آغاز تجربه ای نامطلوب برای ایران، تجربه ای که به سیه روزی ایران انجامید

By | ۱۳۹۹-۱۱-۱۶

سال میلادی 1803 آغاز تجربه تازه ای برای ایران بود که نتایجی بس نا مطلوب برای این ملت کهن و قرنها یک ابر قدرت توانمند به بار آورده است.

از راست: ویلیام پیت نخست وزیر انگلستان، الکساندر اول تزار روسیه، ناپلئون ، عباس میرزا ، و فتحعلی شاه قاجار

از فوریه این سال، رقابت قدرتهای اروپایی بر سر ایران و استفاده از ایران برای رسیدن به هدفهای استعماری خود در مشرق زمین وارد مرحله تازه و شدید خود شد و مقامات دولتی ایران که با این بازی نا آشنا، وآگاهی های درست و جامعی از اوضاع جهان و تحولات روز نداشتند و بیشتر وقتشان در حرمسرا و چاپلوسی از یگدیکر می گذشت وطن را قربانی و بازنده دراز مدت آن کردند . این اصحاب اختیار به دلیل این گرفتاری ها و نیز کوته فکری ؛ حتی تلاشی برای آشنا شدن با تحولات سیاسی روز به عمل نیاوردند و سرزمین ایران کوچک و از قافله پیشرفت عقب افتاد و ….

تا این سال لرد«ولسلی Lord Wellesley» نماینده انگلستان در هند این سرزمین را به صورت گوشه ثابت امپراتوری در آورده بود. وی که به عنوان نماینده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سرکوب قدرتهای محلی هند که با هم اتحاد ضمنی داشتند و اخراج فرانسویان و سایر اروپائیان همه این سرزمین پهناور را مستعمره انگلستان کرده بود و فرماندار کل و تام الاختیار آن شده بود و در صدد بستن راههای رخنه غیر به هند و مسدود کردن دیوارهای کوتاه اطراف آن بر آمده بود و ایران را رخنه گاه تشخیص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود.

ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان که این را می دانست به فرستادن نماینده پشت نماینده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الکساندر اول تزار تازه روسیه که به سبب برخورداری ازآموزگاری همچون« لاهارپ » سویسی ، نسبت به پدرش اطلاعات تاریخ ــ جغرافیایی و منطقه ای بیشتری داشت در صدد گسترش قلمرو روسیه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجرای این سیاست به ژنرال« سی سیانوف » دستور حرکت از تفلیس به سوی ارس را داده بود و در این میان تهران بی خبر از همه جا ، صحنه بازی های این سه قدرت شده بود. نمایندگان این سه قدرت ، هرکدا بر پایه منافع دولت متبوع و بر ضد دو حریف دیگر حرفهایی به مقامات تهران می زدند ؛ به گونه ای که تهران به تدریج به صورت ابزاری در آمده بود که هر چند وقت در دست یکی از قدرت های اروپایی قرار می گرفت و از آن پس ، تاریخ ایران عمدتا شرح همین بازی ها بوده و ….

برای دولت وقت تهران ( زمان سلطنت فتحعلی شاه و ولیعهد نسبتا لایق او عباس میرزا) خطر روسیه لمس شدنی بود ، زیرا نیروهای آن دولت به سرعت شهرهای قفقاز را تصرف می کردند و پیش می آمدند و معلوم نبود که در کجا متوقف شوند .

در این شرایط عباس میرزا دست بکار شد ، نیروهای سی سیانوف را در برخورد اول شکست داد و بسیاری از شهرهای از دست رفته از جمله ایروان ، شوشی ، گنجه و باکو را پس گرفت که در این میان ژنرال روس هم در باکو کشته شد .

عوامل انگلستان و فرانسه که همانند سایه عباس میرزا را دنبال می کردند آموخته بودند که چگونه راه او را به سود سیاست خود تغییر دهند و دیدیم که همین بازی ها ایران را به روز سیاه نشاندو ….

سازش ناپلئون و تزار الکساندر اول در هفتم ژوئیه 1807 در « تیلسیت » و تقسیم اروپا میان خود و باز شدن دست روسیه برای جنگ با عثمانی و ایران و تصرف آلاسکا طعم تلخ دیپلماسی غرب را به عباس میرزا چشانید و تهران با مرخص کردن مستشاران نظامی فرانسه به فرماندهی ژنرال گاردان عملا در آغوش قدرت سوم یعنی انگلستان قرار گرفت که در آرزوی چنین فرصتی بود.
نوشیروان کیهانی زاده, مهمترین رویدادهای ایران و جهان:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *