بیست و پنجمین سالگرد درگذشت بازرگان؛ قصه‌ پرغُصه آزادی انتخابات مجلس

By | ۱۳۹۸-۱۱-۰۴

پیش‌بینی بازرگان در مورد استبدادی شدن حکومت در غیاب مجلس مستقل تحقق یافت

همزمانی برخی رخدادهای تاریخی سبب می‌شود تا اسناد و مکاتبات گذشته سربرآورند و دوباره خوانده شوند. این خوانش، همان چیزی است که از آن به عنوان درس و عبرت از تاریخ یاد می‌شود. خوانشی که به جامعه و نخبگان آن یادآوری می‌کند بازیگران عرصه سیاست چه بودند و چه کردند، و چه نسبتی با حقیقت داشتند. اگر در قید حیاتند، همراه با مردم و جامعه، گفته‌ها و رفتارهای گذشته خود را پیش چشم آورند و با منطق و عقل و حقیقت بسنجند. در این میان، اگر وجدان‌ و اخلاقی در آنها باقی‌مانده باشد، اگر در رفتارهای گذشته خود چیزی خلاف عقل و منطق و اخلاق دیدند، باید احساس شرمندگی کنند.

همزمانی بیست و پنجمین سال درگذشت مهندس مهدی بازرگان با رد صلاحیت‌های گسترده شورای نگهبان در این روزها، بی‌اختیار آدمی را به روزهای پایانی مجلس اول، گفته‌های آقای بازرگان در مجلس، مکاتبات او با سران قوا، و نیز رد صلاحیت‌های گسترده آن سال‌های شورای نگهبان پرتاب می‌کند.

به یغما بردن دست‌نوشته‌ها

امسال، بعد از مدت‌ها، جلدهای ۲۳ و ۲۴  از مجموعه آثار آقای بازرگان فرصت انتشار رسمی در داخل کشور یافت، و برخی از اسناد مرتبط با اتفاقات مجلس اول و انتخابات مجلس دوم را می‌توان در برخی از این یادداشت‌ها و اظهار نظرات آقای بازرگان پی گرفت؛ هر چند، در پاورقی‌های این دو کتاب آمده است که برخی از اسناد و یادداشت‌ها در هنگام هجوم نیروهای امنیتی به منزل عبدالعلی بازرگان (فرزند بزرگ مهدی بازرگان) به یغما رفته است.

نگاهی به برخی مجلدات (برای نمونه جلد سوم از این مجموعه) نشان می‌دهد که از آقای بازرگان روزنوشت‌هایی باقی مانده بود، اما بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان (به عنوان مسئول انتشار آثار ایشان) مشخص نکرده‌ است و توضیح هم نداده است که آیا آقای بازرگان برای روزهای بعد از انقلاب هم چنین روزنوشت‌هایی داشته‌اند یا نه. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که به نوشته عبدالعلی بازرگان، پدر ایشان در زمانی که در زندان بود، با سماجت شگفت‌انگیزی «این یادداشت‌ها را به تدریج و به صورت مخفیانه توسط افراد ملاقات کننده یا در فاصله جلسات دادگاه به بیرون»می‌فرستاد و یادداشت‌ها «گه‌گاه گیر می‌افتاد و از دست می‌رفت (همچون خاطرات بسیار باارزش دوران تبعید به زندان برازجان و زندگی دسته‌جمعی با افسران زندانی حزب توده ایران) و آنچه به خارج می‌رسید، نیز چندان مصونیت نداشت و به کرات قسمت‌هایی از آن به هنگام دستگیری‌های بعدی مصادره می‌شدو» (جلد سوم – ص ۳۷)

از نظم و دقت در نگارش مرتب این یادداشت‌ها و زندگی و زیست آقای بازرگان، می‌توان این حدس و گمان را مطرح کرد که او سنت روزنوشت‌ها را در سالیان بعد و به خصوص در سال‌های بعد از انقلاب، ادامه داده باشد. اگر چه درمقدمه کتاب اشاره‌ای به وجود چنین یادداشت‌هایی  در بعد از انقلاب نشده است، اما در کتاب اشاره شده است به بردن اسناد از سوی نیروهایی که به منزل عبدالعلی بازرگان هجوم آوردند، و به سابقه موضوع در قبل از انقلاب اشاره شده که «تعدادی از آنها پس از انقلاب در اتاق یکی از بازجوهای ساواک به دست آمد.» لذا، بعید نیست که یادداشت‌هایی از آقای بازرگان همانند دیگر آثارش که به یغما رفت، وجود داشته باشد که از سوی نیروهای امنیتی- اطلاعاتی هسته سخت قدرت، ضبط شده است.

