خصوصیسازی به سبک جمهوری اسلامی
هیچ اقتصادی بدون بخش خصوصی مستقل و آزاد نمیتواند رشد کند.
در سالهای گذشته پس از آنکه دولتهای جمهوری اسلامی در مدیریت کارخانجات و واحدهای تولیدی، ناتوانی خود را به اثبات رساندند، موضوع «خصوصیسازی» مطرح شد.
قرار بود با «خصوصیسازی» هم حجم دولت کوچک و هم بخش «خصوصی» برای توسعهی اقتصادی تقویت شود. اما «خصوصیسازی» به پدیدهی نوظهور «خصولتی» انجامید و راه را برای تاراج کارخانهها و واحدهای تولیدی توسط «خودیهای نظام» باز کرد. حتی کارخانجات قدیمی و مهم کشور به اسم «خصوصیسازی» به افراد خانواده و گروههای مافیایی جمهوری اسلامی «واگذار» و درواقع هدیه شدند!
در نتیجه، نه تنها حجم دولت کاهش نیافت و بخش خصوصی تقویت نشد، بلکه سرمایه و اموال این واحدها به تاراج رفت و خط تولید به دلیل ناکارآمدی مدیریت، متوقف و ورشکسته شده و کارگران و کارکنان آنها با ماهها حقوق معوقه یا اخراج شدند و یا در آستانهی اخراج قرار دارند.
نمونه: دولت در یکی از آخرین اقدامات، در ازای بخشی از بدهی خود به سازمان تأمین اجتماعی، ۱۷ درصد سهام شرکت پالایش نفت «امام خمینی» شازند را در قالب «رد دیون» به این سازمان واگذار کرد و قرار شد بقیه سهام پتروشیمی شازند نیز به «شستا» واگذار شود. کارکنان پتروشیمی شازند که نگرانند به سرنوشت شوم دیگر واحدهای تولیدی واگذارشده دچار شوند، به قربانعلی درّی نجفآبادی نماینده علی خامنهای در اراک نامه نوشتند تا از این کار جلوگیری کند.
درّی نجف آبادی از چهرههای امنیتی و پدرزن حسام الدین آشنا یکی دیگر از امنیتیهاست که مشاور حسن روحانی است. آشنا در اعتراض به پیگیری وضعیت کارگران هفتتپه توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی در توئیتی آنها را متهم کرد که به مشکلات کارگری دامن میزنند!
آیا نامه نوشتن کارکنان واحدهایی که این نوع «خصوصیسازی» آنها را ورشکسته کرده به مقاماتی که همه هم فامیل یکدیگر و هم مسبب این مشکلات هستند، فایدهای دارد؟!
#فکر_کنیم