خطرناک‌ترین سلاح آیت‌الله‌ها

By | ۱۳۹۸-۰۸-۱۶

– پیشینه‌ی برنامه‌های موشکی ایران به دوران جنگ ایران و عراق باز می‌گردد. کارشناسان غربی در آن زمان به استفاده از موشک‌ها در خلیج فارس توجه چندانی نکردند. از دید آنها ضربات متقابل به لحاظ نظامی بی‌معنا بود و به دو دیکتاتوری جهان سوم مربوط می‌شد که جز ترور متقابل یکدیگر چیزی نمی‌فهمیدند.
– با پایان جنگ ایران و عراق، جمهوری اسلامی دوباره خود را با دشمنانی مقابل می‌دید که دارای نیروی هوایی برتر بودند. چنین بود که جمهوری اسلامی دوباره به سراغ درسی رفت که از جنگ با عراق آموخته بود: موشک!
– تا امروز غرب و متحدان آن برای یافتن پاسخ مناسب به برنامه موشکی ایران مشکل داشته‌اند. سرمایه‌گذاری سنگین اسرائیل، آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس روی سیستم‌های دفاع موشکی متفاوت، با وجود بروشورهای تبلیغاتی پر زرق و برق آنها، در واقعیت چتر محافظتی محدودی دارد. حمله‌های هوایی اسرائیل به نیروهای طرفدار رژیم ایران در سوریه و عراق در عمل ساخت زرادخانه‌های موشکی بومی را به تاخیر انداخته، اما راه حل پایداری نیست.

به گفته مقامات نظامی جمهوری اسلامی، موشک خرمشهر با برد دو هزار کیلومتر قابلیت حمل چند کلاهک را دارد

حمله به صنعت نفت عربستان سعودی این امکان را به نمایش درآورد که می‌توان دشمن را در عمیق‌ترین بخش خاک آن هدف قرار داد. تهدید موشک‌های ایرانی برای اسرائیل و اروپا نیز افزایش می‌یابد. دست‌کم فابیان‌هاینتس کارشناس علوم سیاسی از «مرکز جیمز مارتین برای تحقیقات منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای» در ایالات متحده آمریکا به این موضوع باور دارد. او در مقاله مفصلی که در روزنامه سویسی «نویه زورشر تسایتونگ» با عنوان «خطرناک‌ترین سلاح آیت‌الله‌ها» منتشر شده، کوشیده است روند دستیابی جمهوری اسلامی ایران به موشک‌های دوربرد و نقطه‌زن را تشریح کند. او معتقد است این موشک‌ها می‌توانند نه تنها اسرائیل، بلکه بخش‌هایی از اروپا را نیز مورد هدف قرار دهند.

مقاله فابیان‌هاینتس اندکی پس از آن منتشر شد که حسین سلامی‌ فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادعا کرد «ایران بیش از نیاز خود موشک ذخیره کرده، اما ابتدا با منطق خود با جهان سخن می‌گوید».

کارشناس «مرکز جیمز مارتین برای تحقیقات منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای» چنین می‌نویسد:

یک پوستر کوچک در حاشیه یک نمایشگاه در تهران: در ماه فوریه سال ۲۰۱۹ جمهوری اسلامی با غرور زرادخانه جنگی خود را در جشن چهلمین سالگرد انقلاب به نمایش گذاشت. این پوستر تبلیغاتی موشک تازه‌ای به نام «خرمشهر۲» را معرفی می‌کرد که ظاهرا دارای هدایت دقیق و بُرد ۲هزار کیلومتر است. اما در پاریس، لندن و برلین رقم دیگری نگرانی آفرید: وزن کلاهک ۱۵۰۰ کیلویی موشک که تقریبا سه برابر کلاهک‌های متداول ایرانی است. اگر این کلاهک با یک اصلاح ساده فنی جای کلاهک‌های متداول را بگیرد، برد موشک‌های خرمشهر به ۳هزار کیلومتر خواهد رسید.

جمهوری اسلامی همواره تاکید کرده است که برد ۲هزار کیلومتری برای مورد هدف قرار دادن دشمنانش کافی است و تمایلی به افزایش برد موشک‌ها ندارد، اما اگر کشورهای دیگری موضع خصمانه بگیرند، این موضوع می‌تواند تغییر کند. خرمشهر ثابت می‌کند که تهدیدهای لفظی جمهوری اسلامی بلوف نبوده‌ است. تهران به این توانایی فنی رسیده که بخش بزرگی از اروپا را در تیررس قرار دهد.

دستاورد یک جنگ هشت ساله

موشک‌های ایران در حال حاضر اروپا را تهدید می‌کنند، پالایشگاه‌های عربستان سعودی را هدف می‌گیرند، در عراق ظاهر می‌شوند و از سوی شورشیان یمن به هدف‌هایی در عربستان سعودی اصابت می‌کنند، ولی چه سبب شد که ایران امروز یکی از بزرگترین زرادخانه موشکی جهان را در اختیار داشته باشد؟ زرادخانه‌ای که به یکی از ستون‌های اصلی سیاست امنیتی این کشور تبدیل شده است؟

مثل بسیاری دیگر از ویژگی‌های جمهوری اسلامی، اینهم به روزهای تیره جنگ ایران و عراق باز می‌گردد. در میانه دهه هشتاد میلادی جنگی خونین میان دو کشور درگرفت. رئیس جمهور عراق صدام حسین به منظور اعمال فشار بر جمهوری اسلامی با پشتیبانی اتحاد جماهیر شوروی و فرانسه دستور حمله نیروی هوایی خود به شهرهای بزرگ ایران را صادر کرد. نیروهای مسلح تضعیف شده ایران نه می‌توانستند در برابر حمله‌های هوایی از کشور دفاع کنند و نه قادر بودند دست به عملیات انتقامی‌ بزنند. در نهایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راه حل را در دسترسی به موشک‌های بالستیک دید. سیستم‌های دفاع موشکی عراق نمی‌توانستند موشک‌هایی را که با سرعت چند برابر صوت شلیک می‌شدند در هوا نابود کنند. از آن به بعد، هر حمله هوایی عراق به تهران، اصفهان یا شیراز پاسخ فوری ایران را در پی داشت.

کارشناسان غربی در آن زمان به استفاده از موشک‌ها در خلیج فارس توجه چندانی نکردند. از دید آنها ضربات متقابل به لحاظ نظامی بی‌معنا بود و به دو دیکتاتوری جهان سوم مربوط می‌شد که جز ترور متقابل یکدیگر چیزی نمی‌فهمیدند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اما قضیه را طور دیگری می‌دید. ایران ثابت کرده بود که موشک‌های بالستیک می‌توانند با وجود برتری هوایی دشمن، مناطق استراتژیک در اعماق خاک آن را هدف قرار دهند تا به تاثیر نظامی مشخص دست یابند. اما حمله‌های موشکی یک تاثیر روانی مهم‌تر هم داشتند. این حمله‌ها نه تنها غیرنظامیان را دچار ترس و وحشت می‌کرد بلکه دشمنی را هم تحقیر می‌کرد که با وجود برتری تسلیحاتی خود، توان دفاع جدی از پایتخت‌اش را نداشت. در ایران، جایی که همواره تنش‌های نظامی بیشتر از منظر سیاسی/ روان‌شناختی ارزیابی می‌شوند، این توانایی تایید می‌شد.

با پایان جنگ هشت ساله و انهدام ماشین جنگی عراق در جنگ خلیج فارس، درک جمهوری اسلامی از تهدید موشکی به سرعت تغییر کرد. حالا تهران دیگر بجای تانک‌های عراقی، ارتش‌های مدرن اسرائیل و ایالات متحده آمریکا را دشمن امنیت داخلی و بقای خود می‌دانست. اما یک موضوع ثابت ماند: جمهوری اسلامی ایران دوباره خود را با دشمنانی مقابل می‌دید که دارای نیروی هوایی برتر بودند. چنین بود که جمهوری اسلامی دوباره به سراغ درسی رفت که از جنگ با عراق آموخته بود: موشک!

در سه دهه بعدی رژیم در تهران با تمام توان روی گسترش برنامه‌های موشکی خود سرمایه‌گذاری کرد. بجای خریدن موشک‌ها، جمهوری اسلامی در آغاز شروع به مونتاژ تحت امتیاز موشک‌های کره شمالی کرد، اما بعد کوشید سیستم‌های متناسب با نیازهای خود را بطور مستقیم تولید کند. در مناطق مختلف، پایگاه‌های زیرزمینی عظیم ایجاد شدند که باید زرادخانه موشکی ایران را در صورت جنگ از حمله‌های هوایی دشمن حفظ می‌کردند. همچنین برد موشک‌ها به سرعت افزایش یافت و به مرز ۲ هزار کیلومتر رسید که به جمهوری اسلامی اجازه می‌دهد مهم‌ترین دشمن خود، اسرائیل، را در تیررس داشته باشد.

همواره دقیق‌تر

برنامه موشکی ایران در ده سال گذشته به لحاظ کیفی جهشی قابل ملاحظه داشت. اگر در گذشته دقت موشک‌های ایرانی با صدها متر اختلاف در اصابت به هدف اندازه‌گیری می‌شد، اکنون این کشور سلاح‌های هدایت‌شونده دقیقی را تولید می‌کند که با چندمتر خطا به هدف اصابت می‌کنند. موشک‌های بالستیک دیگر تنها وسیله فشار سیاسی و روانی نیستند، بلکه همزمان به یک سیستم تسلیحاتی به شدت موثر تبدیل شده‌اند.

جمهوری اسلامی برای نخستین بار موشک‌های جدید خود را علیه مواضع داعش در سوریه به کار برد و بعد رهبری کردهای مخالف را در شمال عراق هدف قرار داد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپس موشک‌های بالستیک خود را به کلاهک‌هایی مجهز کرد که سیستم‌های دفاع موشکی معمولی در برابر آنها تقریبا بی‌تاثیر می‌مانند.

موشک‌ها در عمل ابزارهای موثری برای ایجاد ترس در دشمن هستند. بحث حمله نظامی علیه برنامه اتمی‌ایران به ندرت بدون اشاره به قدرت موشکی ایران به پایان می‌رسد. توانایی ایران برای حمله موشکی به شهرهای اسرائیل، پایگاه‌های آمریکا در منطقه و تاسیسات نفتی بخش ثابتی از توازن نظامی شده است.

تجهیز گروه‌های شبه‌نظامی به موشک‌های ایران

اما رهبری ایران سال‌ها پیش قدمی‌فراتر نهاد. حالا که می‌توان با کمک موشک‌ها رقبا را ترساند، چرا نباید از شبکه شبه‌نظامیان شیعی تحت فرمان تهران در منطقه با همین هدف استفاده کرد؟

پروژه آزمایشی را حزب‌الله لبنان به عنوان قدیمی‌ترین متحد جمهوری اسلامی ایران در منطقه اجرا کرد. بعد از عقب‌نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با همکاری تنگاتنگ رژیم اسد هزاران موشک زمین به زمین برای «حزب خدا» فرستاد. غسل تعمید آتشین به سرعت انجام شد. در سال ۲۰۰۶ جنگ شدیدی میان اسرائیل و حزب‌الله رخ داد. در حالی که نیروهای زمینی اسرائیل به سرعت در روستاها و درّه‌های جنوب لبنان پیش می‌رفتند، حزب‌الله موشک پشت موشک به شهرک‌های مهاجرنشین اسرائیلی پرتاب می‌کرد. ارتش اسرائیل اعلام کرد که بخش عمده زرادخانه موشکی دشمن را نابود کرده است، اما یک روز بعد، حزب‌الله به حمله‌های موشکی خود شدت بخشید و همزمان مثل شمشیر داموکلس بر سر غیرنظامیان تهدید کرد که می‌تواند به زودی تل آویو را هم هدف قرار دهد.

بعد از ۳۴ روز هر دو طرف آتش‌بس را پذیرفتند و ارتش اسرائیل، بدون آنکه به هدف‌های جنگی خود رسیده باشد، عقب‌نشینی کرد. در طول درگیری بیش از ۴هزار موشک به خاک اسرائیل شلیک شده بود. برای افکار عمومی‌ عربی خو گرفته به تحقیر و شکست، این یک پیروزی برای حزب‌الله و برادر بزرگش ایران به حساب می‌آمد. تا امروز توازن میان نیروی هوایی قدرتمند اسرائیل و موشک‌های حزب‌الله تا حدی سبب ثبات میان دو طرف شده است.

رژیم ایران با این تجربه استراتژی خود را تایید شده یافت و در پی آن شروع کرد به تجهیز موشکی گروه‌های مسلح نزدیک به خود در باریکه غزه، سوریه، یمن و عراق. ایران تنها همواره موشک‌های بهتر با برد بیشتر را در اختیار این گروه‌ها قرار نمی‌دهد، بلکه با اشتیاق روی ایجاد امکانات تولید موشک برای متحدان خود کار می‌کند.

زرادخانه موشکی گروه‌های طرفدار جمهوری اسلامی هدف‌های مختلفی را دنبال می‌کنند. از یکسو، خواه از طریق کاربست واقعی موشک‌ها و خواه از راه ایجاد ترس، میدان عمل دشمنان جمهوری اسلامی اسرائیل و عربستان سعودی را محدود می‌کنند و از سوی دیگر نقش گسترش قدرت هراس‌آفرینی ایران را به عهده گرفته‌اند. بسیاری از متحدان جمهوری اسلامی نه تنها بطور کامل به این رژیم وابسته‌اند، بلکه رهبر انقلاب آن را بالاترین مقام مذهبی به مثابه یک قدرت جهانی می‌شناسند. در این مورد تردید کمی‌وجود دارد که گروه‌های مجهز به موشک، در صورت بروز یک جنگ منطقه‌ای عملا به عنوان بخشی از نیروهای جنگی ایران عمل خواهند کرد. بنیانگذار برنامه موشکی ایران [حسن تهرانی مقدم؟] روزی گفت: «ما چه نیازی به موشک‌های گرانقیمت ۲۰۰۰ کیلومتری داریم، وقتی تل آویو فقط ۱۵۰ کیلومتر با جنوب لبنان فاصله دارد؟!»

چرخش سیاست قدرت

تا امروز غرب و متحدان آن برای یافتن پاسخ مناسب به برنامه موشکی ایران مشکل داشته‌اند. سرمایه‌گذاری سنگین اسرائیل، آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس روی سیستم‌های دفاع موشکی متفاوت، با وجود بروشورهای تبلیغاتی پر زرق و برق آنها، در واقعیت چتر محافظتی محدودی دارد. حمله‌های هوایی اسرائیل به نیروهای طرفدار رژیم ایران در سوریه و عراق در عمل ساخت زرادخانه‌های موشکی بومی را به تاخیر انداخته، اما راه حل پایداری نیست. همچنین در عرصه دیپلماتیک صحنه تیره و تار به نظر می‌رسد. در شرایطی که دولت ترامپ همچنان مواضع تند را نمایندگی می‌کند، حکومت ایران حاضر به معامله بر سر برنامه موشکی خود نیست. میان این دو جبهه، اروپایی‌ها به تلاش خود ادامه می‌دهند که دست‌کم تجهیزات موشکی جمهوری اسلامی را محدود کنند.

شاید اینهمه کمک کند که ما برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران را کمتر به عنوان یک برنامه تسلیحاتی خاص و بیشتر به عنوان نشانه چرخش قدرت سیاسی و تکنولوژیک در جهان بفهمیم. ده‌ها سال برتری غرب، تسلط بر فضای هوایی و از همین طریق امنیت سرزمین‌های خود را تضمین کرده بود. تا درجه معینی این تصور در مورد امنیت متحدان غرب نیز معتبر بود. صرف نظر از خطرات نامتقارن مثل تروریسم، امنیت داخلی کشورهای غربی امری قطعی بود که هیچکس آن را به پرسش نمی‌کشید. به عنوان مثال در جریان جنگ بالکان چه کسی به صورت جدی از حمله یوگسلاوی به پایگاه‌های آمریکا در آلمان می‌ترسید؟ یا در جریان حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ چه کسی از حمله متقابل به تل آویو نگران بود؟!

حالا اما با گسترش تکنولوژی موشکی و پیشرفت‌های فنی در خارج از جهان غرب، این اطمینان دیرین فرو می‌ریزد. شاید ایرانی‌ها به سادگی نخستین کسانی بودند که نشانه‌های زمان را دریافتند.

*منبع: نویه زورشر تسایتونگ
*ترجمه و تنظیم: جواد طالعی

کیهان چاپ لندن:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *