیشه خود را در خطر می‌‏بیند.

تحریم ظریف توسط وزارت خزانه‎داری آمریکا یک بسته «سیاسی- روانی» بود که شوک بزرگی به جمهوری اسلامی وارد آورد. گرچه تحریم ظریف محتمل بود اما عملی شدنش در این شرایط اضطراری که رژیم نیاز مبرم به حضور فردی مثل او در عرصه بین‎المللی دارد تهران را آچمز کرد و عرصه را بر «وزیر دروغگو» تنگ کرد.

نوع رسانه‎ای شدن خبر تحریم ظریف که بی‌تردید با توافق مشاوران امنیت ملی کاخ سفید بوده است شکل بی‏سابقه‌ای داشت. دادن لقب «ماله‌کش اعظم» به او در حساب توییتر رسمی وزارت خارجه و الفاظی مثل «شیاد و بی‎سر و پا» که جان بولتون در مورد او به کار برد، اساساً پروژه‎ای برای به سخره کشیدن بی‌اختیاریِ ظریف بود که پیامی خیلی جدی رو به علی خامنه‎ای داشت. این موضوع زمامداران ایران را به شدت عصبی ساخت.

احمد بارکی‌زاده kayhan.london©

برای ترمیم این زخم عمیق که با تحریم ظریف به پیکر نظام وارد شد، نهادهای حکومتی از یکسو و مقامات عالی از سوی دیگر در حمایت از ظریف بیانیه صادر کردند و برای دلجویی راهی دفترش در وزارت خارجه شدند.

آمریکا به دنبال چیست؟

خلاصه‌ی آنچه در این چند روز گفته شد را خود ظریف در اولین سخنرانی رسمی پس از تحریم شدنش بیان کرد و گفت «اگر آمریکا به دیپلماسی علاقمند بود میز مذاکره را رد نمی‌کرد».

اما آمریکا برنامه‎ای هم برای درگیری نظامی، حتی محدود، نیز ندارد که اگر می‌داشت ساقط شدن پهپاد یا حملات موشکی به پادگان‎های آمریکا در عراق بهانه‌ی کافی برای یک اقدام نظامی می‌بود. در چنین شرایطی در بین کارگزاران نظام و همچنین افکار عمومی این پرسش مطرح شده که واقعا «آمریکا به دنبال چیست؟»

عباس محمدحسنی رئیس سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش در یک سخنرانی نسبت به تلاش‌ها برای تغییر رژیم هشدار داده است و ایوب سلیمانی جانشین فرمانده نیروی انتظامی نیز گفته «دشمن با هدف براندازی فشارها را ده برابر کرده است».  محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات نیز علیه براندازان موضع گرفته و آنها را متهم به خیانت کرده است!

طرح مجدد همه‎پرسی از سوی روحانی

این اظهار نظرها که احتمالاً در محافل درونی بطور جدی‎تری مطرح می‎شود نشان می‌دهد که مسئولان نظام از کدام کانال احساس خطر می‎کنند. مسئله چنان حاد شده که حسن روحانی در سخنرانی خود در حمایت از ظریف آن را تایید کرده و با تاکید بر اینکه دی‎ماه ۹۶ زیر سر «شیطان رجیم» بوده، تکرار کرد دشمنان به دنبال تغییر رژیم هستند؛ اما مدعی شد تا مادامی که اصل ۶ و ۵۹ قانون اساسی یعنی «انتخابات» و «همه‎پرسی» هست، رژیم تغییر نخواهد کرد.

دلجویی روحانی از ظریف در وزارت خارجه؛ ۶ اوت ۲۰۱۹

سابقه نشان می‌دهد روحانی در شرایطی پای رفراندوم را به میان کشیده که نظام در بحران قرار داشته. شماری از تحلیلگران معتقدند اشاره روحانی به «همه‌پرسی»، در مورد مذاکره با آمریکاست. این درحالیست که محمود علوی وزیر اطلاعات تأکید کرده است که آمریکا آرزوی مذاکره را به گور خواهد برد.

با وجود این، رهبران کاخ سفید بارها به صورت رسمی اعلام کرده‌اند فقط به دنبال «تغییر رفتار رژیم» هستند. اما هرچه زمان می‎گذرد باور این ادعا برای کارگزاران جمهوری اسلامی سخت‎تر می‎شود. اکنون که حدود ده ماه از آغاز تحریم‎های جدید گذشته کار به جایی رسیده که سایه‌ی تغییر رژیم چنان تاثیر روانی بر مقام‎های ارشد رژیم گذاشته که خود آنها مرتب در سخنرانی‎ها تکرار می‌کنند که آمریکا در پی تغییر رژیم و براندازی است! آنها همزمان وعده‌ی بهبودی اوضاع را می‎دهند و التماس می‌کنند که اگر مردم پشت انقلاب و نظام بمانند آمریکا هرگز به این هدف دست نخواهد یافت.

سیگنال برای مذاکره یا عدم مذاکره؟

شواهد مختلف حاکی از ارسال سیگنال‎های قوی از تهران به واشنگتن برای مذاکره است اما موانع جدی بر سر راه نظام قرار دارد که مهمترین‌ آنها یکی پافشاری آمریکا بر موارد ۱۲گانه و دیگری اصرار کاخ سفید به مذاکرات علنی است.

شماری از تحلیلگران دعوت سناتور رند پال از ظریف را برای دیدار با ترامپ در کاخ سفید، که از سوی هر دو آنها مخفی نگاه داشته شد، به حساب آغاز مذاکرات گذاشتند که البته چندان بی‎راه نبود که تلاش‎های یک سناتور جمهوریخواه برای گفتگوی ظریف با ترامپ بیانگر میل به مذاکره از سوی آمریکا باشد ولی نکته‌ی تازه‌ای در این موضوع نیست. آنکه مذاکره را رد می‌کند، جمهوری اسلامی است و نه ترامپ!

همزمان موتور پروپاگاندای جمهوری اسلامی روشن شد و برای نمونه، دیدار سالیانه‌ی فرماندهان مرزبانی ایران و امارات را  بزرگنمایی کردند تا پای چرخش اماراتی‎ها به سمت جمهوری اسلامی بگذارند. اما علنی شدن دعوت از ظریف برای ملاقات با ترامپ و روشن شدن بیش از پیش این موضوع که وزیر خارجه جمهوری اسلامی هیچ اختیاری برای پذیرفتن حتی یک دعوت ساده ندارد، روشن کرد که در کاخ سفید رگه‏های جدی برای مذاکره نکردن نیز وجود دارد. سناتور لیندسی گراهام در همین رابطه هشدار داد که این دعوت «پیام بدی را منتقل می‌کند مبنی بر اینکه اگر شما بیشتر اقدامات تحریک‌آمیز‌ انجام دهید، آمریکا تمایل بیشتری برای گفتگو با شما دارد. این اقدامات باعث خواهد شد، اسرائیل و کشورهای عربی، احساس خطر کنند و بخواهند به تنهایی در برابر ایران دست به اقداماتی بزنند. آمریکا باید فشار به ایران را ادامه دهد و تا زمانی که این کشور رفتار خود را تغییر نداده با مقامات آنان ملاقات نداشته باشد.»

تولید توهم اقتدار با شیوه‎های تروریستی

امروز دست رژیم ایران برای مذاکره خالیست. در جریان مذاکرات اتمی آنچه برای جمهوری اسلامی تولیدِ «اقتدار» می‌کرد «تقویت شبه‌نظامیان»، «حضور نظامی در سوریه و عراق»، «آزمایش‌های موشکی» و «فعالیت‎های اتمی» بود که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان کارتی برای بازی در سیاست خارجی و معاملات بین‎المللی در اختیار ظریف گذاشته شد. این ابزار نهایتاً به امضای برجام رسید. اما آنچه، به برکت مماشات دولت اوباما، برای رژیم منشاء «اقتدار» و خروج موقت از انزوا بود، طی دو سال اخیر «کارکرد معکوس» پیدا کرد و عامل خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریم‎ها و در پی آن تشدید بحران‎های اقتصادی و انزوای بین‎الملی رژیم ایران شد.

محمدجواد ظریف؛ وین ۱۴ ژوییه ۲۰۱۵

نظام که از گذشته عبرت نگرفته، این بار نیز برای خروج از بحران جدید، تولید قدرت کاذب را به سپاه پاسداران واگذار کرد تا اقمارش به سبک و سیاق گروه‎های تروریستی آن را به انجام برسانند. تیم «ح» شامل حزب‎الله، حشدالشعبی، حماس و حوثی‎ها تبدیل به پیمانکاران سپاه برای خرابکاری و حمله‎های ایذایی در عراق علیه مواضع آمریکا و تاسیسات نفتی خارجی، راکت‎پرانی به اسرائیل، پرتاب موشک‎ و عملیات پهپادی علیه عربستان و امارات شدند.

همزمان، اختلال در حرکت آزاد کشتی‎ها با قایق‎های ناشناس، توقیف نفتکش‎ها، ساقط کردن پهپادها و حملات سایبری به عنوان مقابله با فشارهای آمریکا به کار گرفته شد که آنها هم نتیجه‌ی عکس داد و به تشکیل ائتلاف دریایی در خلیج فارس برای مقابله با اخاذی و کشتی‌ربایی در تنگه هرمز انجامید.

از آنجا که جمهوری اسلامی در نظر نگرفت که هم شرایط داخلی خودش و هم دولت آمریکا با دوران اوباما تغییر کرده و نمی‌توان همان ابزار خرابکارانه را برای شرایط کنونی به کار گرفت، در عمل به دست خودش از چاله به چاه افتاد و روزنه‎های مذاکره با آمریکا بیش از پیش بسته‌ شد تا کار به تحریم «سردار دیپلماسی» و «معمار برجام» رسید!

اشتباه محاسباتی دیگر مقامات رژیم ایران، باز کردن حساب ویژه روی توان و انگیزه‌های اروپا برای حفظ برجام بدون آمریکاست. چنانکه حسن روحانی بعد از خروج آمریکا از برجام گفت خوشحالم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شد! اما نه تنها هیچکدام از وعده‎های اروپا برای حفظ توافق اتمی عملی نشد بلکه «اینستکس» نیز در محاق مانده است. در شرایط فعلی، حفظ برجام هیچ منفعتی برای رژیم ندارد ولی خروج از آن نیز نتیجه‌ای جز زیان بیشتر نخواهد داشت: بن‌بست برجام! این، نه بن‌بست فقط دولت روحانی بلکه تنگنای بزرگ کل نظام است!
حامد محمدی

کیهان لندن :