نطق تاریخی بازرگان درباره انتخابات مجلس

 از غور و تعمق در نطق پیش از دستور آقای بازرگان در ۲۶ مرداد ماه ۱۳۶۲، موضع‌گیری‌های مقامات جمهوری اسلامی (آیت‌الله خمینی و منتظری و آقایان خامنه‌ای، رئیس جمهوری، رفسنجانی، رئیس مجلس، و موسوی، نخست‌وزیر) در مطبوعات آن سال‌ها، و نیز مکاتبات و نامه‌های اعتراضی اقای بازرگان به عنوان دبیرکل نهضت آزادی، می‌توان سطح فشار بر آنها و نیز پای‌بندی مسئولان به قانون اساسی، از جمله انتخابات آزاد را دریافت.

نطق مهندس بازرگان نقطه آغازی بود بر توجه به انتخابات دور بعدی مجلس، و البته هجوم مخالفان و منتقدان به او و نهضت آزادی. انتخابات قرار بود در ۲۶  فروردین ۶۳  برگزار شود و ۸ ماه پیش از انتخابات، آقای بازرگان نسبت به انسداد سیاسی، نبود آزادی بیان، و تمهیدات هسته سخت قدرت برای جلوگیری از مشارکت افراد مستقل در دور بعدی، از جمله نیروهای ملی و مذهبی، هشدار داد.

او گفت که نبود مجلس آزاد و مستقل، دیر یا زود جمهوری اسلامی ایران را همانند سلف خود، مشرطیت سلطنتی، به نوعی استبداد تبدیل می‌کند.

در ادامه، او در حالی که شعارهای «مرگ بر بازرگان، مرگ بر منافق» و واژه‌هایی چون «خبیث» در فضای مجلس طنین‌انداز بود، از حکومت خواست:  «اعلام و اجرای آزادی گردیده، اجازه نطق و نوشتن و گردآمدن آن طور که قانون اساسی و قانون مطبوعات مقرر داشته است به موافق و مخالف داده شود و همه افراد ملت در اظهار عقیده و انتقاد و اعتراض و در انتخاب نمایندگان خود آزاد باشند. در غیر این صورت، هر اکثریتی که آورده شود و هر ادعایی که از استقبال و تأیید مردم بنمایند، مردود و باطل است.»

در پایان آن سخنرانی، مجید انصاری (نماینده جریان چپ آن زمان و اصلاح‌طلب سال‌های بعد) گفت: «اگر جرات داری در نماز جمعه شرکت کن. شنیدن مزخرفات او اشکال شرعی دارد.»

پاسخ رئیس جمهوری و وعده انتخاباتی آزاد

دو ماه بعد، آقای خامنه‌ای در مقام رییس جمهور وقت در گفت وگویی با روزنامه جمهوری اسلامی(۱۸ مهر ۱۳۶۲) به انتقادهای بازرگان پاسخ گفت.

آقای خامنه‌ای با اشاره به آن که «انتخابات آینده مجلس جزو آزادترین و پرشورترین و بهترین انتخابات خواهد بود»،  از بازرگان و نهضت آزادی انتقاد کرد و گفت: «از هم اکنون آنها مجلس و مجمع دارند و به سخنرانی می‌پردازند و کتاب و جزوه منتشر می‌کنند و واقعاً وقاحت می‌خواهد که کسی از عمومی‌ترین تریبون مجلس که همه مردم آن را گوش می‌کنند، استفاده کند و در همانجا بگوید که من نمی‌توانم صدایم را به گوش مردم برسانم.»

نکته محوری سخن آقای خامنه‌ای، قول او مبنی بر عدم دخالت دولت و دستگاه اجرایی در فرآیند تعیین صلاحیت نمایندگان بود: «دولت و دستگاه اجرایی مطلقاً در کار آنها دخالتی نخواهد کرد و مانع کار آنها نخواهد شد.»

۳ روز بعد (۲۱ مهر) آقای بازرگان به این سخنان واکنش نشان داد و ضمن استقبال از وعده قطعی آقای خامنه‌ای که «انتخابات آینده مجلس جزوآزادترین و پرشورترین و بهترین انتخابات خواهد بود»، به اعتراض نوشت: «دایر داشتن چند کلاس درس خصوصی، انعقاد مجالس محدود بحث یا سخنرانی در محیط دربسته حزب که زیر تجاوز و تهدیدهای مکرر قرار گرفته است و انتشار چند جزوه و کتاب را نمی‌توان نشانه فضای آزاد گرفت.» در آن ایام، از انتشار روزنامه میزان نیز ممانعت به عمل آمده بود و اعتراضات نهضت آزادی و آقای بازرگان اثری نبخشید و حتی دادگاه روزنامه نیز تشکیل نشد که بتوانند از خود دفاع کنند.

در پایان آن نامه، بازرگان از رئیس جمهوری وقت خواست که آیا می‌تواند برای آن که حسن نیت خود را نشان دهد، در نخستین گام امنیت «برگزاری یک میتینگ عمومی انتخاباتی نهضت آزادی ایران را تضمین کرده در رسانه‌های گروهی اعلام کند و روزنامه‌های کیهان و اطلاعات دعوت مربوطه را با دریافت بها منتشر سازند؟»

پیرو آن نامه، نهضت آزادی از وزارت کشور تقاضای برگزاری نشست و سمیناری درباره انتخابات مجلس کرد تا قول و گفتار رئیس جمهوری را در عمل نیز به محک تجربه بنهد، که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست».

ندادن مجوز سمینار، حمله به دفتر نهضت‌ آزادی

 روز سوم آبان ماه ۶۲، ائمه جمعه به دیدار آیت‌الله خمینی رفتند.‌ آقای خمینی، و روز بعد آیت‌الله منتظری، در اهمیت حیاتی انتخابات قریب‌الوقوع و ضرورت دقت به لحاظ موازین قانونی و آزادی و رعایت عدالت در میان داوطلبان، تاکیدکردند تا این گمان در میان منتقدان، از جمله نهضت آزادی، تقویت شود  که سخن از انتخابات و آزادی، از ممنوعیت و مجرمیت خارج شده است، در حالی که در عمل این چرخ بر همان مدار می‌گردید؛ به نحوی که وزارت کشور به درخواست تجمع پاسخ منفی داد و پیرو آن، نهضت آزادی اعلام کرد که چنین نشست وسمیناری برگزار نمی‌شود.

نکته جالب توجه، سخنان آقای خامنه‌ای در نماز جمعه همان روزی بود که گفت «خدمت امام رسیده و به معظم له اطمینان داده‌ام که انتخابات با سالمترین و شیرین‌ترین شکل برگزار خواهد شد.» اما عصر همان روزی که آقای خامنه‌‌ای از برگزاری سالم و شیرین انتخابات سخن می‌گفت، مردم تهران و کسانی که از خیابان استاد شهید مطهری عبور می‌کردند، به عنوان طلیعه آزادی و آرامش و شیرینی موعود، شاهد غوغای عجیب و صحنه دلخراشی در برابر ساختمان محل نهضت آزادی شدند. در گزارش و نامه‌‌ای که سه روز بعد با امضای آقای بازرگان و از طرف نهضت آزادی به آیت‌الله خمینی نوشته شد، توصیفی از آن لحظات شیرین و طلیعه برگزاری انتخابات سالم آمده است، که با «فریادهای ناسزا و شعارهای تهدید علیه سران نهضت و خود نهضت» شروع شد، و در ادامه «منجر به حمله و هجوم به ساختمان و شکستن نرده‌ها و درها برای ورود به طبقات و اطاقها» شد. دفاتر نهضت اشغال شد، پرونده‌ها و کتابها و اثاث و اوراق به پایین ریخته شد، بر در و دیوارها فحش و شعارهای سرخ نوشته شد، و بر سر آقایان دکتر یزدی، مهندس صباغیان و مهندس توسلی ریختند و به طرز وحشیانه‌ای با مشت و لگد و ناسزاهای رکیک شدیداً مضروب و مجروحشان ساختند، تا معنای امنیت و حاکمیت قانون و شیرینی آزادی انتخابات را به آنان بچشانند. از آن روز و تا  چند ماه بعد،  نهضت آزادی و آقای بازرگان مکاتبات فراوانی با نهادها رسمی حکومت از صدر تا ذیل انجام دادند، اما هیچ‌ یک ثمری نداشت و در نهایت، به آنجا انجامید که روز ۴  فروردین  ۱۳۶۳، در بیانیه‌ای نوشت، «به دلیل شرایطی که به کشور حاکم است از انجام این وظیفه بزرگ اسلامی و ملی محروم گردیده و برای دومین دوره مجلس شورای اسلامی کاندیدا معرفی ننمود.»

با قلع و قم جبهه‌ ملی، سازمان مجاهدین خلق و حزب توده ایران، تنها نیروی منتقد حکومت نیز این گونه از دایره قدرت به کنار زده شد. آنها حتی اجازه ندادند تا آخرین نطق بازرگان به عنوان نماینده مجلس خوانده شود. هاشمی رفسنجانی روز اولی که قرار بود نطق خوانده شود، ‌ابراز کسالت کرد و به مجلس نیامد، و روز آخر نیز با این گفته که باید به لوایح و طرح‌ها رسیدگی شود، از نطق پیش از دستور بازرگان جلوگیری به عمل آورد؛ نطقی که اکنون و بعد از سی و پنج سال اجازه انتشار در داخل کشور یافته و سندی است بر دفاع‌ آقای بازرگان از حق انتخابات آزاد. «انتخابات» در جمهوری اسلامی ایران، در سال‌های بعد نیز، و با قانونی شدن نظارت استصوابی، هر ساله محدود و محدوتر شده است وپیش‌بینی آقای بازرگان درباره استبدادی شدن حکومت در غیاب یک مجلس مستقل و قوی، دیربازی‌ است که رنگ واقعیت به خود گرفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *