خاورمیانه منم! عرفان نظرآهاری

By | ۱۳۹۸-۱۰-۲۷

خاورمیانه

اسم زنی‌ست که منم

زنی که لباس‌هایش را

در تشت خون می‌شوید

و ظرف‌هایش را

در اشک خود خیس می‌کند

 

زنی که صبح به صبح

چای گل سرخ دم می‌کند

و هر شب

روی اجاقش

خورش دل و ‌جگر آدم بار می‌گذارد

 

زنی که بچه‌هایش را

به حمام خون می‌بَرد

و هیچ صابونی ندارد

تا از تن‌شان

کثیفی نفرت را پاک کند.

 

خاورمیانه منم

مؤمنه‌ای که هر روز

سر سجاده‌ی خاک آلودش

بیست و چهار رکعت نماز میت می‌گذارد

– قربتاً الی‌الله –

و هر بار که به سجده می‌رود

فقط خدایش می‌داند

که دیگر بر خواهد خاست یا نه

 

خاورمیانه منم

زنی که هر سال در صیغه ی مردی است

که اسمش

یا قیام است

یا قتال است

یا جنگ یا جهاد

 

خاورمیانه منم

زنی که هرگز به عقد دائم صلح در نیامد

جهیزیه‌ام را همسایه‌ها بر سر گذاشتند و هلهله کنان برایم آوردند:

شمشیر مروارید نشان عربی

و قبضه قبضه اسلحه غربی

و بر سرم نُقل ‌مین و پولک خمپاره پاشیدند

 

 

خاورمیانه منم

تنها عروسی که لباس عروسی‌اش هیچ وقت سفید نبود

زیرا سرخی سنت ماست

 

خاورمیانه منم

زنی که سرانجام تیرباران اش می‌کنند؛

اگر دشمن اش او را نکشد

دوستش او را می‌کشد

و اگر دوستش نکشد

پدرش او را می‌کشد

پسرش او را می‌کشد

شوهرش او را می‌کشد

و اگر هیچکس او را نکشد

او خودش

نا امیدی را روی شقیقه‌اش می‌گذارد

و شلیک می‌کند

 

خاورمیانه منم

برای به خاک سپردن جنازه‌ام

به گورستانی بزرگ محتاجم

که شرق اش

به تاریخ تعصب می‌رسد

و غرب اش

به جغرافیای جهل…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *