با فقدان آزادی و استقلال همان شرایط پس از کودتای ۲۸ مرداد همچنان پا بر جاست, ملّت ایران باید حاکمیت ملّت را محقق کند

By | ۱۳۹۸-۰۵-۲۹

نَهضَت ملّی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق و با پشتیبانی و حمایت افکار عمومی ملت ایران توفیق یافت، قانون ملّی شدن صنعت نفت را به تصویب نهایی برساند، آنگاه در تاریخ هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰دکتر مصدق، جهت اجرای قانون ملّی شدن نفت مسئولیت دولت را پذیرفت و دولت ملّی را تشکیل داد. دولت ملّی دکتر مصدق در زمانی کمتر از دوماه از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع‌ید نمود و به قانون ملّی شدن نفت جامه عمل پوشاند و با انجام این کار بزرگ استقلال کشور را محقق ساخت. دولت ملّی مصدق در مدت دو سال و چهارماه حکومت خود با برقراری آزادی که شرط لازم برای توسعه و پیشرفت است، توانست با انجام اصلاحات بنیادی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گام‌های بلندی در جهت توسعه و اعتلای کشور بردارد و الگوی موفقی از یک حاکمیت ملّی را به نمایش بگذارد که این الگو نه برای قدرت‌های استعماری خارجی و نه برای ارتجاع مزدور داخلی قابل تحمل نبود. لذا دستگاه‌های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا با گرفتن تأیید از اتحاد جماهیر شوروی، دست در دست مزدوران داخلی خود نهادند و با هزینه کردن چند میلیون دلار طرح کودتای ننگین ساخته و پرداخته خود را در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به اجرا گذاشتند و دولت ملی و مردمی مصدق را ساقط کردند و خط آزادی و استقلال، عدالت، پاکی و پاکدستی را برچیدند و راه تداوم حاکمیت ملّی و توسعه و رفاه ملّت ایران را بستند و کاخ آمال و آرزوهای این ملّت را به آتش کشیدند. اما ملت شرافتمند ایران، ۲۵سال پس از آن کودتای شوم توانست، به منظور به دست‌ آوردن آزادی و استقلال و حاکمیت ملّی، حکومت کودتا را از قدرت به‌زیر بکشد و با این اهداف بود که انقلاب ۱۳۵۷ به پیروزی رسید.

اما متأسفانه اکنون با گذشت ۶۶ سال از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و چهل سال پس از پیروزی انقلاب ۵۷ ما همچنان گرفتار تداوم همان جریانات و خطوط فکری کودتاگران هستیم که با زیر پا نهادن آزادی‌های اساسی ملّت ایران و تکیه بر قدرت‌های بیگانه بر سرنوشت این ملّت و آینده این کشور حاکم هستند. کودتای ۲۸ مرداد یکی از رویدادهای ننگین و جنایت‌بار تاریخ بشری است، زیرا نه‌تنها یگانه دولت ملّی و دموکرات ایران‌زمین را سرنگون کرد که پایه‌های نظام دموکراسی در منطقه و جهان را که می‌توانست، الگوی نُوینی در قلمرو حاکمیت ملّت‌ها، مبتنی بر استقلال و آزادی و نظریه جدید «مُوازنه مَنفی» دکتر محمد مصدق، صُلح، دوستی، برابری و روابط عادی جهانی مسالمت‌آمیز غیرخصمانه باشد، در منطقه و جهان سد نمود. با این‌حال بر این باور هستیم، که نه تنها روش‌ها و پیامدهای کودتای ۲۸ مرداد همواره امری مستمر تاریخی است، بلکه باید از آن درس و اندرز گرفت. تا با واکاوی دقیق آن، بتوانیم مسائل اکنون و آینده را با نگرشی عمیق‌تر شناسایی و حل کنیم.

مهم‌ترین درس کودتای ۲۸ مرداد که می‌تواند برای امروز ما پندآموز باشداین است که «استبداد» بدون وابستگی به‌ ابرقدرت‌ها ممکن نیست. حکومت‌های استبدادی چون پایه‌های مشروعیت‌بخش ملّی و مردمی ندارند، برای برقراری و ماندگاری خود نیازمند به همبستگی و وابستگی با ابرقدرت‌ها هستند. بنابراین استبداد بدون اِستیلای بیگانه، امکان استقرار را ندارد. از سوی دیگر اِستیلاء و مُداخله‌جویی بدون وجود زمینه و استعداد داخلی و وجود جریان‌های مزدور و ضد ملّی امکان بروز و ظهور نمی‌یابد. هر چقدر در هیأتِ حاکمه، جریان و نیروهای سیاسی چونین استعداد و زمینه مُداخله‌خواهی و بیگانه‌گرایی نباشد، اِستقرار استیلای خارجی ناممکن‌تر خواهد بود. در کودتای ۲۸ مرداد، به‌رغم پشتیبانی آحاد ملّت از دولت ملّی، امّا قدرت‌های کودتاچی، از آن زمینه و استعداد داخلی، دشمنان آزادی و استقلال بهره گرفتند و ضربه بر پیکر تناور نَهضَت بزرگ ملّی به‌رهبری دکتر مصدق وارد نمودند.

از دوران مشروطه به‌ویژه از دوره درخشان نَهضَت ملّی ایران، همواره نبرد میان دو جریان بوده است؛ جریان ملّی استقلال‌طلب، آزادی‌خواه، دموکرات و جریانی که با اختناق، کودتا، سرکوب و البته همبستگی و وابستگی با ابر قدرت‌ها قصد استقرار استبداد را داشته است. به باور ما همچنان این جدال وجود دارد، زیرا خط و ربط و فضای کودتای ۲۸ مرداد در مناسبات سیاسی ایران، منطقه و قدرت‌های جهانی همچنان حاکم است. ما بر این باوریم که انقلابی که در ادامه نَهضَت ملّی ایران و در پاسخ به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هدفش استقرار همان اهداف نَهضَت ملّی یعنی استقلال و آزادی و حاکمیت ملّت در قالب جدید نظام جمهوریت عُرفی بود، باز هم توسط نیروهای اقتدارگرا و انحصارطلب، سرکوب و نفی شد. پیش‌نویس قانون اساسی مصداق بارز آن اهداف بود که دیدیم ابتدا با تبدیل مجلس مُؤسسان به مجلس خبرگان و سپس کنار نهادن آن پیش‌نویس، به‌ویژه پایمال کردن رُکن اصلی پیش‌نویس یعنی حاکمیت ملّت، توسط همفکران و پیروان «مظفر بقایی» یعنی یکی از عوامل کودتای ۲۸ مرداد، نَخُستین ضربه‌ را بر پیکر جنبش انقلابی ایران وارد کرد.

ملّت شریف ایران!

آنچه که جبهه ملّی ایرانبه‌عنوان «بازسازی استبداد» به‌ویژه پس از انقلاب از آن یاد می‌کرد. براساس همان دیدگاهی بود که در کودتای ۲۸ مرداد شاهد آن بودیم. نه‌تنها اقتدارگرایان با ایجاد بُحران، استبداد گذشته را تدوام بخشیدند، بلکه آن استبداد را در قالب جدیدی بسط و گسترش و به‌مراتب استبداد خشن‌تری را نسبت به دوره پهلوی آفریدند. ضمن این‌که ابزار، عوامل، اهداف کودتا و تفکر حاکم بر جریان‌های کودتاچی حتی گفتمان دربار پهلوی، به‌نحوی هم در بازسازی استبداد پس از انقلاب و هم حاکمیت برآمده از آن نقش داشتند. به‌عنوان نمونه افراد و جریان‌هایی که به اشکال گوناگون در کودتای ۲۸ مرداد دست داشتند و هر لحظه اسناد جدیدی از نقش آنان در کودتا رونمایی می‌شود، نامشان در خیابان‌های پایتخت و شهرستان‌ها نقش بسته است. این‌ تنها یک نام‌گذاری ساده نیست، بلکه نشان و نمادی از تدوام آن خط و ربط فکری در هیأت حاکمه است و حتی شوربختانه برخی از میراث‌داران آن تفکر، از قدرت‌مداران پس از انقلاب شدند.

این تنها بخش کوتاهی از شرایط بازسازی استبداد دوره پس از کودتای ۲۸ مرداد، در نظام حاضر است. پس از برگزاری مجلس خبرگان قانون اساسی، کشور ما با مُعضلی مواجه شد که بیشتر بحران‌های پس از آن دوره تا زمان کنونی، جملگی برآمده از آن مُعضل بود. طرح اِشغال سفارت آمریکا که پیامد زدوبند محرمانه‌ی برخی از قدرت‌مندان با نمایندگان قدرت‌های بیگانه بود، موجب بحران ۴۴۴ روزه گروگان‌گیری شد، بحرانی که حمله عراق به ایران، یکی از پیامدهای نخستین آن بود. پاسخ غیورانه به عراق توسط نیروهای مسلح به‌ویژه دفاع جانانه ارتش ملّی ایران، موجب عقب‌نشینی صدام شد. تا جایی‌که سران کشورهای اسلامی، به‌ویژه سران کشورهای غیر متعهد، میانجی صلح شدند؛ اما نه تنها جنگ به سود منافع سیاسی، اقتصادی، تسلیحاتی قدرت‌های بیگانه ادامه پیدا کرد، بلکه با یک شبیخون به سرکوب نیروهای مخالف پرداختند، که در نهایت قلع و قمع نیروهای دگراندیش و اعدام هزاران جوان این سرزمین از بهار ۱۳۶۰ تا تابستان ۱۳۶۷ را در پی داشت. که همچنان نیز ادامه دارد.

ملّت شریف ایران!

همچنان خطوط بارز استبداد پس از کودتا، به‌شکل نظام‌مندی وجود دارد. رژیم کودتا به‌هیچ عنوان پایگاه ملّی و مردمی نداشت و طبعاً قدرت‌های بیگانه موجب برقراری آن شدند. تمام هدف نَهضَت ملّی و دکتر مصدق پایداری استقلال و آزادی بود. اما رژیم برخاسته از کودتا با روابط غیر انسانی و ضد ملّی، به‌ویژه در ابعاد تسلیحاتی، انعقاد قرارداد کنسرسیوم و برقراری استبداد، اختناق و تسلیم در برابر قدرت‌ها، استقلال کشور عزیز ما را پایمال کرد. آن‌چه که در پس از انقلاب، در فرآیند بازتولید استبداد پدید آمد، دقیقاً تحقق همان روابط بود. هیأت حاکمه با عدول از سیاست مستقل ملّی، ایرانی و متکی شدن به قدرت‌های بیگانه و ورود در مناقشه بین قدرت‌ها و از سوی دیگر با تحریک قدرت‌های فرامنطقه‌ای به حضور نظامی و اطلاعاتی در پیرامون ایران‌زمین، نه تنها موجب فضای جنگی شده، بلکه با ایجاد بحران، فضای سنگین رُعب و وحشت را در بین آحاد جامعه ایجاد کرده است. شوربختانه دولت‌های غربی، گرچه ژست حقوق بشری به خود می‌گیرند، اما در عمل به نحو دیگری اهداف کودتای ۲۸ مرداد را ادامه می‌دهند. آنان با روش‌های فشار، تهدید و تحریم، ایجاد فضای جنگی در منطقه، خود یکی از عوامل تکوین، بازسازی و تثبیت استبداد از ابتدای انقلاب تا زمان کنونی بوده‌اند.

اکنون حکومت با انعقاد کنوانسیون حقوقی دریای مازندران و آن‌چه که در جریان استفاده روسیه از پایگاه هوایی نوژه شاهد آن بودیم، از یک سو به‌طور مستقیم به اتحاد استراتژیک با روسیه دست زده و مشغول باج‌دهی به این کشور است و از سوی دیگر با سوء‌سیاست‌های دیپلماتیک و نظامی، رفته رفته ایران را با تجاوز و اشغال نظامی آمریکا و غرب در خلیج فارس روبرو می‌نماید. در نتیجه این سوء‌سیاست‌ها، منطقه آبستن حوادثی شده که احتمال رویدادهای هولناک را هر روز بیشتر می‌کند. ملّت ایران به‌رغم استبدادزدگی اما همواره «استقلال ملّی» را پاس داشته است و نیک پیداست که تحقق استقلال ملّی در گرو آزادی و حاکمیت ملّت است. بنابراین بجاست آحاد ملّت پیش از هر رویداد ویران‌گر و غیر قابل جبرانی، همواره در پی تحقق آزادی و حاکمیت ملّی باشند.

۲۸مرداد ۱۳۹۸

 تهران – هیأت رهبری اجرائی جبهه ملی ایران