داستان پرسوز و گداز کارگران هفت‌تپه 

By | ۱۳۹۹-۱۰-۰۳

امتداد-محمد جعفری: ماجرای هفت‌‌تپه و قصه پرغصه کارگران این شرکت را شاید بتوان یکی از تراژیک‌ترین و طولانی‌ترین مطالبه‌جویی‌های کارگری در ایران معاصر دانست.

* لعنت به این زندگی!

شاید، نگاه مستاصل و کلام بغض آلود اسماعیل بخشی، فعال کارگری هفت‌تپه را همه به خاطر داشته باشیم. وقتی با لرزش صدایش، انگشت اشاره را به بالا و پایین، تکانی داد و از دوندگی زحمت‌کش‌ترین اقشار جامعه برای به روز گرفتن یک حقوق یک میلیون و دویست هزارتومانی، آه کشید و دست آخر به تلخی، صدا بالا برد که؛ لعنت به این زندگی..

* سریال اعتراضات

حضور مالکان جدید هفت‌تپه اما، سریالی از اعتراضات و اعتصابات را هم به نام این شرکت گره زد که به واقع در وانفسای جولان کرونا در خوزستان و گرمای شدید هوا، شاهکاری در نوع خود بود. اعتراضاتی که در یک نما و در سال 98 تا 73 روز به طول انجامید و در دوره‌ای دیگر، رکوردی در حدود 80 روز را به نام خود ثبت کرد.

* اخراجی‌های بی‌برگشت!

در ادامه این بی‌تدبیری‌ها، اما یک قلم اخراج علنی کارگران را نداشتیم که آن هم با همت آقایان اسدبیگی و در سال 98 با اخراج 21 کارگر به برگ زرین دیگری در کارنامه نامبارک مالکان جدید به ثبت رسید. البته از همان موقع تا کنون، خبری از بازگشت به کار پنج تن از کارگران اخراجی به هفت‌تپه نشد که نشد.

* از خودکشی در کانال آب تا حلق‌آویز شدن کارگران مستاصل

این بی‌تدبیری‌ها اما، همیشه به چند اعتراض و اعتصاب و بازداشت و نهایتا چند سخنرانی کارگری خطاب به مسئولین و یا یک اعتراف تلویزیونی ختم نشده. کارگران در این سال‌ها با حکایات تلخی روبرو شده‌اند که حتی با تغییر نابسمانی مدیریتی در هفت‌تپه هم از یاد نخواهد رفت.

* کارگران، چشم انتظار تصمیم هیئت داوری

با همه این اشارات و تفاسیر اما، قصه پرغصه هفت تپه به بزنگاه حساسی رسیده است. بزنگاهی که با شکایت سازمان خصوصی‌سازی از آقایان اسدبیگی، ابرمتهمان ارزی مالک هفت‌تپه به هیئت داوری فراهم شده و اعضای آن در جلسه حساس فردا(چهارشنبه) درخصوص تعیین تکلیف اهلیت مالکان کنونی تصمیم خواهند گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *