واشنتگن پست: آیا شرایط برای توافق جدید آماده است؟

By | ۱۳۹۸-۰۷-۱۹

نویسنده: محمد آیت اللهی تبار

منبع: واشنتگن پست / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی

محمد آیت اللهی تبار، استاد پیوسته دانشگاه تکزاس در مدرسه دولت و خدمات عمومی بوش و نیز عضو انستیتوی سیاست عمومی بیکر در دانشگاه رایس است. وی نویسنده کتابی به نام: “دولتمداری مذهبی: سیاست اسلام در ایران” که در سال 2018 توسط دانشگاه کلمبیا منتشر شده است.

در چهار دهه گذشته، برخی از برجسته ترین مسائل سیاست خارجی ایران، تنها زمانی حل و فصل شده که جناح محافظه کارِ حاکم بر کشور، در داخل جایگاه قدرتمندتری یافته، در حالی که همزمان کشور ایران به عنوان یک کل، به اندازه کافی ضعیف شده که نتواند به عنوان یک هژمون منطقه ای، قد علم کند. دو نمونه از این رخداد را در ماجرای گروگانگیری آمریکایی ها در تهران و نیز جنگ عراق – ایران می توان دید.

برجام دو مجموعه تهدیدهای امنیتی را تولید کرد که پایایی درازمدتش را زیر سوال برد: نخست، تهدید علیه ساختار داخلی قدرت در ایران و دوم تهدید متحدان ایالات متحده امریکا و موازنه توانش منطقه ای. با خروج امریکا از برجام، اولی برطرف شد و دومی هنوز نیاز به چاره جویی دارد.

تحلیلگران امریکایی نتوانستند تهدیدهایی را که رهبران ایران پس از توافق هسته ای احساس می کردند، به درستی درک کنند. برجام سیاست و جامعه ایران را دو قطبی کرد و خطوط جناحی را به نفع روحانی و ظریف، پررنگ ساخت. اما اکنون این دو در موضع انفعال هستند چرا که برجام کارسازترین جنبه های برنامه هسته ای ایران را محدود کرد اما نتوانست تحریم ها را بردارد. اکنون هر دوی اینها در حال هماهنگی نزدیک با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند تا از نفوذ منطقه ای ایران، اهرمی برای چانه زنی بهتر دیپلماتیک فراهم کنند.

بنابراین، اکنون اگر برجام دوباره زنده شود، به عنوان محصول همکاری موثر هر دو جناح سیاسی ایران دیده خواهد شد. همچنین مجازات جمعی تحریم های آمریکا، نیروهای مدنی ایران را که تندروها نسبت به آن بدبین بودند، دگرش داده است.

آمریکا با خروج از برجام و اعمال محاصره اقتصادی بر ایران، دستاویزی را به سپاه پاسداران داد که سه دهه، به ویژه پس از خاتمه جنگ با عراق به دنبالش بود. این وضعیت، پیامدهای مهمی را به همراه آورد: نه تنها حکومت ایران زیر بار تحریم ها نشکست، بلکه ایران، تحت حاکمیت محافظه کاران، اکنون از نظر داخلی به همان اندازه منسجم است که در این دهه ها بوده است. در سطح منطقه ای، برجام متحدان عرب و اسرائیلی امریکا را به هراس انداخت چرا که کاهش تنش با آمریکا، می توانست قفس ایران را باز و اقتصاد و نیروی نظامی اش را سرزنده کند.

اما اکنون، ایران دوباره در قفس افتاده است. اتکای فزاینده تهران بر نیروهای نیابتی و موشک هایش به عنوان یک راهبرد بازدارنده، به این دلیل است که توانمندی های کشور ضعیف شده و هیچ چشم اندازی برای بهبود آنها زیر بار تحریم های فزاینده ای که ایران را فقیرتر می کند، وجود ندارد. اکنون آن هراس درازمدت از هژمونی منطقه ای ایران، همچنان به عنوان یک رویا باقی می ماند.

به این ترتیب، اکنون ایران از یک انسجام داخلی و یک موقعیت ضعیف کشوری در منطقه برخوردار است. این شرایط، زمینه را برای یک توافق بدون حاشیه آماده می کند که پایه ای ترین اهداف هر دو طرف را تضمین می کند: ایران می تواند برای ادامه بقای خود همچنان شعار مرگ بر آمریکا بدهد و آمریکا می تواند همچنان از ایران دیوسازی کند و آن را در محدودیت نگه دارد. گزینه های گوناگونی هم اکنون برای کاهش تنش ها وجود دارد. البته، افتادن ایران در دام “اعتماد بنفس افراطی” و نیز “وسواس گزینشی” آمریکا از بی اعتبار شدن، می تواند دو طرف را به یک جنگ فاجعه بار بکشاند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *