چرا خسرو گلسرخی مشهور شد، کرامت دانشیان نشد؟ 

By | ۱۳۹۸-۱۱-۲۹

وقتی محاکمه گروهی از مارکسیست‌ها در زمستان ۵۲ از تلویزیون ملی ایران پخش شد، کسی فکرش را نمی‌کرد که قرار است کسانی چنین شجاعانه حرف بزنند؛ همان کسانی که در ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۵۲ تیرباران شدند.

عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ خسرو گلسرخی شاعر و روزنامه‌نگاری بود که سال ۱۳۵۱ متهم شد با ۱۱ نفر از همراهانش می‌خواسته رضا پهلوی ولیعهد ۱۳ ساله را در ازای آزادی زندانیان سیاسی گروگان بگیرد. گروهی که فعالیت سیاسی خاصی نداشتند و اقدامی عملی از آن‌ها سر نزده بود، اما تبدیل به مهم‌ترین اتفاق سیاسی زمان خود شدند.

گلسرخی زمان دستگیری چهره معروفی نبود؛ دبیر بخش هنری روزنامه کیهان بود، شعر می‌گفت و نقد می‌نوشت. اما پس از دادگاهی شدن او و پخش آن از تلویزیون ملی ایران، به یکی از معروف‌ترین چهره‌های مبارزه علیه شاه تبدیل شد؛ کسی که در برابر ظلم سر خم نکرد و به استقبال مرگ رفت. او به سرعت یک نماد شد؛ تا جایی که استفاده از کلمه گل سرخ در مطبوعات و کتاب‌ها ممنوع شد. اما گلسرخی در این مسیر تنها نبود، از میان ۱۲ تن حاضر در دادگاه، کرامت‌الله دانشیان هم مثل گلسرخی در این دادگاه ظاهر شد و همراه او تیرباران شد؛ در سپیده‌دم ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۵۲ در میدان تیر چیتگر؛ اراضی غرب تهران که مالکیتش آن زمان متعلق به ارتش بود.

 

اما دانشیان همچون گلسرخی مشهور نشد. گرچه این دو یک مسیر را با هم رفتند، اما تفاوتی بزرگ با هم داشتند؛ نحوه سخن گفتن‌شان در دفاعیات آخر.

کرامت دانشیان، متن دفاعیه خود را از روی کاغذ می‌خواند و احساسات او کمتر در کلامش مشخص بود. او آرام صحبت می‌کرد و از اوج و فرودهای تاثیرگذار کلام در دفاع آخرش بهره نبرد. متن او درباره خلق‌ مبارز در سراسر جهان بود و کمتر به فضای بسته سیاسی در داخل کشور پرداخت.

اما گلسرخی سخنرانی چیره‌دست بود با حرکات سر و دستی هم‌خوان با کلامش. او محکم و شمرده حرف می‌زد و از نبود آزادی سیاسی در ایران می‌گفت. گلسرخی می‌دانست که ساواک می‌خواهد مخالفان سلطنت شاه را مارکسیست‌های بی‌دینی معرفی کند تا جامعه مذهبی ایران، آن‌ها را از خود دور کنند، پس در دادگاه از هم‌خوانی اسلام و مارکسیست صحبت کرد و از عدالت‌خواهی هر دوی آن‌ها.
از اواخر دهه ۴۰ مخالفت‌ها علیه شاه شدت گرفته بود؛ برخی گروه‌های مارکسیستی به سمت حرکت مسلحانه رفته بودند و سخنرانی روحانیون در مساجد لحنی تندتر گرفته بود. گلسرخی در این شرایط یک هدف را دنبال کرد؛ پیوند میان مبارزان از کمونیست‌ها تا مذهبیون.

گلسرخی و دانشیان پنج سال پیش از آن‌که هم‌کناری همه نیروهای مخالف را در انقلاب ببینند، کشته شدند. سال ۵۷، پیش از پیروزی انقلاب تصویر بزرگ گلسرخی در تظاهرات مردمی دیده شد و بعد از انقلاب هم مهم‌ترین یادگاری دانشیان از رادیو پخش شد. شعری از عبدالله بهزادی که کرامت دانشیان آن را با تغییراتی به یک سرود تبدیل کرده بود و اسفندیار منفردزاده بر آن نتی نوشت تا یکی از مشهورترین سروده‌های انقلاب ایران در ۲۹ بهمن ۵۷، همزمان با سالگرد تیرباران شدن گلسرخی و دانشیان از رادیو پخش شود: «بهاران خجسته باد»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *