موج سوم اعتراضات ایرانیان علیه جمهوری اسلامی

By | ۱۳۹۸-۰۹-۰۶

– اعتراضات آبان ۹۸ ادامه‌ی دو موج قبلی یعنی جنبش ۸۸ و تظاهرات سراسری ۹۶ است.
– رژیم به دلیل تحریم‌های شدید و دردناک آمریکا کاملا در گوشه‌‌ی انزوا قرار گرفته و هیچ راه نجاتی برای آن وجود ندارد به همین دلیل تنها ابزار بقای آن مشت آهنین، سرکوب، قتل و شکنجه است. شاید در آینده نزدیک رژیم، خود حسن روحانی را قربانی این بحران کند اما این اقدام نیز مشکلی از آن را حل نخواهد کرد.

 اعتراضات در ایران گسترده‌تر از آن است که تلویزیون‌ها،  وبسایت‌ها و شبکه‌های خبری نشان داده‌اند زیرا رژیم جمهوری اسلامی تمام اینترنت را در اقدامی بی‌سابقه قطع کرد. خشم مردم و اعتراضات به بیش از ۶۰ شهر گسترش یافت و جوانان علیه عالی‌ترین نمادهای مذهبی و سیاسی رژیم شعار دادند . اعتراضات از  موضوع اصلی اعتراض یعنی سه برابر شدن قیمت بنزین گذشت و کلیت رژیم و مشروعیت و موجودیت آن را هدف قرار داد.

قبل از اینکه در مورد نتایج تظاهرات و سرنوشت نهایی رژیم صحبت کنم، بهتر است تصویر کلی موج سوم ایرانیان را بررسی کنیم. موجی که رژیم را حسابی به لرزه درآورده است.

اولین موج ایرانیان سال ۲۰۰۹ بود، وقتی میلیون‌ها ایرانی در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در خیابان‌های پایتخت در تهران سرازیر شدند و با عبور از فرمول و مرزهای مشخص شده توسط موسوی و کروبی دو رهبر جنبش سبز از آنها گذر کردند و علیه کلیت نظام شعار دادند.آن قیام بسیار گسترده بود و درواقع شکاف بزرگ میان نهادهای حاکم را برملا کرد. جنبش سبز سرکوب شد و رهبران آن بدون روند قانونی و با وجود کهولت به حصر خانگی محکوم شدند.

موج دوم در سال ۲۰۱۶ – ۲۰۱۷ و اوایل ۲۰۱۸ به علت گرانی کالاها و ناکارآمدی رژیم در ارائه خدمات به مردم ایران شکل گرفت. این جنبش نه‌تنها خارج از تهران شروع شد و شهرهای زیادی در خارج از پایتخت را فرا گرفت بلکه اولین نشانه بارز آن مخالفت با کلیت نظام حاکم و مشارکت همه طبقات مختلف جامعه ایرانی در آن بود. از معلم، کارگر، راننده، کامیوندار تا بازاری و کسبه همگی علیه کلیت رژیم شعار می‌دادند. اما رژیم باز هم به روش‌های امنیتی و به کار گرفتن ابزار سرکوب و خشونت و قتل روی آورد. دومین نشانه و ویژگی این اعتراضات سراسری که آن را از جنبش ۲۰۰۹ متمایز می‌کرد، خودجوش بودن قیام بود.

و اکنون سومین موج قیام ایرانیان آغاز شده که بر اساس شواهد بسیار بزرگتر، گسترده‌تر و کامل‌تر از جنبش‌های گذشته است و به همین دلیل نیز رژیم ایران را به لرزه درآورد. در این جنبش  تقریباً همه گروه‌های جامعه با همه تنوعات قومی و مذهبی و صنفی شرکت دارند. طبقات محروم، دانش‌آموزان و طبقات متوسط شهری در تهران و سایر شهرهای نیز در آن مشارکت داشته‌اند.

به همین دلیل اقدام رژیم خیلی سریع‌تر از اقداماتش در  گذشته بود این‌بار با خشونت بیشتری با موج سوم جنبش آزادیخواهی ایرانیان مقابله کرد. مقامات رژیم برای جلوگیری از جمع‌آوری و پخش فیلم‌های تأثیرگذار، به قطع شبکه اینترنت و وسایل ارتباطی متوسل شدند و در حقیقت رژیم با پیکر فرسوده خود میلیاردها خسارت اقتصادی را به جان خرید تا صدای ایرانیان به خارج کشور نرسد. قطع اینترنت و ادامه قیام برای یک هفته حتی بعد از قطع شدن اینترنت نشان داد که برخلاف ادعای مقامات رژیم ایران این جنبش به تحریک عوامل خارجی نبوده بلکه قیامی اصیل ریشه‌دار و کاملا ایرانی است.

واکنش مردم و اعتراضات خیابانی برای رژیم غافلگیرکننده نبود زیرا جمهوری اسلامی از عمق نفرت و خشم مردم نسبت به عملکردهای خود به خوبی با خبر است. خامنه‌ای مخالفت با تصمیم خود برای سه برابر کردن قیمت بنزین را خیانت دانست و حسن روحانی نیز همان جملات را تکرار کرد. رژیم بر باقی ماندن بنزین به قیمت سه برابر تعیین شده  اصرار می‌ورزد. این رژیم به دلیل تحریم‌های شدید و دردناک آمریکا، کاملا در گوشه‌‌ی انزوا قرار گرفته و هیچ راه نجاتی برای آن وجود ندارد به همین دلیل تنها ابزار بقای آن مشت آهنین، سرکوب، قتل و شکنجه است. شاید در آینده نزدیک رژیم، خود حسن روحانی را قربانی این بحران کند اما این اقدام نیز مشکلی را برای نظام جمهوری اسلامی حل نخواهد کرد.

به نظرم، روح ددمنشی و اعتقاد راسخ  رژیم به راه‌ سرکوب فعلا مانع سرنگونی رژیم توسط این موج خواهد شد.  جمهوری اسلامی از قتل هزاران انسان معترض ابایی ندارد. فراموش نکنیم این رژیم در قتل نزدیک به یک میلیون سوری شریک بوده است بنابراین از قتل ایرانیان نیز پروایی ندارد. شاید جمهوری اسلامی در این موج اعتراضات سرنگون نشود اما هیچ پایگاهی در میان ملت ایران برایش باقی نخواهد ماند و به شدت تضعیف شده و ‌حیثیت خود را چه در داخل و چه در منطقه و جهان به کلی از دست خواهد داد. رژیم جمهوری اسلامی با سرکوب این اعتراضات شاید فعلا جان سالم به در ببرد اما بیش از هر مرحله از تاریخ ۴۰ ساله‌اش تضعیف و فرسوده شده است. با این اعتراضات، مفهوم انقلاب اسلامی برای همیشه پایان یافت و انقلابی که بر همه چیز در داخل ایران مسلط و حکمفرما بود و حتی خارج از مرزهایش را نیز تهدید می‌کرد، متلاشی شده و به خط پایان رسیده است.

*منبع: روزنامه شرق الاوسط
*نویسنده: عبدالرحمن الراشد
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *