«قتلگاهی» به نام جمهوری اسلامی

By | ۱۳۹۹-۱۰-۱۱

سازمان گزارشگران بدون مرز، در گزارش خود درباره وضعیت روزنامه‌نگاری در جهان در سال ۲۰۲۰، با اشاره به «اعدام» روح‌الله زم جمهوری اسلامی را رکورددار قتل روزنامه‌نگاران در جهان اعلام کرده است.

قتلگاهی» به نام جمهوری اسلامی

این سازمان با اشاره به فرآیند ربودن، محاکمه پشت درهای بسته و صدور حکمی که منجر به کشته شدن روح‌الله زم شده، به‌درستی، مرگ او را نه اعدام بلکه قتل خوانده است.

روح‌الله زم اما تنها روزنامه‌نگاری نیست که جمهوری اسلامی جان او را صرفاً به دلیل روزنامه‌نگار بودن و دیدگاه‌هایش گرفته است.

نیروهای اسلامگرایی که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ قدرت را در ایران در دست گرفته‌اند، مدت‌ها پیش از آن‌که حکمرانی خود را آغاز کنند، آشکار و پنهان، حکم قتل روزنامه‌نگاران و به‌طور کلی نویسندگانی را صادر کرده‌اند که نظر و رأی آنان را خلاف دیدگاه خود دانسته‌اند؛ دیدگاهی که نام دیگرش «شرع مقدس» است.

این نیروها که تا پیش از انقلاب، روزنامه‌نگاران، نویسندگان و هنرمندان و به‌طور کلی هر صدا و نگاه منتقد و مخالف خود را به جرم و اتهام الحاد و ارتداد و توهین به اسلام و مسلمانان مستحق مرگ می‌دانستند، پس از استقرار نظام سیاسی، انتقاد و مخالفت با خود و نظام سیاسی خویش را نیز به فهرست جرایمی افزودند که کیفر آن چیزی جز حذف نیست.

جمهوری اسلامی با پنجه انداختن بر تمامی منابع کشور، شیوه‌های گوناگونی را برای واداشتن روزنامه‌نگاران و نویسندگان به سکوت و حذف صدای آنان از جامعه به کار برده است: از قتل حرفه‌ای آنان با سانسور متن و توقیف رسانه و کتاب و قطع درآمد گرفته تا تبعید اجباری و بازداشت و زندانی کردن و کشتن، چه به صورت ترور در خیابان‌ها و یا جاده‌های کشور و چه به صورت اعدام در زندان‌ها.

احمد کسروی سرشناس‌ترین نویسنده‌ای است که پیش از استقرار جمهوری اسلامی بر روی پله‌های ورودی کاخ دادگستری، به ضرب چاقوی نواب صفوی که از روحانیون مقلد و پیرو آیت‌الله خمینی بود، کشته شد.

آیت‌الله خمینی سال‌ها پیش از قتل احمد کسروی در اولین کتاب خود به نام کشف‌الاسرار به‌تندی به احمد کسروی حمله کرده بود و او و نویسندگان دیگری مانند او را مستحق مرگ خوانده بود. او در این کتاب، بی‌هیچ پرده‌پوشی، ضرورت بستن و به آتش کشیدن روزنامه‌ها، مجلات و کتاب‌ها و به دار آویختن نویسندگان آن‌ها را به عنوان احکامی الهی در فقه شیعه تئوریزه کرده بود.

بنابراین جای شگفتی نیست این‌که حکومتی که بر آموزه‌های او استوار شده اکنون پیشتاز قتل نویسندگان و روزنامه‌نگاران در جهان باشد.

در چهل سال گذشته نزدیک به ۳۰ نفر که شغل اصلی آن‌ها روزنامه‌نگاری یا نویسندگی بوده و به این کار شهرت داشته‌اند، به شیوه‌های متفاوت، از تیرباران و به دارآویختن گرفته تا مرگ و قتل در زندان و ترور در خانه و خیابان، جان خود را از دست داده‌اند:

محمود جعفریان و پرویز نیکخواه از مدیران رادیو و تلویزیون ایران در زمان انقلاب (اعدام)، سیمون فرزامی، سردبیر روزنامه فرانسوی زبان «ژورنال دو تهران» (اعدام)، حمید رضوان، نویسنده (شیوه قتل نامعلوم)، علی اصغر امیرانی، سردبیر مجله خواندنی‌ها (تیرباران)، سعید سلطانپور، شاعر و نمایشنامه نویس (تیرباران)، جلال هاشمی تنگستانی، نویسنده (نحوه قتل نامعلوم)، رحمان هاتفی، روزنامه‌نگار (قتل زیر شکنجه)، حسین صدرایی (اقدامی)، شاعر و نویسنده (اعدام یا قتل زیر شکنجه)، فریدون فرخزاد، شاعر و خواننده (ترور در آلمان)، علی اکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده (قتل در زندان)، رضا مظلومان (کورش آریامن)9، روزنامه‌نگار (ترور در پاریس)، غفار حسینی، مترجم و نویسنده (ترور در تهران)، احمد تفضلی، مترجم و زبان‌شناس (ترور در تهران)، ابراهیم زال زاده، روزنامه‌نگار، (ترور در تهران)، احمد میرعلایی، مترجم و نویسندده (ترور در اصفهان)، حمید حاجی‌زاده، شاعر (ترور به همراه فرزند ده ساله‌اش در کرمان)، پروانه پرستو، شاعر و فعال سیاسی (ترور در تهران)، پیروز دوانی، نویسنده و مترجم (ترور در تهران) ، مجید شریف، مترجم و نویسنده (ترور در تهران)، محمد مختاری، شاعر و نویسنده (ترور در تهران)، زهرا کاظمی، روزنامه‌نگار (قتل در زندان)، امیدرضا میرصیافی، وبلاگ‌نویس (قتل در زندان)، یعقوب میرنهاد، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس (اعدام)، علیرضا افتخاری، روزنامه‌نگار (قتل در زندان)، هدی صابر، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی (قتل در زندان)، هاله سحابی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی (مرگ به دلیل حمله فیزیکی نیروهای امنیتی هنگام خاکسپاری پدر)، ستار بهشتی، بولاگ‌نویس (قتل در زندان)، روح‌الله زم، روزنامه‌نگار (اعدام).

به این همه باید تلاش نافرجام برای قتل همزمانِ ۲۱ نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار در ماجرای اتوبوس ارمنستان را نیز افزود.

مسئولیت تمامی این کشتارها به‌طور مستقیم متوجه نظام جمهوری اسلامی است. قدمت و پیوستگی این فرآیند به‌روشنی نشان می‌دهد که فارغ از آن‌که کدام جناح سیاسی در جمهوری اسلامی قدرت را در دست داشته، شیوه مواجهه نظام با روزنامه‌نگاران و نویسندگانی که جز پرداختن به حرفه خود کار دیگری نکرده‌اند، همواره یکسان بوده است.

شماری از این نویسندگان و روزنامه‌نگاران در زمانی توسط حکومت به قتل رسیده‌اند که هم قوه قضاییه و هم دستگاه‌های امنیتی در اختیار جناح چپ یا اصلاح‌طلب نظام بوده و برخی دیگر زمانی کشته شده‌اند که جناح راست حکومت یا محافظه‌کاران/اصولگرایان دست بالا را در قدرت داشته‌اند.

روایت همه کسانی که بهترین سال‌های حرفه‌ای خود در روزنامه‌نگاری یا آفرینش ادبی وهنری را در زندان و یا در محاق سانسور و سکوت و تبعید تحمیلی گذرانده‌اند، خود داستانی دیگر است پر آب چشم که باید جداگانه به آن پرداخت.

رادیو فردا: جمشید برزگر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *